حجاب اجباری، نخستین معیار اسلامیت جمهوری اسلامی

By | ۱۴۰۲-۰۴-۲۸

یکشنبه ۲۵ تیرماه برابر با ۱۶ ژوئیه، سخنگوی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) از بازگشت پلیس امنیت اخلاقی به خیابان‌ها و گذرگاه‌های عمومی شهرها خبر داد. او گفت : از «یوم جاری» (یعنی از امروز) گشت‌های خودرویی و پیاده با کسانی که پوشش خارج از عرف دارند و بر هنجارشکنی خود اصرار می‌ورزند، برخورد خواهد کرد و آنان را به دستگاه قضایی کشور معرفی خواهد کرد.

البته او از «گشت ارشاد» که ده ماه پیش پس از کشته شدن مهسا امینی برچیده شد، یادی نکرد. اما به عقیدۀ بسیاری از ناظران و کارشناسان، گشت‌هایی که او از آن‌ها سخن گفت همان «گشت ارشاد» است. واکنش‌ها به سخنان او بسیار گسترده بود، به ویژه از آن رو که در آستانۀ سالگرد قتل مهسا امینی به دست مأموران گشت ارشاد، احتمال دارد آزار زنان و دختران آتش خشم جوانان را دوباره شعله ور کند. چنان که خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران ناگزیر شد فردای آن روز بنویسد که برپایۀ پرس و جوهایش از فرماندهان ارشد فراجا، «ون‌های» گشت ارشاد قصد بازگشت به خیابان‌ها را ندارند و هیچ خودرویی با بغل‌نویسی «گشت ارشاد» در خیابان‌ها دیده نخواهد شد.

تسنیم در ادامه افزود: «گشت‌های خودرویی و پیادۀ پلیس» که پیش از این هم مردم آن‌ها را در خیابان دیده‌اند، در کنار تمام ماموریت‌های قبلی اگر مواردی از پوشش‌های نامتعارف را ببینند به افراد تذکر لسانی (یعنی زبانی) خواهند داد. به نوشتۀ این خبرگزاری، برخورد با پوشش‌های نامتعارف از سوی پلیس دستور رئیس جمهور، وزیر کشور و قوه قضاییه است و پلیس مجبور به اجرای این طرح در کنار تمام وظایف دیگرش است. در واقع، پلیس می‌تواند نظر خود برای نحوه اجرای این طرح اعلام کند، اما تصمیم‌گیرندۀ نهایی نیست.

اما چرا جمهوری اسلامی این همه به پوشش زنان پیله کرده است؟ حجاب اجباری چه جایگاهی در ایدئولوژی این نظام دارد؟

موضوع حجاب اجباری را نخستین بار خمینی در ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ نزدیک به یک ماه پس از پیروزی انقلاب و یک روز پیش از نخستین تظاهرات زنان در ۸ مارس ۱۹۷۹، روز جهانی زن، مطرح کرد. تظاهرات گستردۀ زنان برضد حجاب اجباری در ۸ مارس و سخنانِ آشتی جویانۀ آیت الله طالقانی سبب شد که خمینی برای مدتی از پافشاری بر حجاب اجباری دست بردارد.

روزنامۀ اطلاعات در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷نوشت: در مورد حجاب اجبار در کار نیست. حتی دادستان کل انقلاب اعلام کرد: مزاحمان خانم‌های بی‌حجاب ضدانقلابی‌اند.

در آن زمان سراسر کشور آشوب‌زده و ناآرام و جمهوری نوبنیاد اسلامی ناپایدار بود. اما همین که پایه‌های نظام اندکی استوارتر شد، دوباره صدای خمینی برضد «نشانه‌های شاهنشاهی» در ادارات دولتی بلند شد. او در تیرماه ۱۳۵۹ در یک سخنرانی دولت را به سبب اهمال در اسلامی کردن ادارات به باد انتقاد گرفت و به بنی صدر ۱۰ روز مهلت داد تا ادارات را اسلامی کند.

شورای انقلاب در ۱۶ تیرماه ۱۳۵۹به ریاست ابوالحسن بنی‌صدر حجاب اجباری را تصویب کرد و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی آن را ابلاغ کرد: خانم‌ها بدون حجاب اسلامی حق ورود به ادارات را ندارند.

اما موضوع حجاب اجباری به ممنوعیت ورود زنان بی‌حجاب به ادارات محدود نماند. خمینی می‌خواست زنان در همه جا حجاب را رعایت کنند و برای این کار تمهیداتی در نظر گرفته بود. برای او، حجاب اجباری نخستین معیار اسلامیت جمهوری اسلامی بود.

او در سال ۱۳۵۸ با فرستادن نامه‌ای به دولت موقت بازرگان درخواستِ تشکیل وزارتخانۀ مستقلی با عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» کرد.درخواست او در اوضاع و احوال آشوب‌زدۀ سال‌های اول انقلاب و سپس جنگ ایران و عراق عملی نشد. او در خرداد ۱۳۶۸ درگذشت و خامنه‌ای به جای او نشست.

خامنه‌ای خود را شاگرد وفادار خمینی و مُجری آرزوهای او می‌داند. او در محرم ۱۳۷۲ در یک سخنرانی در جمع بسیجی‌ها از تهاجم فرهنگی، غارت فرهنگی و شبیخون فرهنگی سخن گفت و خواستار احیای دو فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر در کشور شد.

در پی آن سخنرانی جلسه‌ای با شرکت خود او و جمعی از سرکردگان جمهوری اسلامی تشکیل شد که موضوع آن ایجاد «ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر» بود. خامنه‌ای وظیفۀ ایجاد تشکیلات آن ستاد را به آیت‌الله جنتی واگذار کرد. به دستور او هفتۀ اول ماه محرم نیز به نام «هفتۀ امر به معروف و نهی از منکر»نامگذاری شد.

ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر رفته رفته به یکی ارکان جمهوری اسلامی تبدیل شد. در کتاب «فرهنگ‌نامۀ نهادهای انقلاب اسلامی» که به توضیح ۹۷ نهاد تأسیس شده پس از انقلاب اسلامی پرداخته، وظیفۀ آن ستاد «ارتقا و تقویت روحیۀ مسئولیت‌پذیری در مردم» تعریف شده که باید از راه «فرهنگ ‌سازی»، «الگوسازی» و «رفتارسازی» انجام گیرد.

یکی از وظایف اصلی این ستاد نظارت بر رفتار و پوشش زنان ایرانی در فضای عمومی است. در شهریور ۱۳۸۰ دفتری در آن ستاد زیر عنوان «دفتر امور زنان» تشکیل شد که هدف آن، چنان که در توضیح ساختار و تشکیلات ستاد آمده، «ترویج معروف و نهی منکرات در میان بانوان» است. مبارزه با بی حجابی و بدحجابی به این دفتر واگذار شده است.

تا ۱۳۶۲ جمهوری اسلامی نتوانسته بود به حجاب اجباری جنبۀ قانونی ببخشد. در اوایل انقلاب بعضی از روحانیان بانفوذ با اجباری کردن حجاب مخالفت کردند و گفتند چنین اجباری نه تنها توجیه شرعی ندارد بلکه امری غیراخلاقی است. در قرآن نیز اشارۀ روشنی به آن نشده است. اما با تصویب قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۶۲ جمهوری اسلامی توانست به حجاب اجباری در معابر عمومی جنبۀ قانونی ببخشد.

قانونی شدن حجاب اجباری نبرد زنان آزادی‌خواه ایران را با جمهوری اسلامی وارد مرحلۀ تازه‌ای کرد. آنان با به میدان آمدن نسل‌های جوان دلیرتر و مصمم‌تر شدند. به عقیدۀ بسیاری از کارشناسان ایستادگیِ ستودنی زنان ایرانی در برابر حجاب اجباری که از فردای انقلاب آغاز شد، پایدارترین نبردی است که ایرانیان با جمهوری اسلامی پیش می‌برند. آتش این نبرد تاریخی در این چهل و اندی سال هرگز فروننشسته است. مشعل آن اکنون در دست نسل‌های تازه‌ای از زنان ایرانی به ویژه نسلی است که «دهۀ هشتادی» نامیده می‌شود. بی‌جهت نیست که می‌گویند زنان آزادی‌خواه ایران در برچیدن بساط جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده خواهند داشت.
علیرضا مناف زاده
رادیو فرانسه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *