علی خامنهای نزدیک به ۲۰ سال پیش در خطبههای نماز جمعه تهران در شروع بحران اتمی جمهوری اسلامی، گفته بود که ایران اورانیوم غنی شده را برای سوخت نیروگاه بوشهر میخواهد تا وابسته به کشور دیگری نباشد. از اظهارات او در ۲۸ مرداد ۱۳۸۴ نزدیک به دو دهه سپری و ایران و جمعیت ۸۵ میلیونی آن زیر طولانیترین و سنگینترین تحریم مالی در جهان، فرسوده و مستهلک شده است. آیا خامنهای به این خواسته رسیده است؟
«اورانیومی که در ایران در این چرخه سوخت غنی میشود، بین ۳ تا ۴ درصد خواهد شد. برای بمب اتمی و سلاح هستهای ۹۰ و چند درصد باید غنیسازی شود؛ فاصله اینقدر است. ما میخواهیم اورانیومی را که مال خود ماست، معدن خود ماست، با تجهیزاتی که متعلق به خود ماست، از کسی آن را وام نگرفتهایم، رهین منت کسی نیستیم… در این تشکیلات، غنیسازی ۳ تا ۴ درصد بکنیم تا بتوانیم سوخت نیروگاه هستهایی بوشهر را – که فعلاً یکی نیمه تمامش را داریم – برسانیم. اصلاً بحث سر سوختِ آن است. ما میخواهیم سوخت نیروگاه هستهاییمان را خودمان تولید کنیم. آنها میگویند خودتان تولید نکنید. برایتان نیروگاه بسازند، اما بیایید سوختش را از ما بخرید! یعنی چه؟ یعنی وابسته بمانید. ملت ایران باید به قدرتهای تولید کننده سوخت هستهای وابسته بماند تا اگر آنها یک وقت خواستند سوخت ندهند، شرطی بگذارند و دولت و ملت ایران ناچار باشند دستشان را بالا ببرند و بگویند چارهایی نداریم؛ سوخت ما – که برق و امکانات ما وابسته به آن است – باید از آن طرف بیاید؛ والا نیروگاه ما خواهد خوابید. ملت ایران باید وابسته بماند؛ آنها این را میخواهند».
این بخش مهمی از خطبههای نماز جمعه خامنه ای در مرداد ۱۳۸۴ و اساس سیاست اعلامی او درباره هدفش از برنامه هستهای است.
آن زمان قرارداد تامین سوخت نیروگاه بوشهر، بین سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت «روساتم» روسیه امضا شده بود و قرار بود روسها سوخت آن را به این شرط تامین کنند که پس از استفاده در ایران، پسماند آن از ایران خارج شود و در این کشور باقی نماند.
قدرتهای جهانی نگران بودند که جمهوری اسلامی ایران از سوخت مصرف شده اتمی در صنایع نظامیاش استفاده کند. در جریان بازرسیهای آژانس، مشخص شده بود که ایران دست به اقداماتی زده که در صنایع صلحآمیز اتمی کاربردی ندارد. بخشی از این اسناد که مربوط به بایگانی اتمی جمهوری اسلامی ایران بود، توسط اسرائیل از ایران ربوده و منتشر شد.
قرارداد تامین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر توسط روسیه، تضمین میکرد که این کشور سوخت این نیروگاه را به ایران خواهد داد. در آن زمان غنیسازی اورانیوم در ایران سطوح صنعتی انجام نمیشد و اصل این اقدام با مخالف شدید ایالات متحده و دولت «جورج بوش» روبهرو بود. آمریکا نمیپذیرفت که ایران حتی یک ماشین غنیسازی اورانیوم داشته باشد. این سیاست مورد پشتیبانی بریتانیا، فرانسه و آلمان و البته خود روسیه قرار داشت.
اصل اختلاف قدرتهای جهانی و جمهوری اسلامی ایران در پرونده اتمی، بر سر غنیسازی اورانیوم بود. اورانیوم غنی شده هم مصارف تسلیحاتی دارد و هم بهعنوان سوخت در راکتورهای اتمی مصرف میشود.
میزان خلوص اورانیوم غنی شده برای استفاده از آن در تسلیحات هستهای، بالای ۹۰ درصد است اما خلوص پایینتر از آن را هم میتوان در بمبهای اتمی کوچک و ضعیفتری استفاده کرد.
با این همه ملاحظات جهانی درباره غنیسازی این است که وقتی دولتی به فناوری غنیسازی اورانیوم میرسد، دیگر بالابردن آن تا سطوح بسیار پیشرفته همانند ۹۰ درصد، از نظر فنی کار مشکل و زمانبری نیست. همانطور که جمهوری اسلامی پس از غنیسازی کمتر از ۴ درصدی، به سرعت به غنیسازی ۲۰ درصدی و ۶۰ درصدی هم رسید.
زنگ خطر زمانی به صدا در میآید که آن دولت به تعهدات بینالمللی و مقررات جهانی هم پایبند نباشد و سابقهای طولانی و هولناک در نقض توافقنامههای دوجانبه خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم داشته باشد. چنانکه جمهوری اسلامی مدتها کار بر روی اورانیوم و مواد شکافتپذیر اتمی را آغاز کرده بود و به گفته بازرسان حتی آزمایشهای انفجاری را هم پیش برده بود، بدون آنکه بر خلاف تعهداتش، آژانس را از این برنامه وسیع، مطلع کند.
ایران با وجود اختلافات شدید بینالمللی، غنیسازی اورانیوم در سطوح پایین و در اندازهای محدود را آغاز کرد. با آغاز فرایند آن، موضوع به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد و ایران بهعنوان «ناقض صلح و امنیت جهانی» تحت فصل ۷ منشور ملل متحد قرار گرفت و تحریمهای وسیع بینالمللی علیه آن برقرار شد که پایه تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا شد، اما هنوز تا فلجکنندگی این تحریمها، فاصله بود.
با پایان دوره جورج بوش و رفع خطر فزاینده حمله نظامی آمریکا به ایران، زمانی که «باراک اوباما» به قدرت رسید، جمهوری اسلامی غنیسازی ۲۰ درصدی را هم آغاز کرد که پس از آن شدت تحریمهای بینالمللی به حدی رسید که با وساطت عمان، ایران و آمریکا وارد رشتهای از مذاکرات پنهانی مستقیم شدند که نتیجه آن وعده پذیرش اصل غنیسازی درایران در ازای محدود شدن برنامه اتمی و شدیدترین نظارتهای تاریخ آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد.
تا به این زمان، روسیه همچنان به تامین سوخت نیروگاه بوشهر ادامه میداد، هرچند که بهدلیل تحریمهای مالی و بانکی، گاهی که پرداخت هزینههای آن توسط جمهوری اسلامی به تاخیر میافتاد، ارسال آن را متوقف میکرد اما در جریان مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا که اینبار علنی شده بود و روسیه همراه سایر اعضای دائم شورای امنیت و آلمان هم به آن پیوسته بودند، مساله نیروگاه بوشهر و تامین سوخت آن وارد مذاکرات شد.
با اینکه اینبار حتی آمریکا در جریان توافق برجام وارد همکاری اتمی با ایران شد و برای نوسازی راکتور آب سنگین اراک قراردادی با ایران امضا کرد، روسیه خواستار حفظ حضور انحصاریاش در نیروگاه اتمی بوشهر شد.
«سرگئی ریباکف» معاون وزیر خارجه و مذاکرهکننده ارشد اتمی روسیه یک سال پیش از رسیدن به توافق برجام یعنی در تیرماه ۱۳۹۳ در ژنو به «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه وقت جمهوری اسلامی گفته بود «ما اصولا با وارد شدن بوشهر به مذاکرات ۱+۵ مشکل داریم.»
گویی روسیه که تهیهکننده انحصاری سوخت نیروگاه اتمی بوشهر است، هیچ علاقهای به داشتن شریک حتی خود جمهوری اسلامی نداشت. خط قرمز روسیه در توافق اتمی رعایت شد و بوشهر منحصرا در اختیار این کشور باقی ماند. حتی با وجودی که جمهوری اسلامی در تاسیسات نطنز سوخت اتمی یعنی اورانیوم غنیشده تولید میکند، به اجبار روسیه، از این سوخت در بوشهر استفاده نمیکند.
شدت عمل روسیه در حفظ انحصار خود در نیروگاه بوشهر و فروش سوخت آن به جمهوری اسلامی با وجود تولید آن در نطنز -آن طور که خامنهای ۲۰ سال پیش میخواست- و البته با هزینههای سرسامآور برای چند نسل از ایرانیان، به حدی بود که روسیه تحت هیچ شرایطی اجازه استفاده حتی موقت سوخت را هم به جمهوری اسلامی نداد.
دو سال پس از خروج آمریکا از برجام در زمان ریاست جمهوری «دونالد ترامپ»، وقتی جمهوری اسلامی بهدلیل شدت گرفتن تحریمهای بانکی مدتی نتوانست تعهد مالی به روسیه برای خرید سوخت را به جا بیاورد و راکتور بوشهر به دلیل نداشتن سوخت در وضعیت خاموشی اجباری قرار گرفت، حکومت ایران بر اساس همان قراردادی که تقریبا همزمان با خطبههای مرداد ۱۳۸۴ خامنهای امضا شده، موافقت روسیه را با استفاده کوتاهمدت از سوخت تولید شده در نطنز پیدا نکرد.
با اینکه خامنهای ۲۰ سال پیش گفته بود «میخواهند ایران به سوخت خارجی وابسته بماند»، این وضعیت هم اکنون هم ادامه دارد در حالیکه جمهوری اسلامی حالا غنیسازی ۶۰ درصدی هم انجام میدهد و برای آن ۲۰ سال است که کشور را در وضعیت بیسرانجام قرار داده است. مطالعه بخش دیگری از خطبههای نماز جمعه خامنهای در مرداد ۸۴ را در توجیه فشارهای بیامانی که ایرانیان بابت تحریمهای اتمی تحمل میکردند و میکنند، رمزگشایی سایر گفتهها و نتیجه سیاستهای اوست.
«اینطور نباشد که ۲۰ سال دیگر، ۲۵ سال دیگر، این کشور نفت نداشته باشد؛ مجبور باشیم نفت خود را از آمریکا یا از عوامل امریکا بخریم. ما میخواهیم جایگزین نفت داشته باشیم و آن، انرژی هستهایی است. آنها میگویند نه، نداشته باشید؛ همان نفتتان را مصرف کنید تا تمام شود. اگر میخواهید نیروگاه هستهای هم داشته باشید، سوختش را باید از ما بخرید. این حرفِ زوری است که امروز بخشی از دنیای غرب دارد با ما در میان میگذارد. مجرم این قضیه هم باز در درجه اول آمریکاست».
اگرچه روسیه تحت حکومت ولادیمیر پوتین، مانع تحقق آرزوی ۲۰ ساله خامنهای و بیمعنی بودن فشارهای کاهنده اقتصادی دو دهه اخیر بر ایرانیان بوده، اما رهبر جمهوری اسلامی که اینک ۸۴ سال دارد، همچنان انگشت اتهامش را نه به شیوه حکمرانی خود و نه حتی به تحمیل و زورگویی روسیه و پوتین بلکه همچنان به سوی دشمن فرضی در ایالات متحده می گیرد.
فرامرز داور
ایرانوایر