ایرانیان در دام فقر؛ هشدار نماینده مجلس شورای اسلامی در مورد زنگ خطر آسیب‌های اجتماعی

By | ۱۴۰۲-۰۵-۰۳

– محسن پیرهادی نایب رئیس کمیسیون تلفیق برنامه هفتم با اشاره به فقر یک سوم جمعیت ایران نسبت به رشد حاشیه‌نشینی، افزایش آمار اعتیاد، فساد، افزایش مهاجرت به شهر‌های بزرگ، زنانه شدن چهره آسیب‌های اجتماعی هشدار داده است.
– گسترش فقر در ایران آنقدر برجسته شده که بسیاری از مقامات کنونی و پیشین جمهوری اسلامی نیز به این موضوع اعتراف می‌کنند.
– از سال ۱۳۹۷ به بعد اختلاف خانوار‌های دارای سرپرست شاغل بین فقرا و غیرفقرا کمتر شده بطوری که در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ اختلافی بین شاغل بودن سرپرست خانوار فقیر و غیرفقیر وجود ندارد.

یک نماینده مجلس شورای اسلامی جمعیت زیر خط فقر در ایران را ۲۸ میلیون نفر عنوان کرده و گفته که ادامه سقوط پرشتاب مردم به زیر خط فقر «زنگ خطر آسیب‌های اجتماعی» را به صدا در آورده است.

محسن پیرهادی نایب رئیس کمیسیون تلفیق برنامه هفتم گفته که رسیدن جمعیت زیرخط فقر کشور به مرز ۲۸ میلیون نفر زنگ خطر برای توجه ویژه به حوزه آسیب‌های اجتماعی را به صدا در آورده است.

نایب رئیس کمیسیون تلفیق برنامه هفتم افزوده که سقوط اقتصادی برخی اقشار جامعه در یک دهه اخیر، رشدحاشیه‌نشینی، افزایش آمار اعتیاد، فساد، افزایش مهاجرت به شهر‌های بزرگ، زنانه شدن چهره آسیب‌های اجتماعی و… از جمله هشدار‌هایی است که اگر نسبت به ساماندهی و مقابله با آن در برنامه هفتم توسعه جدی نباشیم، بزودی در حوزه سلامت اجتماعی جامعه با بحران جدی روبرو می‌شویم.

نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از شیوه تنظیم لایحه هفتم توسعه و عدم توجه به آسیب‌های اجتماعی در این لایحه گفته که «ضعف نگاه آینده‌نگارانه به آسیب‌های اجتماعی نوپدید، نگاه حداقلی و معلول محور به ناهنجاری‌های اجتماعی، در نظر نگرفتن ملاحظات منطقه‌ای و آمایش سرزمین درباره آسیب‌های اجتماعی وبی‌توجهی به آسیب‌های اجتماعی اولویت‌داری از قبیل اعتیاد و… از جمله مواردی است که باید در توسط مجلس و دولت لایحه برنامه هفتم توسعه مرتفع شود.»

محسن پیرهادی توضیح داده که «عدم توجه به مقوله زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی، یکی از مهمترین مسائل در حوزه آسیب‌های اجتماعی که در لایحه برنامه هفتم دیده نشده است، روند زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی در حوزه‌هایی همچون مصرف دخانیات، اعتیاد، مفاسد اجتماعی و… باید به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد که متاسفانه دولت در بستر لایحه نسبت به آن چشم‌پوشی داشته و مورد توجه قرار نگرفته نداده، این در حالی است که زنان به مراتب آسیب‌پذیرتر از مردان هستند.»

جمهوری اسلامی از انتشار آمارهای رسمی درباره فقر خودداری می‌کند و در صورت انتشار آمارهایی در این رابطه نیز، نسبت به درستی آن تردیدهایی وجود دارد. با اینهمه جمعیت زیر خط فقر در ایران طی سال‌های گذشته و در پی تورم و کاهش قدرت خرید خانوار به شدت افزایش یافته است.

گسترش فقر در ایران آنقدر برجسته شده که بسیاری از مقامات کنونی و پیشین جمهوری اسلامی نیز به این موضوع اعتراف می‌کنند. برای مثال علی ربیعی از چهره‌های امنیتی جمهور اسلامی با نام مستعار «بازجو قباد» و وزیر کار در دولت حسن روحانی به تازگی در سخنانی گفته که «یک وقت فقر استثناء بود و برای آن برنامه‌ریزی می‌کردیم، اما وقتی ۳۰ درصد از جامعه بر اساس آمار رسمی در تله فقر گرفتار شده‌اند، مساله خیلی بنیادی‌تر می‌شود و به نظر می‌رسد بیش از هر دوره دیگری نیاز به مسئولیت اجتماعی داریم.»

علی ربیعی در ادامه افزوده که «برداشت من از مسئولیت اجتماعی این است که هر کسی در هر جایی هست به آثار فعالیت یا بی‌عملی خودش توجه کند. این را می‌شود در هر جایی بسط داد و متأسفانه شاهدیم افرادی غیرمسئولانه در مسئولیت‌هایی قرار می‌گیرند، برای مثال ۱۷ تصمیم غیرکارشناسی آنچنان بلایی بر سر صندوق‌های بازنشستگی آورده که تا نسل‌ها درگیر آن هستند.»

با اینهمه همچنان آمارهایی که از فقر و با تحلیل کارشناسان ارائه می‌شود به دلیل عدم انتشار ارقام دقیق از سوی دولت، متفاوت است.

برای نمونه نهادهای حکومتی اعلام کرده‌اند که در سال ۱۴۰۰ برای یک خانوار چهارنفره حدود چهار میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود و در شهریور ۱۴۰۱ به هفت میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسید.

این در حالیست که در اوایل پاییز ۱۴۰۱ تحلیلگران اقتصادی اعلام کردند یک خانوار چهار نفره در تهران برای تأمین هزینه‌های ضروری زندگی و قرار نگرفتن زیر خط فقر نیاز به ماهانه ۳۲ میلیون تومان درآمد دارد. تحلیلگران این رقم برای شهرهای دیگر کشور را بطور میانگین ۲۰ میلیون تومان عنوان کردند. اکنون چند ماه پس از اعلام این ارقام محمد باقری بنابی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی پفته که با توجه به نرخ تورم و وضعیت معیشتی مردم هم‌اکنون خط فقر در تهران به ۳۰ میلیون تومان رسیده است.

مرکز پژوهش‌های مجلس طی تحقیقاتی اعلام کرده است که نرخ فقر در دهه ۹۰، ۱۱ واحد درصد افزایش داشته و از ۱۹/۴ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۳۰/۴ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است.

وزارت کار نیز در پژوهشی اعلام کرده که نرخ تورم بالا، رکود اقتصادی و کاهش پیوسته درآمد ملی سرانه باعث شده تا خانوار‌های ایرانی بطور مکرر در ۱۰ سال پیش از آن با کاهش رفاه مواجه شده و در نهایت در سال ۱۳۹۸ در حدود ۲۶/۵ میلیون نفر زیر خط فقر قرار بگیرند.

حجت‌الله میرزایی، کارشناس اقتصادی در بررسی وضعیت درآمد سرانه استان‌ها تاکید کرده است: «۸۵ درصد جمعیت کشور در استان‌هایی زندگی می‌کنند که درآمد سرانه‌شان ۵۰ درصد کمتر از تهران است و حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور ساکن استان‌هایی هستند که نرخ بیکاری بلندمدت و پایدار بیشتر از ۱۵ درصد در دست‌کم یک‌دهه داشته‌اند. این وضعیت در استان‌هایی مانند کرمانشاه، لرستان، خوزستان و سیستان‌وبلوچستان به بیش از دو دهه می‌رسد و نرخ بیکاری در این استان‌ها به حدود دو برابر میانگین کشوری می‌رسد.»

