روسیه و شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در پایان نشست اخیر خود در بیانیهای مشترک خواهان «ارجاع پرونده جزایر سهگانه به دیوان بینالمللی دادگستری به منظور حل و فصل این مسئله مطابق با مشروعیت بینالمللی» شده بودند. یورونیوز برای ریشهیابی این مساله به سراغ دو تن از صاحبنظران این حوزه رفت.
نارضایتی جمهوری اسلامی ایران از مطالب مندرج در بیانیه مشترک روسیه و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در خصوص سه جزیرۀ ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، روز چهارشنبه دوازدهم ژوئیه (۲۱ تیر) با واکنش وزارت خارجۀ ایران و احضار سفیر روسیه در ایران به این وزارتخانه مواجه شد.
مدیر کل خلیج فارس وزارت امور خارجه ایران در ملاقات با سفیر روسیه ضمن تاکید بر تعلق ابدی جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به خاک ایران، خواستار «تصحیح موضع روسیه نسبت به این موضوع» شد.
به غیر از اعتراض وزارت خارجۀ ایران به سفیر روسیه، نارضایتی ایران از همسویی روسیه با کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس در قبال جزایر سهگانه، در مقالهای که خبرگزاری تسنیم از علی اکبر ولایتی – مشاور امور بینالملل رهبر جمهوری اسلامی ایران – منتشر کرده نیز نمود بارزی دارد.
آقای ولایتی در بخشی از این مقاله، که با عنوان «واکنش صریح به بیانیۀ اخیر شورای خلیج فارس و روسیه» منتشر شده، نوشته است:
«بعد از انقلاب اسلامی ایران و به خصوص بعد از جنگ تحمیلی، امارات از هر فرصتی برای طرح این موضع ناحق استفاده میکند. اکنون برخی از دوستان ما همچون روسیه به همان چالهای افتادهاند که چندی پیش چین به درون آن افتاد. یعنی گمان میکنند که با تأیید چنین ادعای نامربوطی روابط اقتصادی خوبی در آینده با امارات خواهند داشت. به نظر میرسد این اقدام روسیه نیز از نوع بعضی از سادگیهایی است که بعضا از روسها دیده شده است. علیالخصوص در نقاطی از منطقه که آشنایی و شناخت عمیقی بین روسیه و آن کشورها وجود ندارد.»
با توجه به حمایت جمهوری اسلامی از روسیه در جنگ با اوکراین، به نظر میرسد مقامات سیاسی ایران دستکم در شرایط کنونی انتظار این را نداشتند که روسیه همسو با امارات و سایر کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس، تمامیت ارضی ایران را زیر سؤال ببرد.
یورونیوز در گفتگو با بیژن اشتری، مترجم و منتقد مشهور «مارکسیسم» در ایران و صاحبنظر در تاریخ و سیاست روسیه، و افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در آذربایجان جنبههای گوناگون همسویی روسیه با امارات و نارضایتی ایران از موضع روسیه را بررسی کرده است.
شراکت راهبردی با روسیه، توهم است
بسیاری از طرفداران سیاست خارجی جمهوری اسلامی، دست کم در یکی دو دهۀ اخیر بارها گفتهاند که روسیه شریک راهبردی ایران است؛ اما آقای اشتری دربارۀ این ادعا میگوید:
«به نظر من این توهمی است که بخشی از دولتمردان جمهوری اسلامی دارند. شاید بدنۀ اصلی مقامات جمهوری اسلامی هم آگاهند که این طور نیست ولی قشر خاصی از این آقایان چنین باوری دارند. احتمالا برای اینکه این باور به آنها اعتماد به نفس میدهد و ضمنا به لحاظ تبلیغاتی میتواند فوایدی برایشان داشته باشد. بعد از بیاثر شدن برجام و تضعیف رابطه با غرب، باید تکیهگاهی در سیاست خارجی ایجاد کنند و در تبلیغات، میکوشند که روسیه را آن تکیهگاه جلوه دهند. ولی این طور نیست. روسیه هرگز به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک نگاه نکرده و ایران همیشه برایش یک کارت بازی بوده و منافع اقتصادی برایش مهمترین انگیزه در تعیین رفتارش با ایران بوده.»
