گشت ارشاد با چراغ خاموش مشغول کار است

By | ۱۴۰۲-۰۸-۰۴

در روزهای گذشته اعلام شد طرح موسوم به «حجاب و عفاف» که در تابستان سال جاری توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده بود، مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگرفته و برای بررسی مجدد به مجلس بازگردانده شده است. این در حالی است که احضار و پرونده‌سازی علیه زنان معترض به حجاب اجباری ادامه دارد.

پس از کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی» در بازداشت «گشت ارشاد»، جمهوری اسلامی ماموران این گشت را از خیابان‌های تهران جمع کرد و تلویحا گزارش داد که از این پس برخورد با افرادی که معیارهای حجاب را رعایت نمی‌کنند، شکلی دیگر به خود خواهد گرفت. نتیجه، پررنگ‌تر شدن نقش نیروهای لباس شخصی و افرادی است که تحت عناوینی چون «حجاب‌بان» مشغول به کار شده‌اند.

شهروندخبرنگار «ایران‌وایر» در این گزارش تجربه چند زن ساکن تهران از مواجهه با نیروهای تحمیل‌گر حجاب اجباری را روایت می‌کند. اسامی و مشخصات برای حفظ حریم‌ خصوصی‌ آن‌ها تغییر داده‌ شده‌اند.

با ماشین‌های بدون پلاک زن‌های تنها را هدف قرار می‌دادند

«مژده» که به تازگی از ۴۰ سالگی گذشته، متاهل و دارای فرزند است با  ظاهری که حتی با استانداردهای حکومتی قابل قبول است؛ البته اگر موهای سرش را هم بپوشاند که آن روز نپوشانده بود.

روایت مربوط به مهرماه ۱۴۰۲ است. مژده در آن روز توسط نیروهای لباس‌شخصی حکومت بازداشت می‌شود: «شالی دور گردنم انداخته بودم و به‌تنهایی و قدم‌زنان در یکی از خیابان‌های تهران عازم منزل بودم.»

او درباره لحظه مواجهه با ماموران حکومتی می‌گوید: «یک زن چادری به من گفت شالت را سرت کن و با من بیا! مقاومت کردم، گفت نگران نباش، یک دقیقه بیا و ما فقط می‌خواهیم کارت ملی‌ تو را چک کنیم! البته باور نکردم و از مأمور کارت شناسایی خواستم. گفتم می‌دانم می‌خواهید مرا با خودتان ببرید، ولی اول باید کارت‌تان را نشانم بدهید.»

پس از شکل‌ گرفتن بحث، چند مرد مژده را دوره می‌کنند تا جلوی جلب‌ توجه مردم را بگیرند؛ مردانی که ظاهرشان با مردم عادی هیچ تفاوتی نداشته است و شبیه بسیجی‌ها و سرکوب‌گران پلاک‌دار نبوده‌اند.

دوباره از او کارت ملی می‌خواهند و مژده هم دوباره درخواستش را تکرار می‌کند: «گفتم من نمی‌دانم شما چه کسانی هستید و چرا باید همراه‌تان بیایم. سرانجام یکی از مردان کارتی مبنی بر استخدام خود در فراجا (پلیس جمهوری اسلامی) ارایه داد. من را سوار یک ون بدون پلاک کردند و به پایگاه خود در محله گیشا بردند.»

پلیس امنیت اخلاقی در منطقه «نصر»(گیشا)، یکی از  پایگاه‌هایی است که ون‌های گشت ارشاد از مناطق غرب تهران زنان و دخترانی را که معیار پوشش‌ آن‌ها مطابق خواسته جمهوری اسلامی نیست، به آن‌جا منتقل می‌کنند. وقتی به پایگاه پلیس امنیت اخلاقی گیشا می‌رسند، مژده با تعجب جمعیتی بالای ۱۰۰ نفر شبیه به خودش را می‌بیند که بازداشت‌شان در چند ویژگی مشترک بوده است: «اول این که همه تنها بودند و همراهی با خود نداشتند و دوم درباره ماشینی بود که ما را به محل آورده بود. همه ماشین‌ها بدون پلاک بودند؛ ون و یا خودروی سواری سمند و پژو.»