حجت میرزایی با توضیح اینکه فاصله توسعه‌ای سیستان‌ و‌ بلوچستان با تهران شبیه غنا در مقایسه با کره‌ جنوبی است با استناد به آمار‌ها درآمد سرانه تهران را پنج برابر درآمد سرانه این استان اعلام کرد و این نسبت را برای سایر استان‌های حاشیه‌ای کشور هم بین سه تا چهار برابر دانست. به گفته میرزایی، بیکاری در استان‌های کرمانشاه، لرستان، خوزستان و سیستان‌ و‌ بلوچستان دو برابر میانگین کشور است و در سیستان‌ و‌ بلوچستان نرخ فقر در جامعه شهری ۴۵ درصد و در جامعه روستایی بیش از ۸۰ درصد جمعیت است.

گزارش‌ها همچنین نشان می‌دهد اگر چه پیشتر خانواده بدون فرد شاغل درگیر فقر می‌شد اما در سال‌های گذشته خانوارهایی با سرپرستان شاغل و با درآمد نیز در تله فقر گرفتار شده‌اند. بر اساس گزارش‌های منتشر شده ویژگی فقرا در دهه ۹۰ با دهه‌های قبل یک تفاوت اساسی دارد. تا قبل از دهه ۹۰ افراد با پیدا کردن شغل از فقر رهایی پیدا می‌کردند، اما در دهه ۹۰ و با بدتر شدن وضعیت اقتصاد و بروز تورم‌های فزاینده، شاغل بودن نمی‌تواند باعث عبور از مرحله فقر شود.

همچنین از سال ۱۳۹۷ به بعد اختلاف خانوار‌های دارای سرپرست شاغل بین فقرا و غیرفقرا کمتر شده است بطوری که در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ اختلافی بین شاغل بودن سرپرست خانوار فقیر و غیرفقیر وجود ندارد.

در سال ۱۴۰۰ در مجموع حدود ۶۰ درصد از خانوار‌های فقیر و ۶۱ درصد از خانوار‌های غیرفقیر، سرپرست شاغل دارند. در حقیقت با کاهش رشد اقتصادی و بدتر شدن شرایط اقتصاد کلان، درآمد حاصل از شغل نمی‌تواند خانوار را از فقر خارج کند. افزایش فقر در دهه ۹۰ و سال‌های ۱۳۹۷ به بعد باعث شده تا امید به خروج از فقر حتی با یافتن شغل هم وجود نداشته باشد.

زهرا کاویانی پژوهشگر اقتصاد نیز اعلام کرده که از سال ۱۳۹۶ به بعد علاوه بر نرخ فقر، شکاف فقر هم بیشتر شده و در سال ۱۴۰۰ با اندکی افزایش نسبت به سال ۱۳۹۹ به بالاترین مقدار خود رسیده است. در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ نرخ فقر تقریباً برابر بوده و حدود ۳۱ درصد را نشان می‌دهد، اما در سال ۱۳۹۹ شکاف فقر ۲/۱ واحد درصد بیشتر از سال ۱۳۹۸ بوده است. یعنی هرچند تعداد فقرا در این دو سال مساوی بوده، اما فقرا در سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۸ فقیرتر شده‌اند.

این پژوهشگر افزوده که در سال ۱۴۰۰ نیز اگرچه نرخ فقر ۹/۰ واحد درصد کاهش یافته، اما شکاف فقر ۱/۰ واحد درصد افزایش یافته است. یعنی به نظر می‌رسد رشد درآمد‌های خانوار دهک‌های نزدیک خط فقر از دهک‌های زیر خط فقر بیشتر بوده و با وجود بهبود وضعیت معیشت در خانوار‌های نزدیک خط فقر، بهبودی در وضعیت معیشت خانوار‌های زیر خط فقر ایجاد نشده است.
کیهان چاپ لندن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *