معترضان انقلابی از پیروزیها و شکستهایشان درس خواهند گرفت، همانطور که ماشین سرکوب در حال تجدید سازماندهی و کسب نیروی بیشتر است
در اینکه جامعه ایران آبستن جنبشها و انقلابهای دیگر است شکی نیست. بهعنوان مثال، شروع دوران تازهای از گشت ارشاد در اواخر تیر ۱۴۰۲ باعنوان گشت هنجار اجتماعی برای اعمال حجاب اجباری و قدرتنمایی خیابانی، شروع اعتراضات تازهای را نوید میدهد. حکومت پس از سرکوبهای سنگدلانه خیابانی، به هیچیک از مطالبات انقلاب ۱۴۰۱ پاسخ مثبت نداد و تنها پاسخ آن کشتار، کتکزدن، کورکردن، شکنجه و بازداشتهای چند دههزار نفری بود.
برای پیشگیری از اعتراضات آینده نیز اقدامی بهجز حملات شیمیایی به مدارس دخترانه، تداوم بازداشت فعالان سیاسی و صدور احکام زندانهای بلندمدت، آزار دائمی خانواده قربانیان و اعدامهای گسترده که بیشتر شبیه ریختن بنزین روی آتش است تا فرونشاندن آن، در سیاستهای تمامیتخواه و فرقهگرایانه حکومت و وفاداران آن ندیدیم و کمترین تجدیدنظر یا تفاوتی پدیدار نشده است و اگر در حیطههایی مانند حجاب، صحنههای کشیدن زنان به ون ارشاد برای چند ماه کمتر دیده شد، ناشی از سیل بیحجابانی بود که دیگر نمیشد همه را بازداشت کرد.
حکومت در هنگام بستن روزنامه سلام (۱۳۷۸)، تقلب در انتخابات (۱۳۸۸)، اعتراضات مالباختگان (۱۳۹۶)، گرانکردن بنزین (۱۳۹۸) و قتل مهسا (۱۴۰۱) تصور نمیکرد که با جنبشهایی گسترده مواجه شود. این رخدادها با توجه به سیاستهای حکومتی که اساسا بر بگیروببند، قتل، تقلب و تاراج مبتنی است، ناگزیر بودهاند. به دلیل همین ناگزیری است که حکومت پس از وقوع این اعتراضات، هیچگاه به تحقیق در نهادهای اطلاعاتی یا تغییر سیاست دست نمیزند، چون میداند که این نهادها از تحلیل روندها عاجزند و وقوع جنبش ناگزیر است.
در باب زمان وقوع جنبش یا انقلابی دیگر نمیتوان گمانهزنی کرد، چون نمیدانیم چه رخدادی در چه شرایطی موجب فوران خشم عمومی خواهد شد، اما میدانیم خشم انباشتهای وجود دارد. پیامهای خانوادههای داغدیده همه از خشم فروناخورده و رویای انتقام سخت خبر میدهند. هیچ خانوادهای قتل حکومتی نوجوان یا جوان خود را فراموش نخواهد کرد، حتی اگر مخالفان فعلا نتوانند جمعیت میلیونی برای پیچیدن طومار رژیم به میدان بیاورند، این خانوادهها دست از اعتراض نخواهند کشید. حکومت سه دهه است که در توابسازی شکست خورده است؛ برخی اسیران حکومت اعتراف میکنند تا آزاد شوند، نه اینکه به عامل حکومت تبدیل شوند، ازاینجهت نیز دهه ۶۰ بازنخواهد گشت.
اکنون پرسشی که در افکار عمومی مطرح میشود این است که با توجه به تجربهای که مخالفان رژیم در داخل داشتهاند، حرکت یا انقلاب بعدی چه ویژگیهایی خواهد داشت؟ این ویژگیها را با دو فرض پی میگیرم: درسگرفتن مخالفان در داخل از پیروزیها و شکستهایشان و نقش رفتارهای حکومت در عصبانی و خشمگینکردن مردم. با این دو ملاحظه در پنج مقوله ۱) دوره زمانی؛ ۲) حیطه نزاع؛ ۳) روش بیان اعتراض؛ ۴) راهبرد؛ و ۵) تعامل داخل و خارج، در باب چگونگی جنبش بعدی توضیح خواهم داد. همانطور که رابطهای معنادار میان اعتراضات ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ برقرار بود، اعتراضهای بعدی از حیث هدف، دنباله منطقی اعتراضات جنبش مهسا و از حیث روش، مبتنی بر درسهای گرفتهشده از جنبشهای پیشین خواهد بود.
دوره زمانی
انقلاب ۱۴۰۱ حدود شش ماه طول کشید. اقشار مختلف تلاش کردند با اعتصاب، اعتراض نشسته با سکوت، دیوارنویسی، هنر اعتراضی، آتشزدن بنرها و مجسمههای حکومتی، عمامهپرانی، گردهماییهای خیابانی، سردادن شعار روی پشتبام و دهها شکل دیگر به حکومت بفهمانند که آن را نمیخواهند، اما حاکمان گوش خود را بستند و یگانویژه، بسیج و لباسشخصیها را فرستادند تا صداها را ساکت کنند و گردهماییها را برهم بزنند. مخالفان کف خیابان نیز تلاش کردند بر جمعیت خود بیفزایند.
در حرکتهای بعدی در عین بروز روشهای فوق، چنین امتداد زمانی را نخواهیم دید، چون تعداد کشتهها، زخمیها و بازداشتیها را افزایش میدهد و با زمانبر شدن اعتراضات، جمعیت معترضان خیابانی افزوده نمیشود. کسانی که در دوره بعد به خیابان میآیند زمان حضور خود را محدود میکنند و نیروهایشان را بر خنثیکردن ظرفیت حکومت برای سرکوب متمرکز خواهند کرد. عقل جمعی برای گروهی که انتحاری نیست، اقتضای کاهش قربانی و ظرفیت سرکوب را دارد.
ازاینجهت زمان به نفع معترضان است، چون حکومت مدام درحال فاسدتر شدن (و افشای این فسادها)، ارتکاب خطا در حکمرانی و ریزش است و مردم کوچه و بازار مدام تحتفشار قرار دارند.
حیطه نزاع
معترضان در جنبشهای سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ تلاش کردند نخست خیابان را از آن خود کنند تا جمعیت بیشتری به آنها بپیوندند و باعث ریزش در میان نیروهای حکومتی شوند. این راهبرد برای عمومیسازی اعتراض خیابانی چندان موفق نبود، چون ماشین سرکوب بهسرعت خیابان را تحت سلطه میگرفت و ترس و ارعاب مردم باقی میماند. مخالفان حتما متوجه شدهاند که برای ریختن ترس عموم و پیوستن آنها به معترضان، باید منشا ترس مردم و بقای حکومت یعنی پایگاههای بسیج و پادگانهای سپاه را تسخیر کرد. همه ساختار کاغذی حکومت بر همین مراکز متکی است و با فروریزی آنها، کار حکومت در هر محله و منطقه و استان به پایان خواهد رسید.
معترضان ممکن است که بهصورت فوق حیطه نزاع را صورتبندی نکنند، اما با عقل عرفی خود متوجه این موضوع شدهاند. اتفاقا سازمان سرکوب متوجه این ضرورت تغییر راهبرد در میان براندازان شده است و تلاش سپاه پاسداران بر این موضوع متمرکز شده که در محلاتی که بسیج و سپاه کنترل تام و تمام ندارند، با تاسیس پایگاه، حفرههای امنیتی خود را پر کنند.
پیامهای لفظی داده شد
پیام تصمیم به براندازی بهاندازه کافی در سال ۱۴۰۱ به حکومت داده شد. معترضان با علم به اصلاحناپذیربودن حکومت، هیچ خواستهای بهجز براندازی نداشتند.
در حرکت بعدی، اعتراضات مسالمتآمیز برای ارسال پیام براندازی، ازمدافتاده و تنها به بازنشستگان محدود میشود. نیروهای معترض انقلابی اینبار برای اجرای خواستههایی که در سال ۱۴۰۱ مطرح کردند، به خیابان و کوچهها خواهند رفت. این را مقامات هم میدانند و به همین دلیل دارند دهها میلیون دلار تجهیزات سرکوب میخرند و نیروهای یگانویژه را به دو برابر افزایش میدهند و کسانی را که در نیروهای نظامی و انتظامی قابلاعتماد نمیدانند بازنشسته میکنند. کسانی که اهل کشتار مردم نیستند نیز استعفا میدهند. بودجه نهادهای سرکوب در سال ۱۴۰۲، بین ۵۰ تا ۱۰۰درصد افزایش یافت.
خشونت بیشتر
نحوه برخورد حکومت با تداوم بازداشتها، فشار بر خانوادههای داغدیده و حتی تخریب قبرها و راهاندازی جشنهای مشمئزکننده مثل جشن غدیر، عملا مخالفان را عصبانیتر خواهد کرد. درنتیجه در اعتراضات آینده شاهد خشونت بیشتر مخالفان در دفاع مشروع از خود خواهیم بود، بالاخص با توجه به سطح خشونتی که حکومت با اعدام و کورکردن و شلیک تیر جنگی انجام داد.
مخالفان اینبار میدانند که اگر حمله نکنند کشته و کور و اعدام خواهند شد. بسیاری از معترضان خیابانی در اعتراضات سال ۱۴۰۱ انتظار این حد از قساوت را نداشتند. فرماندهان سرکوب متوجه نیستند که هر سرکوب شدید موجب خشم بیشتری خواهد شد و صرفا به مهاجرت بیشتر و افسردگی و انزوا منجر نمیشود. تنها تصوری که حکومت از برخوردهای آینده ایجاد کرده، نبود سازگاری حکومت و معترضان و ناگزیر بودن جنگ است. حکومت میگوید: «یا شما یا ما» و مخالفان، این پیام را بهخوبی گرفتهاند. وارد کردن شیعیان افغان و عراقی و جایدادن آنها در دانشگاهها، مشکل حکومت را حل نمیکند.
راهبرد «برد»
معترضان در اعتراضات ۱۴۰۱ از اصلاحطلبان صددرصد گذر کرده بودند، اما هنوز برخی از روشهای اعتراضی دهههای ۷۰ و ۸۰ خورشیدی مثل شعار سردادن بر روی پشتبامها یا اعتراضات بدون خشونت خیابانی را دنبال میکردند. آتشزدن بنرها و نمادهای تبلیغاتی حکومت یا عمامهپرانی از نمودهای ویژه اعتراضات سال ۱۴۰۱ بود. در اعتراضات بعدی روشها تهاجمیتر خواهند شد، چون هدف «پیروزی» در جنگ با سفاکان نظام خواهد بود و نه صرفا تلاش برای ارسال پیام به حکومت، روحانیت یا دنیای خارج. مسیر بردن نیز از بزرگراه سرنگونی قوای سرکوب می گذرد.
تنازعات مخالفان خارج از ایران تاثیر چندانی نخواهد داشت
در رقابتهای سیاسی میان مخالفان خارج کشور بسیار شنیده میشود که فلان گروه یا فرد، مسئول فروکشکردن اعتراضهای خیابانی بوده است. اعتراضات سال ۱۴۰۱ نه با دعوت از خارج شروع شد و نه بهدلیل منازعات مطرح در خارج فروکش کرد. درواقع معترضان خیابانی به روند اختلافات در خارج کشور بیتوجه بودند. اعتراضات خارج کشور و رساندن پیام داخل به خارج یا اقدامات متحدکننده، به معترضان داخلی قوت قلب داده است و میدهد، اما رفتار مخالفان مقیم خارج تعیینکننده تصمیمها و رفتار مخالفان داخلی نیست و اعتراضات آنها به دعوت مخالفان مقیم خارج منوط نبوده است و نخواهد بود. سرزنش یکدیگر در خارج کشور بخشی از فرایند جنگ قدرت میان مخالفان مقیم خارج بوده و هیچ ربطی به فراز و نشیب جنبش در داخل نداشته است.
در جنبشها و انقلابهای بعدی نیز سیر تحول اپوزیسیون خارج چندان موردتوجه براندازان داخلی نخواهد بود، بالاخص اگر رفتار آنها مشتت و نامتمرکز باشد. شروع اعتراضات آینده بهاحتمالزیاد نه به دعوت مخالفان خارج کشور کلید زده میشود و نه افول آن ربطی به اختلافها یا اقدامات مخالفان خارج کشور خواهد داشت. جنگ مستقیم در داخل جریان پیدا میکند و در این جنگ، رویدادها و اقتضائات داخلی تعیینکننده خواهند بود. کارکرد مثبت مخالفان مقیم خارج، بهحاشیهراندن لابی رژیم، خنثیکردن تبلیغات سیاسی و فشار بر دول خارجی برای همکارینکردن با رژیم خواهد بود.
ایندیپندنت فارسی