فیلم دوربین‌های مراکز خرید به عنوان مدرک جرم

همه کسانی که در مقر پلیس گیشا بوده، توسط مأموران به آن‌جا منتقل نشده‌ بودند؛ برخی از طریق پیامک احضار شده بودند و به آن‌ها پیام رسیده بود که شما مجرم هستید و پرونده قضایی دارید و باید بیایید به مقر فراجا. وقتی هم که مراجعه کرده‌اند، تصاویری از دوربین‌های مداربسته روی پرونده دیده‌اند که آن‌ها را مشغول خرید در برخی پاساژهای معروف تهران نشان می‌داده‌اند. به طور مشخص اسامی پاساژهای «پالادیوم»، «اُپال» و مرکز خرید «فرشته» در این مورد به «ایران‌وایر» رسیده است.

مژده می‌گوید روز اول با او برخورد خشن یا بی‌احترامی انجام نشده است ولی با زنانی که بیشتر اعتراض می‌کرده و یا لباس‌شان به زعم ماموران نامناسبت‌تر بوده، برخورد‌های تندی انجام می‌شده است و بیشتر معطل‌شان می‌کرده‌اند: «کارت ملی‌ من را ضبط کردند و گفتند فردا به همان جا بروم. روز دوم اتفاق خاصی نیفتاد و گفتند حتماً در سامانه ثنا ثبت‌نام کن تا حقی از تو ضایع نشود!»

مژده حالا در انتظار به سر می‌برد و قرار است زمان رسیدگی به پرونده و حضور در جلسه دادگاه به او اطلاع‌ داده شود.

سوءاستفاده از بی‌اطلاعی حقوقی مردم

«نگار» تابستان سال گذشته به «مجتمع قضایی ارشاد» تهران احضار شد. علت حضور، رسیدگی به اتهام «حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی» عنوان و او در این جلسه به پرداخت دو میلیون تومان جریمه محکوم شد. خودش می‌گوید: «با سوء استفاده از ناآگاهی من و عدم حضور وکیل، امضایی گرفتند که در صورت تکرار جرم باید ۵۰ میلیون تومان دیگر جریمه پرداخت کنم.»

او با اشاره به تجربه خود می‌گوید: «کسی که مشغول زندگی روزمره خود است، لازم نیست از قوانین ریز و درشت کیفری آگاهی داشته باشد و یا همیشه وکیلی در دسترس باشد ولی گویا این ضرورت در حال حاضر برای هر کسی که ذره‌ای مغایر با اصول مورد نظر جمهوری اسلامی زندگی می‌کند، حیاتی شده است.»

حجاب‌بان، مترو و خطر تکرار حادثه آرمیتا

یک دانشجوی ۲۳ ساله در تاریخ دوم آبان به شهروندخبرنگار «ایران‌وایر» می‌گوید:‌ «در ورودی ایستگاه تئاتر شهر مامور گذاشته‌اند و در ایستگاه پر از لباس‌شخصی‌های هار بود. من بدون حجاب وارد ایستگاه شدم و از سمت چند نفر از این چهره‌های بی‌نشان و لباس‌شخصی تذکر حجاب گرفتم اما خودم را به نشنیدن زدم. چند مورد را این‌طوری رد کردم تا این که کسی که انگار سردسته‌ آن‌ها بود و ترسناک‌تر از بقیه، جلویم در آمد و گفت مگر با تو نبود؟! از ترس شالی سرم کردم و دور شدم و دوباره شال را باز کردم. در ایستگاه، روی سه‌پایه دوربین فیلم‌برداری گذاشته بودند و به شکلی علنی از مردم تصویر می‌گرفتند.  آن‌ها ترسناکند.»

او در تمام مدتی که سوار مترو بوده، به آن‌چه بر «آرمیتا گراوند» گذشته، فکر کرده است. آرمیتا گراوند نوجوانی بود که ۹ مهرماه با لباس مدرسه و بدون رعایت حجاب اجباری سوار مترو شد اما دقایقی بعد پس از افتادن، بی‌هوش و در حالت کما به «بیمارستان فجر» در شرق تهران منتقل شد. روایت‌های مختلفی از درگیری آرمیتا و دوستانش با آمران به معروف منتشر شد. یک شاهد عینی نیز به «ایران‌وایر» گفته بود یک زن آتش‌به اختیار با او  بر سر حجاب جر و بحث کرده و سپس او را هل داده است. مراجع رسمی اما افتادن ناگهانی آرمیتا را مربوط به افت فشار خون او عنوان کرده‌اند. وضعیت آرمیتا هنوز تغییری نکرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *