چند سالی است که شعار «اوین شده دانشگاه، ایران شده بازداشتگاه» وجه مشترک تمام اعتراضات دانشجویی در ایران است. در حالی که زندانهای ایران دانشجو، استاد، پژوهشگر و نویسنده کم به خود ندیده است، در سالهای اخیر، همزمان با عمیقتر شدن بحرانهای حکومت و تشدید سرکوبها، پژوهشگران بیشتری سر از زندان در آوردهاند؛ افرادی که حتی در زندان هم دست از پرسشگری، تلاش برای یافتن راهحل و تاباندن نور بر مشکلات و مسایل اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی برنداشتهاند.
این گزارش روایت کار و فعالیت بعضی از آنها و سختیهایی است که در زندان بابت انجام پژوهش متحمل میشوند اما همچنان ادامه میدهند.
زنان محقق زندانی؛ از محیط زیست تا شکنجه سفید
دو ماه پیش، «نیلوفر بیانی»، فعال محیط زیستی که در جریان پروندهسازی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای گروهی از کنشگران محیط زیست و حیاتوحش ایران از سال ۱۳۹۶ در زندان است، در پژوهشی که در زندان انجام داده بود، از سواد آبوهوایی در سرزمین نفت نوشت.
این مقاله که در وبسایت «محققان در خطر» قابل دسترسی است، حاصل مصاحبههای فردی او با زنان زندانی اطرافش با استفاده از هشت سوال تحقیقی و مشارکتی انجام شده است.
بیانی در جریان جمعآوری دادههای این پژوهش، از زندانیان خواسته بود تا بزرگترین نگرانی خود را در مورد طبیعت و تغییرات آن بیان کنند. نتیجه این بود که بیشترین نگرانیها به آلودگی هوا مربوط میشدند.
نیلوفر بیانی که پیش از این چندین مقاله علمی و پژوهشی از او در نشریات معتبر محیط زیستی منتشر شده، اولین پژوهشگری نیست که در زندان کار تحقیقاتی انجام داده است. پیش از او، دهها نویسنده، محقق و استاد دانشگاه در زندان همچنان به کار خود ادامه دادهاند.
«نرگس محمدی»، فعال سرشناس حقوق بشر نیز از جمله زنان زندانی سیاسی است که در زندان در گفتوگو با ۱۲ زن زندانی سیاسی، کتاب دو جلدی «شکنجه سفید» را درباره زندان انفرادی نوشت.
این کتاب که بار اول در سال ۱۳۹۹ توسط نشر «باران» در سوئد منتشر شد، یکی از آثار مرجع در زمینه زندان انفرادی و استفاده نهادهای امنیتی از آن به مثابه ابزاری برای شکنجه و نقض حقوق زندانیان، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
محمدی تاکنون بارها بازداشت و هر بار مدتی را در سلول انفرادی گذرانده است. او آخرین بار در زندان بابت انتشار یک بیانیه، در مرداد ۱۴۰۲ به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد که دوران حبس جدید او را به ۱۰ سال و ۹ ماه میرساند.
همسر او، «تقی رحمانی» نیز یکی از افرادی است که تجربه بلندترین مدت حبس در زندان انفرادی را در تاریخ جمهوری اسلامی دارد. او از مدت ۱۴ سالی که از دهه ۶۰ تا زمانی که دهه ۹۰ در حبس بوده، جمعا بیش از دو سال را در سلول انفرادی گذرانده است. رحمانی اوایل دهه ۹۰ خورشیدی از ایران خارج شد و هماکنون ساکن فرانسه است.
سعید مدنی؛ زندان برای پژوهش، تحقیق از درون زندان
«سعید مدنی» پژوهشگر حوزه جامعه مدنی و جامعهشناس آسیبهای اجتماعی است. کتابهای «کودکآزاری در ایران»، «خشونت علیه کودکان در ایران»، «جامعهشناسی روسپیگری»، «ضرورت مبارزه با پدیده فقر و نابرابری در ایران» و «اعتیاد در ایران» از جمله آثار او هستند.
مدنی که دکترای خود را در رشته «جرمشناسی» از «دانشگاه ساوترن پاسیفیک» در امریکا به سرانجام رسانده، چند سالی است حق انتشار آثار خود را در ایران ندارد.
او که تاکنون چهار بار بازداشت شده، در درون و بیرون از زندان آثار پژوهشی بسیاری را منتشر کرده است. آخرین بازداشت او، مربوط به انجام پژوهشی درباره اشتباهات مرگبار جمهوری اسلامی در رویارویی با همهگیری ویروس «کرونا» بود؛ اشتباهاتی که بعدا محققان دیگری گفتند میتوانست شمار مرگ و میر ناشی از این ویروس را در ایران به میزان ۵۰ تا ۷۵ هزار نفر کمتر کند.
