دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی گفت که یک نگاه فراگیر ملی راهگشای مشکلات کشور است. من امیدی به سیاسیون ندارم. مردم و نخبگان برای تغییر صحنه موجود به میدان بیایند.
به گزارش«اطلاعات آنلاین»، حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در گفت وگویی با رد استراتژی تحریم انتخابات با ابراز ناامیدی از سیاسیون فعلی از مردم و نخبگان خواست تا با حضور پررنگ خود در انتخابات آینده ، صحنه سیاست فعلی کشور را تغییر دهند.
به گفته وی، در نبود نیروهای کارآمد، با تجربه و جریانهایی که دلسوز ایران و مردم هستند، ممکن است کار به دست افرادی بیافتد که به مردم فشار بیشتری وارد کنند
وی در این گفت وگو تاکید کرد که اگر مردم در صحنه نباشند و سیاستمداران را شلاق نزنند، زندگی شان درست نمی شود.
حسین مرعشی افزود: سیاست ورزی در ایران به زمین سخت خورده است.
به گفته وی، در فضای اجتماعی، اتفاقاتی تحتتأثیر تغییر نهادهای مرجع اطلاعرسانی و نهادهای مرجع در جامعه افتاد که این تغییرات، بدبینی مردم نسبت به سیاستورزی و حضور در حکومت و همچنین بحران سیاسی در ایران را تشدید کرده است.
مهمترین محورهای گفت وگوی حسین مرعشی با خبرگزاری ایلنا را می خوانید:
*ما هم منتظر هستیم تا ببینیم دوستان چه راهی برای خارج کردن جبهه اصلاحات و اصلاحطلبان از بنبست سیاسی ارائه میدهند.
*از نظر من در دو انتخابات اخیر مجلس ۹۸ و ریاست جمهوری و شوراهای ۱۴۰۰، اصلاحطلبان در همان زمینی بازی کردند که شورای نگهبان، نهادهای حاکمیتی و نظام میپسندید. یعنی آنها علاقهمند بودند تا اصلاحطلبان در نهادهای قدرت نباشند و به دنبال دولت و حکومت یکپارچه و یکدست بودند.
*آیا در حال حاضر مردم این فشار را حس نمیکنند؟ آیا مردم متوجه یک تورم مستمر ۵۰ درصد و بالاتر نیستند که به چه شکلی زندگیشان را تاریک کرده است؟ آیا نمیبینیم که با حرکتهای بسیار قشری و سطحی، حتی مقدسترین مقدسات یک ملت، بازیچه دست بازیهای سیاسی سبک میشود؟
*اگر راهکار این است که میخواهیم با اپوزیسیون خارج از کشور همراهی کنیم و به دنبال براندازی برویم، اطمینانی وجود دارد که وضعیت ایران بهتر شود؟ یعنی براندازی یا تغییر کلی نظام سیاسی جمهوری اسلامی، در شرایطی که اجماع ملی درباره آن وجود ندارد.
* بین این دو: ۱- ادامه وضع موجود که حتما روز به روز چند اتفاق مهم پشت سر هم میافتد و همچنان فشار اقتصادی بر مردم تشدید شده، مهاجرت افزایش پیدا میکند، ناکارآمدی در سیستمهای اداری، و سیاسی تشدید میشود، هر روز قشریگری و فاصله گرفتن از محتواهای واقعی قویتر میشود یا ۲- سیاهچالهای به نام براندازی است که نمیدانیم بعد از آن چه کسی میخواهد ایران را جمع کند؟ بین این دو موضوع، عقلای قوم، سیاسیون، مردم و بزرگان مملکت نمیتوانند راهحلی پیدا کنند؟
*مردم ایران باید به داد خودشان برسند و منتظر هیچ فریادرسی در هیچیک از سیاسیون نباشند. در اعتراضات سال گذشته که مردم معترض آن را شکل دادند، نه اپوزیسیون خارج از کشور توانست سوار اعتراضات شود و نه سیاسیون داخلی توانستند آن را در اختیار بگیرند. جنس اعتراضات طوری بود که از جنس خود مردم معترض بود.
*اگر اکثریت مردم با سیاست قهر کنند؛ مگر سیاست با شما قهر میکند؟ مگر سیاست زندگی شما را رها میکند؟ مگر سیاست تعطیل میشود؟
*جملهای در مورد آقای قالیباف گفته شده که به ایشان گفتند شما چندین بار در تهران کاندیدا شدید و تنها زمانی توانستید رای بیاورید که مردم نیامدند. این درست است که مردم نیایند آقای قالیباف رئیس مجلس شود؟ مردم نیایند آقای رئیسی رئیسجمهور شود؟ مردم نیایند آقای زاکانی شهردار تهران شود؟ چه کسی گفته این درست است؟
*در سیاسیون ایران کمتر کسانی را میشناسم که حاضر باشند برای ملت و ایران خودشان را فدا کنند. سیاسیون محاسبات خودشان را دارند و هم حساب هزینه و فایده کار سیاسیشان را میدانند.
*مردم ایران سیاست شما را رها نمیکند و تعطیل نمیشود. سیاست جریان دارد و تمام ابعاد زندگی شما را تحتتأثیر قرار میدهد. اگر خودتان در صحنه نباشید و سیاست را مدیریت و کنترل نکنید و به سیاستمداران شلاق نزنید، زندگیتان درست نمیشود.
*سیاست مبارزه، زدن و خوردن است. تا خوردی که نباید به خانه بروی و بنشینی. باید بیایید و محکمتر بزنید. کسی که نتواند بفهمد سیاست، مبارزه است که نمیتواند کار سیاسی کند.
*آنچه امروز میتوانیم روی آن تکیه کنیم این است که برای فردای ایران، همه افراد تصمیمگیر، از رهبری تا اصولگرایانی که بر مجلس و دولت حاکم هستند گرفته تا اصولگرایان حاشیهنشین و اصلاحطلبانی که کاملا در حاشیه هستند و مردم، بخواهیم که برای آینده ایران فکر کنیم و آینده ایران مستلزم بازنگری وسیع است.
*جامعه و مردم ایران فقط طرفداران پروپاقرص حاکمیت و به قول قدیمیها، مریدهای تنوری نیستند. فقط جمعیتی که امام، رهبری، اسلام و انقلاب را صددرصد قبول دارند نیست، ملت ایران متنوع و متکثر است. بخشی از این ملت اهل سنت هستند، بخشی دگراندیشان هستند، ممکن است بخشی از دین و از حکومت دینی فاصله گرفته باشند. همه این بخشها طیف وسیعی از ملت ایران هستند.
*کشور به یک گرایش کاملا ملیگرایانه نیاز دارد. یعنی ایدئولوژی امروز کشور باید ملیگرایی باشد. ملیگرایی باید جایگزین نگاههای افراطی اسلامگرایانه شود.
*ما نیاز به بازسازی جدی و گرایش جدی به سمت سیاستهای درست و برگرداندن مردم به صحنه داریم. این نیاز فوری ما است و هرکس که غیر از این عمل کند به اسلام ضربه میزند و بنیانهای انقلاب ۵۷ و جمهوری اسلامی را نابود میکند.
*امروز هیچ نگاه به ظاهر طرفداری از اسلام، ارزشها و انقلابیگری مسأله ایران را حل نمیکند و یک نگاه فراگیر ملی راهگشای مشکلات ایران است و این نگاه یعنی دفاع از اسلام، رهبری، انقلاب اسلامی، امام و جمهوری اسلامی است.
*من امیدی به سیاسیون ایران ندارم. نخبگانی که در سطح وسیع در جامعه پخش هستند باید محکم به صحنه بیایند، حرفشان را بزنند، کارشان را انجام دهند و نقشآفرینی کنند. من به مردم امید دارم که صحنه را تغییر دهند.
*اگر اصلاحطلبان یا اصولگرایانی مانند آقای لاریجانی انتظار دارند تا شورای محترم نگهبان، جبهه پایداری، نهادهای نظامی برای آنان فرش قرمز پهن کنند، آوانس بدهند و فرصت مبارزه عادلانه بدهند معنایش این است که اصلا سیاست را نشناختند.
*من معتقدم، شرایط بنبست سیاسی در ایران به نقطهای رسیده که حتما از این بنبست یک شکوفایی و جریانات جدیدی به وجود خواهد آمد.همه دوستانی که میگویند در انتخابات شرکت نکنید، باید بگویند چه کار کنیم؟ باید یک راهحلی هم وجود داشته باشد که به آن فکر کنیم. مثلا میگوییم جمهوری اسلامی الان از بین میرود و نابود میشود، سال دیگر جمهوری اسلامی به یک جمهوری شیک و مرتب ملی تبدیل شده است؟ چنین اتفاقی در راه است؟ قاعدتا پاسخش منفی است.
*رهبری یک اشارهای به این موضوع کردند اما گفتند در آینده درباره این موضوع صحبت میکنند. ما سخت منتظر هستیم تا در آینده صحبتهای ایشان را بشنویم.