روسیه بیش از شوروی با کارت ایران بازی کرده است
آقای افشار سلیمانی هم معتقد است که «اساسا ایران هیچ وقت در طول تاریخ مناسبات راهبردی با روسیه نداشته و از این به بعد هم نخواهد داشت. در علم روابط بینالملل، مناسبات استراتژیک در سه سطح تعریف میشود. این سه سطح عبارتند از: همکاری استراتژیک، شراکت استراتژیک، اتحاد استراتژیک. اتحاد استراتژیک بالاترین ردۀ مناسبات استراتژیک است. همکاری استراتژیک هم پایینترین رده است. شراکت استراتژیک پلی است میان همکاری استراتژیک و اتحاد استراتژیک. اما ایران در هیچ یک از این سه سطح رابطۀ استراتژیک با روسیه ندارد. قبلا هم نداشته. نه با شوروی چنین رابطهای داشتیم نه با روسیه داریم.»
سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان در ادامه افزود که «روسیه بیش از شوروی، از ایران به عنوان کارت بازی استفاده کرده؛ چون در نظام دوقطبی دوران جنگ سرد، به هر حال هر یک از دو بلوک شرق و غرب نمیتوانست از یک کشور ثالث آن قدرها به عنوان کارت بازی استفاده کند؛ زیرا میدانستند اگر آن کشور منافع عینی رابطه را نبیند، سیاست خارجیاش را تغییر خواهد داد. لذا مجبور بودند کارهایی کنند که اعتماد آن کشور ثالث را جلب کنند. مثلا در زمان شاه، شوروی برای جلب اعتماد شاه، پروژۀ ذوبآهن اصفهان و پروژههایی دیگر را در ایران اجرا کردند. غربیها هم کارهای دیگری میکردند تا اعتماد شاه جلب شود. اما بعد از انقلاب، هیچ یک از پروژههایی که ایران میتوانست با روسیه اجرا کند، به نتیجه نرسیده است. پروژههای نفتی و گازی و حتی نظامی و غیره. پروژۀ کریدور شمال و جنوب هم چون الان روسها به آن نیاز دارند، از سوی روسیه جدی گرفته شده است.»
پیمان شانگهای پیمان ورشو نیست
اینکه شراکت راهبردی یا فقدان آن بین دو کشور چگونه معلوم میشود، سؤالی است که بیژن اشتری در پاسخ به آن میگوید:
«الان ایران به پیمان شانگهای پیوسته و مقامات جمهوری اسلامی به گونهای دربارۀ پیمان شانگهای تبلیغ میکنند که گویی پیمان ورشویی در برابر پیمان ناتو وجود دارد و ایران به پیمان ورشو پیوسته است. انگار توقعشان این است که همپیمانانشان از جمهوری اسلامی در برابر غرب دفاع کنند و این دفاع همهجانبه باشد. یعنی دفاع اقتصادی و سیاسی و نظامی را شامل شود. در حالی که الان سیاست جهانی مثل دوران جنگ سرد نیست که چنان تقسیمبندیهایی وجود داشته باشد و شرق و غرب در برابر هم صفآرایی کنند.»
وی گفت: «همسویی روسیه با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، نشان داد که جایگاه قدرت ایران در منطقه و جهان چقدر پایین است. به همین دلیل روسیه که عضو پیمان شانگهای است، به راحتی حساسیتهای جمهوری اسلامی را نادیده میگیرد و مالکیت ایران بر این سه جزیره را خیلی راحت زیر سؤال میبرد. آن هم در شرایطی که جمهوری اسلامی برای روسیه کم مایه نگذاشته است. هیچ یک از همین کشورهای عربی به روسیه پهپاد ندادهاند.»
اشتری در خصوص موضع ایران در جنگ روسیه علیه اوکراین معتقد است: «روسیه در جنگ با اوکراین تقریبا جز بلاروس متحدی ندارد. ولی جمهوری اسلامی خودش را جلو انداخته و در حال کمک به روسیه است. کشور ما بابت این سیاست، بهای گزافی را دارد میپردازد و خودش را در تقابل کامل با غرب قرار داده است؛ غربی که نسبت به جنگ اوکراین به شدت حساس است چراکه این جنگ برایش اهمیت حیاتی دارد. ایران این فداکاری را برای روسیه انجام داده ولی روسیه در عوض چنین واکنشی نشان داده و به راحتی انگشت گذاشته است روی حساسیتهای ایران در زمینۀ تمامیت ارضی. تازه مسئلۀ جزایر سهگانه، قضیۀ کوچکی است.»
ایران باید روابطش را با غرب ترمیم کند
آقای اشتری، صاحبنظر در تاریخ و سیاست روسیه گفت: «روسیه سر قضایای بزرگتر هم ایران را خواهد فروخت. سوابق تاریخی روسیه هم چیزی جز این را نشان نمیدهد. روسیه اصلا نظر مساعدی به تمامیت ارضی ایران ندارد و بیشترین صدمه را به تمامیت ارضی ایران وارد کرده است. روسیۀ فعلی هم به نظر من ادامهدهندۀ همان روسیۀ دوران تزاری است. حالا ما میخواهیم با چنین کشوری دست دوستی و اتحاد بدهیم.»
او افزود: «ایران اصولا جایی در مدار شرق ندارد. اردوگاه شرق هیچ سودی برای ما ندارد. ایران باید روابطش را با غرب ترمیم کند. ما اگر لازم است متحدی هم داشته باشیم، باید او را در غرب جستجو کنیم. این حرف به معنای غربگرایی و غربزدگی نیست. تمدن و علم و دانش و توسعه و مدنیت در غرب هست. چه ما خوشمان بیاید چه بدمان بیاید. الان هشت میلیون ایرانی در غرب زندگی میکنند. آقای خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به تازگی صریحا گفت نگاه جوانان ایران به غرب است. این حرف نشان میدهد جایگاه ما در شرق نیست. کسی برای علم و دانش و تمدن و توسعه به شرق نگاه نمیکند. البته ما نباید شرقستیز باشیم ولی باید در پی پیمانها و همپیمانهایی باشیم که به پیشرفت و توسعۀ کشورمان کمک کند. چنین همپیمانهایی را هم در غرب میتوانیم پیدا کنیم نه در شرق.»
غربستیزی ایران را جبرا به سمت روسیه سوق داده است
آقای سلیمانی هم دربارۀ وجود یا فقدان شراکت استراتژیک بین ایران و روسیه میگوید: «شراکت استراتژیک منوط به منافع و دیدگاههای مشترک است و هر دو کشور باید از رابطه منتفع شوند. شراکت استراتژیک مسائل راهبردی را شامل میشود. مسائل ژئوپلتیک، امنیتی، تکنولوژیک و اقتصادی و غیره. ایران و روسیه اساسا دو دیدگاه واگرایانه دارند. البته غربستیزی ایران را جبرا به سمت روسیه سوق داده، ولی روسیه چیزی به ایران نداده است. بهترین سیاست بالانس و موازنه است. ایران باید بر اساس منافع ملی خودش با غرب و روسیه کار کند. شراکت استراتژیک ایران و روسیه کجا است؟ در مسائل نظامی؟ فروش پهپاد به روسیه در جنگ اوکراین، اگرچه ایران منکر آن است، امری مقطعی است.
روسیه هیچگاه نیازهای نظامی ایران را برطرف نکرده، به این معنی که سلاح تهاجمی به ایران نداده است. الان گفته میشود سوخو ۳۵ به ایران فروخته است، ولی حتی سلاحها یا هواپیماهای دست دومی هم که به ایران فروخته، در خیلی از موارد، پشتیبانیشان را انجام نداده و ایران در به در دنبال این بوده که حتی به صورت زیرزمینی، تعمیرات اساسی این ادوات نظامی را انجام دهند یا قطعات لازم برای آنها را پیدا کنند. اینکه روسها در شرایط فعلی چه کاری در این زمینه میتوانند انجام دهند، محل سؤال است.»
اختلافات ایران و روسیه مانع شراکت استراتژیک است
سلیمانی در خصوص سهمخواهی روسیه از مناسب گفت: «در دریای خزر، روسیه سهمش را از پروژۀ قرن آذربایجان گرفت. در حالی که تا قبل از آن با ایران همراهی میکرد و میگفت تا رژیم حقوقی دریای خزر تعیین نشود، اینجا قراردادها غیرقانونی است. اما رفت ایران را دور زد، ۱۰ درصد از این کنسرسیوم را گرفت و ایران را رها کرد.»
«در بحث کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر سعی کرد مسائل را با کشورهای حاشیۀ خزر حل و فصل کند و ایران را به وادی مد نظر خودش بکشاند. در آسیای مرکزی و عراق هم با ایران همکاری نداشت. فقط در مورد سوریه با ایران همکاری کرده که آن هم به نظر من نهایتا با ایران همسو نخواهد بود. در مورد اسرائیل و غرب هم رویکرد ایران و روسیه مختلف بوده است. اختلاف بین ایران و روسیه زیاد است و همین اختلافات نمیگذارد بین ایران و روسیه شراکت استراتژیک ایجاد شود تا کار به اتحاد استراتژیک برسد.»
وی در ادامه خاطرنشان کرد که «اگر خیلی تخفیف دهیم، میتوانیم بگوییم ایران و روسیه در یکی دو زمینه همکاری استراتژیک دارند که آن هم معلوم نیست در پایان به چه نتیجهای برسد. مواردی مثل بحث سوریه یا همکاری نظامی فعلی ایران با روسیه در جنگ اوکراین. روسها کلاً به اندازهای که ایران در همین مدت کوتاه جنگ اوکراین با آنها همکاری نظامی داشته، با ایران همکاری نظامی نداشتهاند.»
همکاری نظامی با روسیه، یعنی تخریب پلهای بازگشت به غرب
زمانی که ایران پهپاد آمریکا را در خلیج فارس سرنگون کرد و احتمال وقوع جنگ بین دو کشور بالا گرفته بود، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه دربارۀ واکنش روسیه به جنگ احتمالی بین ایران و آمریکا گفت: «ما آتشنشان منطقه نیستیم.»
اینکه چرا علیرغم این موضع پوتین، حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین با هدف دریافت تسلیحات نظامی بوده یا واقعا رهبران ایران معتقدند جهان در آستانۀ یک پیچ تاریخی قرار دارد که آینده را از آن شرق میکند، سؤالی است که پاسخش دست کم فعلا معلوم نیست. با این حال آقای اشتری میگوید:«مساله این است که چه کسی تصمیم گرفته ما در اردوگاه شرق باشیم؟ مردم چه نقشی دارند و چطور میتوانند نظر خودشان را دربارۀ این موضوع بگویند؟ حقیقتش این است که یک فرد یا حداکثر یک گروه انگشتشمار، این تصمیمات را بر اساس محاسبات خودشان میگیرند. اینکه چرا جمهوری اسلامی از روسیه در جنگ اوکراین حمایت کرده، به نظر من این یک واکنش شتابزده است در برابر ناامید شدن جمهوری اسلامی از ارتباطش با غرب و بیثمر ماندن برجام. دلیل دیگرش میتواند این باشد که حکومت ایران در پی یکسره کردن تکلیف برجام است.»
«در جمهوری اسلامی همیشه عدهای امیدوار بودند گشایشی در رابطۀ ایران و غرب حاصل شود. الان ظاهرا کانون قدرت میخواهد این امید را برای همیشه ریشهکن کند. یعنی ما چنان وارد جنگ روسیه و اوکراین شویم که دیگر راه برگشتی به سمت غرب وجود نداشته باشد و همۀ پلهای پشت سر خراب شود. یعنی حتی اگر خود حکومت هم بخواهد، دیگر نتواند به سمت رابطه با غرب برگردد. تکذیب مداخلۀ ایران در جنگ اوکراین هم تکذیب دیپلماتیک است و کارکرد خارجی دارد؛ وگرنه به نظر میرسد عناصر داخل حکومت باید بدانند که جمهوری اسلامی کلاً وارد اردوگاه شرق شده و قید غرب را باید برای همیشه بزند.»
وی در ادامه به یورونیوز گفت: «پیچ تاریخیای هم که ما داریم میبینیم، زوال تدریجی ایران و از دست رفتن همۀ مزیتهای ژئوپلیتیکیاش طی ده بیست سال گذشته است. تصوراتی که جنبۀ تبلیغی دارند، با واقعیتهای موجود متفاوتاند. این سیاست خارجی باید خودش را متوازن کند. ادامه دادن این مسیر عوارض بدتری هم خواهد داشت.»
روسیه با امضای این بیانیه به غرب گرا داده
افشار سلیمانی اما معتقد است روسیه میخواهد خودش را از باتلاق جنگ اوکراین بیرون بکشد و همسوییاش با امارات عربی متحده بر ضد منافع ایران نیز حاوی پیامی به غرب است، او توضیح داد: «این که چرا روسیه حین جنگ با اوکراین، این بیانیۀ کشورهای عربی را امضا کرده، به نظر من دلیلش این است که روسها میدانند با ورود به جنگ با اوکراین، شرایط سختی برای خودشان ایجاد کردهاند و میدانند ادامۀ این جنگ برای روسیه خیلی هزینه خواهد داشت و هر چه زودتر باید به شکل آبرومندانهای این جنگ را تمام کنند.»
او افزود: «در این شرایط که ترکیه فرماندهان گردان آزوف را به اوکراین بازگرداند، با پیوستن سوئد به ناتو موافقت کرد و با اوکراین توافق کرده در زمینۀ تولید پهپاد در اوکراین، شرایط برای روسیه بدتر از قبل شده است. یعنی ترکیه علیه منافع روسیه موضع گرفته، روسیه هم علیه منافع ایران. ترکیه از روسیه فاصله گرفته است. چین هم که کاری برای روسیه نمیکند. ایران هم که بیشتر از این نمیتواند از روسیه حمایت کند.»
آقای افشار خاطرنشان کرد: «در چنین شرایطی، موضعگیری روسیه علیه ایران در شورای همکاری خلیج فارس، نوعی گرا دادن به جهان غرب است که مسکو چندان هم حامی تهران نخواهد بود. روسیه ایران را در حد و اندازۀ چنین استفادههایی میداند. به نظرم روسیه میداند که دارد تنها میشود، بنابراین در حال هزینه کردن از ایران برای رها شدن از تنهایی است. به نظرم جهت بازی دارد عوض میشود و ایران باید سیاست خارجیاش را با حساب و کتاب بیشتری شکل دهد وگرنه وضعیت برای ایران بدتر خواهد شد.»
نفوذ روسها و کمونیستها در ایران غیر قابل انکار است
از آغاز جنگ اوکراین، جناح سیاسی تندرو در ایران چنان در تایید روسیه موضعگیری کرده که بسیاری از منتقدان، این جناح را روسوفیل و مواضعش را یادآور حمایتهای پایدار حزب توده از سیاستهای کرملین دانستهاند. بیژن اشتری دربارۀ کرملینگرایی جریان حزباللهی در ایران میگوید: «من دربارۀ نفوذ روسها و کمونیستها در ایران طی صد سال گذشته تحقیق کردهام و مقالات زیادی دربارۀ این موضوع نوشتهام. این واقعیت قبلا وجود داشته و الان هم وجود دارد. الان نشریۀ مجمع ناشران انقلاب اسلامی روی میز من و جلوی رویم است. مسئولین این نشریه الان در وزارت ارشاد صاحب پست و مقاماند. وقتی این نشریه را ورق میزنیم، با یک نشریه کاملا مارکسیستی مواجه میشویم. همۀ مقالاتش ضد سرمایهداری و نئولیبرالیسم است.»
او در ادامه گفت: «نفوذ روسها و مارکسیستها غیر قابل انکار است ولی نکتۀ دیگر، نادانی در امر تبلیغات است که متاسفانه در خبرگزاریهای جمهوری اسلامی و صداوسیما زیاد مشاهده میشود. یعنی حتی پروپاگاندا و تبلیغات درست و حسابی هم بلد نیستند.»
آقای اشتری «آمریکاستیزی و غربستیزی» را «مذهب مشترک» و نقطه اتصال برخی کشورها دانست و گفت: «صرف این که حکومت یک کشور آمریکاستیز باشد، این برای جمهوری اسلامی کافی است تا با آن کشور متحد شود. یعنی دیگر برایش فرقی نمیکند که آن حکومت کمونیست است، بودایی است، مسلمان است یا سوسیالیست.»
او افزود: «مارکسیسم-لنینیسم همیشه یک ابزار مبارزاتی بوده و انقلابیون شیعه هم متوجه این موضوع شده بودند و به خوبی از این ابزار استفاده کردند. علی شریعتی در رأس شیعیان انقلابیای بود که مفاهیم مارکسیستی را در پوشش شیعی-اسلامی خرج انقلاب در ایران کرد و در این کار موفق هم شد. یعنی انقلابیون شیعه توانستند حکومت شاه را سرنگون کنند.»
وی خاطرنشان کرد: «در اقتصاد ما هم اصل ۴۴ قانون اساسی، برگرفته از نامهای است که کمیتۀ مرکزی حزب توده در آستانۀ تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی برای مهندس بازرگان نوشته بود. یعنی عین همان قسمت از نامۀ حزب توده را وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی کردهاند. نفوذ از این بیشتر؟ تعطیلی و مصادرۀ کارخانهها، نابود کردن بخش خصوصی و عمده کردن بخش دولتی در اقتصاد، سیاستهایی بوده که جمهوری اسلامی با الهام گرفتن از کمونیستها در ایران پیاده کرد و به نظر من همچنان ادامه دارد. یعنی رهبران ما در آن سطوح بالا، هنوز متاثر از نفوذ تاریخی مارکسیسم-لنینیسم در ایران هستند.»
اگر قوی بودیم، امارات جرأت نمیکرد چنین بیانیهای صادر کند
افشار سلیمانی اما معتقد است متهم به روسوفیلیسم در ایران، ظاهرا غربستیزند وگرنه عملا لطمهای به منافع غرب نزدهاند: «این جریان مدعی آمریکاستیزی است ولی من شخصا اعتقادی به آمریکاستیزی این جریان ندارم. یعنی آمریکاستیزی و غربستیزیای صورت نگرفته. این ستیزۀ ادعایی چه ضرری به آمریکا و اسرائیل زده؟ در عوض ایران چیزی گیرش نیامده است. سیاست خارجی ما بیشتر به نفع دیگران شده تا خودمان. الان همۀ کشورهای منطقه در حال سود بردن از سیاست خارجی ایران هستند.»
آقای سلیمانی ادامه داد: «سیاست خارجی هر کشوری برای تامین منافع ملی و امنیت ملی همان کشور است نه کشورهای دیگر. تولید پهپاد و اورانیوم غنی شده، مهم نیست. مهم دستاورد سیاست خارجی است. اگر ما در منطقه قوی بودیم، آیا امارات جرات میکرد چنین بیانیهای در حضور وزیر خارجۀ روسیه صادر کند؟ قوی بودن ایران یعنی هیچ کشوری این ادعاها را علیه ایران مطرح نکند. آنها اصلا قبول ندارند که ایران قوی است. به همین دلیل چنین ادعاهایی را مطرح میکنند. این که ما خودمان را قوی میدانیم، مهم نیست. دیگران باید ما را قوی بدانند و مراقب رفتارشان در قبال ایران باشند.»
سلیمانی در انتها افزود: «ستیز در سیاست خارجی، بویژه در دنیای کنونی، معنا ندارد. اگر قرار است سیاست خارجی در خدمت رقابت یا کاهش وابستگی باشد، این نیازمند استراتژی و دکترین است. با داد و بیداد و تهدید توخالی و بلوفزدن و دائما هزینه بار کردن بر ملت، هیچ حکومتی قوی نمیشود. قدرت ملی نیازمند اقتصاد قوی، قدرت نظامی، استفاده از زمینههای ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک، صادرات بالا، محوریت یافتن در حملونقل و گرفتن حق ترانزیت و اموری از این قبیل است. وقتی ایران گذرگاه مهمی برای سایر کشورهای دنیا باشد، امنیت ایران هم برای دنیا مهم میشود. در سیاست خارجی ایران به همۀ این امور بیتوجهی شده است. اگر آمریکا را منها کنیم، سیاست خارجی ایران فاقد برنامه و استراتژی است.»