در زمستان سال ۱۴۰۰، وقتی سعید مدنی قصد خروج از ایران برای شرکت در یک دوره مطالعاتی در «دانشگاه ییل» امریکا را داشت، ماموران سپاه پاسداران او را در فرودگاه متوقف و پاسپورت او را ضبط کردند. در فرودگاه از او سوالاتی درباره پژوهش اخیرش درباره نحوه مدیریت همهگیری ویروس کرونا پرسیده شده بود.
مدنی همانزمان در مصاحبهای با «ایرانوایر» گفت مردی که خودش را مامور حفاظت اطلاعات سپاه معرفی کرده، از او سوالاتی درباره نقدهایی که درباره مدیریت کرونا داشته، بیانیههایی که امضا کرده و مصاحبههایش در این زمینه و برخی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او پرسیده بوده است.
مدنی چهار ماه بعد، در اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شد و از همان زمان در زندان است.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی در دیماه ۱۴۰۱، او را به ۹ سال زندان بابت اتهاماتی چون «تشکیل و اداره گروههای معاند نظام»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» محکوم کرد.
مدنی اخیرا نیز به دلیل خوانده شدن مقالهاش درباره «خشونت پرهیزی» در یک همایش آنلاین به نام «نجات ایران»، در حالی که هنوز در زندان و در حال گذراندن ۹ سال دوران محکومیتی است که قاضی «علی مظلوم»، رییس شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران برایش صادر کرده، مجددا به دادسرا احضار و برای او قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی صادر شده است.
اما علیرغم تمام این فشارها، سعید مدنی در زندان به خواندن، پژوهش و نوشتن ادامه داده است.
یک همبندی سابق او که از شرایط و سختیهای کاری این استاد پیشین دانشگاه در زندان آگاه است، به «ایرانوایر» میگوید او نیز مانند هر محقق دیگری در زندان با مشکل بزرگ یافتن منابع روبهرو است.
این فرد تاکید میکند که نه مدنی و نه محققان دیگری که در زندان هستند، تقریبا دسترسی به منابع آنلاین ندارند، مگر این که از خانواده یا دوستان نزدیک خود تلفنی بخواهند که این منابع را پیدا کنند و آن را برایشان بخوانند: «دسترسی به مقالات خیلی دشوار است. لااقل حالا آییننامه زندان میگوید هر کتابی که رسما چاپ شده است، میتواند در اختیار زندانیان قرار بگیرد. بنابراین نسبت به گذشته آوردن کتاب به زندان راحتتر شده ولی در مورد مقاله و منابع فضای مجازی خیلی محدودتر است.»
به گفته او، یکی از مشکلات اصلی پژوهش در زندان، ایزوله بودن پژوهشگر از محیط بیرون و تعامل با کسانی است که در رشته مشابه مطالعه می کنند: «در زندان این موضوع تقریبا ناممکن است، چون ارتباط فقط منحصر به اقوام درجه یک است. بنابراین، امکان دسترسی به آن افراد نیست.»
او البته به روشهایی مبتکرانه که از طریق آن زندانیان سیاسی محقق میتوانند به منابع مورد نیاز خود دست یابند یا دستنوشتههای خود را از زندان به بیرون بفرستند نیز اشاره میکند و میگوید: «فرستادن گزارش پژوهش به خارج از زندان هم با مشکلاتی همراه است که همیشه وجود داشته است. مخصوصا در مورد زندانیان سیاسی این حساسیت وجود داشته است که دستنویسهایشان تحت نظارت و کنترل بیرون برود. در مواردی این دست نوشتهها اساسا پیش از آن که در گزارش پژوهش بهکار رود، گرفته میشدهاند؛ یعنی در خود زندان و قبل از اینکه بخواهد منتقل شود، این منابع توسط حفاظت زندان جمعآوری میشوند و از بین میروند.»
این شخص مطلع در ادامه به تجربه اخیر ضبط فیشبرداریها و نتبرداریهای سعید مدنی اشاره میکند و میگوید: «چندماه پیش حفاظت زندان آمد برای بازرسی و در بازرسی میز کار دکتر مدنی، دستنویسها و یادداشتهایش را توقیف کردند. حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ صفحه فیش و یادداشت بود. آمدند و کل آن دستنویسها را بردند.»
به گفته او، حتی بر اساس آییننامه سازمان زندانها، این اقدام حفاظت زندان، غیرقانونی است ولی مسوولان زندان بعدا به مدنی گفته بودند که وزارت اطلاعات از آنها خواسته بوده است دستنویسهایش را بردارند و پیگیریهای این جامعهشناس برای تحویل گرفتن یک کپی از یادداشتهایش نیز نتیجه نداده و حاصل مطالعه چندین ماهه او، عملا از او به زور گرفته شده است.
کسانی که کار تحقیقاتی کردهاند، بهخوبی میدانند که در پژوهش، یکی از اصلیترین گامها، برداشتن یادداشت از مطالعات قبلی در همان زمینه است که پژوهشگر از آن برای بررسی فرضیه خود یا اعتبار بخشیدن به کار پژوهشی خود از طریق ارجاعدهی به منابع از پیش نگاشته شده استفاده میکند.
به گفته این فرد، سعید مدنی همواره از محیط زندان بهعنوان یک منبع نامتناهی از سوژههای پژوهشی یاد کرده و میگفته است که میتوان این سوژهها را با خود از زندان به بیرون برد و در کارهای پژوهشی آتی به آنها پرداخت.
نصرالله لشنی، ترجمه و پژوهش در زندان
برای «نصرالله لشنی»، نویسنده، پژوهشگر و فعال ملیمذهبی نیز اوضاع چندان متفاوت نبوده است. او که دو بار به حبس طولانیمدت محکوم شده است، آخرین بار در سال ۱۳۹۹ بازداشت شد. لشنی را سرانجام در بهمن ۱۴۰۱، همزمان با بخشنامه قوه قضاییه مبنی بر آزادی شماری از زندانیان سیاسی و عقیدتی و با وجود بیماری از زندان آزاد کردند.
او آثار مهم بسیاری در زمینه مبارزه خشونت پرهیزانه و تحولخواهی و دموکراسیخواهی در زندان نوشته یا ترجمه کرده است. از جمله آثارش میتوان به مقالهای تحت عنوان «تحولخواهی راه باریک آزادی» که نقدی بر کتاب «راه باریک آزادی» نوشته «دارون عجماغلو» و «جیمز اِی.رابینسون» است و ترجمه «مدلی پویا از استراتژی مقاومت خشونتپرهیز» اثر «اریکا چنووت»، «اندرو هاکینگ»، «زوئی مارکس» یاد کرد.
یک همبندی سابق لشنی که در زندان از نزدیک شاهد فعالیتهای این محقق و مترجم ۴۳ ساله بوده است، به «ایرانوایر» میگوید: «مهمترین مشکل برای کارهای پژوهشی نصرالله و بقیه کسانیکه مطالعه میکردند، محدودیت منابع و فرصتها بود.»
او توضیح میدهد: «در زندان وقت زیاد است اما شلوغ است و ازدحام جمعیت و کمبود منابع، از جمله جایی که بتوان در آن مطالعه کرد، کار را نهتنها برای نصرالله بلکه بقیه کسانی که به مطالعه و نوشتن علاقه دارند نیز دشوار میکند.»
میگوید: «در اتاقهایی با جمعیت ۱۵ تا ۱۶ نفره که در زمانهایی نیز جمعیت آنها به ۳۰ نفر میرسد، چندان نمیتوان تمرکز کرد و معمولا کتابخانههای کوچک بندها در زندان اوین نیز پاسخگوی تعداد افرادی که میخواهند مطالعه کنند، نیست.»
این فرد آگاه درباره محدودیت در دسترسی به منابع پژوهشی هم میگوید: «پژوهشگر از داخل زندان فقط میتواند با منابعی که در دست دارد، کار تحقیقاتی انجام دهد و بنابراین نمیتواند هر پژوهشی که فکر میکند لازم است را دست بگیرد.»
او با تاکید بر این که بیشتر کارهای پژوهشی که در زنان انجام میشود، از جمله کارهایی که نصرالله لشنی انجام داده، تحقیق کتابخانهای است، میگوید: «کسی اگر نیازی به آمار داشته باشد، باید از دوستان و فامیل بیرون از زندان بپرسد تا برایش راجع به فلان موضوع آمار و ارقامی اگر هست، پیدا کنند و پشت تلفن بخوانند.»
این فرد درباره انگیزههای پژوهش در زندان، به نقل از نصرالله لشنی میگوید: «نصرالله میگفت عادت به پژوهش بزرگترین موتور محرکه او است. بنابراین کسانی که بابت پژوهشهایشان در یک نظام استبدادی محکوم شده و به زندان افتادهاند، چون به اینکار عادت کردهاند و در زندان هم فرصت و ایده پژوهش زیاد است، دوباره دست به تحقیق میزنند.»
به گفته او، پرسشگری و هدف طرح مساله، رسیدن به پاسخ و راهحلی برای آن مساله که میتواند زندگی افراد و جامعه را بهتر کند از دیگر انگیزههایی بوده که از سوی محققانی که این شخص در زندان ملاقات کرده، بهعنوان عامل به حرکت وادارنده معرفی شدهاند.
رقیه رضایی
ایران وایر