– نه تنها در آموزش عالی امکانات مناسب برای حضور معلولان در کلاس درس و حتی ورود آنها به ساختمان دانشگاهها وجود ندارد بلکه عدم آگاهی در میان کادر دانشگاه نیز سبب تحقیر آنها میشود.
– ماهان دانشجوی ترم هفت مهندسی کامپیوتر: یکی از اساتید به من گفت، وقتی دستانت تا این حد ضعیف است، چرا درس میخوانی؟!
– آندسته از معلولانی هم که موفق به پایان تحصیلات خود میشوند از نبود فرصتها و تبعیض شغلی گلایه دارند.
افراد دارای معلولیت هرچند روی کاغذ دارای حق و حقوقی برای تحصیل هستند اما مشکلات مختلفی سبب بازماندن آنها از تحصیل، چه در مدرسه و چه در دانشگاه، میشود.
روزنامه «هممیهن» در گفتگو با چند فرد دارای معلولیت مسائل و مشکلات آنها را برای ادامه تحصیل منعکس کرده است. گزارشی که نشان میدهد نه تنها در آموزش عالی ایران امکانات مناسب برای حضور معلولان در کلاس درس و حتی ورود آنها به ساختمان دانشگاهها وجود ندارد بلکه عدم آگاهی در میان کادر دانشگاه سبب تحقیر آنها نیز میشود.
«ابراهیم» دارای ضعف در ماهیچههای دست و پا است و این موضوع سبب کند شدن حرکات او از جمله در نوشتن میشود. وقتی او به دلیل کندی حرکت در نوشتن نمیتوانست مانند سایر دانشجویان در زمان مقرر برگه امتحانی خود را به ممتحن تحویل دهد، آنهم سوالات تشریحی در رشته حقوق که پاسخ به آن بهدلیل تحلیلی بودن، زمان زیادی میبرد، واکنش ممتحنین به شرایط ابراهیم اما جای تأمل بسیار دارد. آنها هربار برگه امتحانی را به زور از زیر دست او میکشیدند و با توجه به ویژه بودن شرایط وی، زمان بیشتری را به او اختصاص نمیدادند.
ابراهیم به «هممیهن» گفته که «برای حل این مشکل هربار به اساتیدم مراجعه میکردم و مسئله را برایشان شرح میدادم. آنها هم مثلاً برای کمک به من نمره ۱۲ میدادند؛ نمرهای که تنها به اندازه پاس شدن درس فایده دارد در حالی که اگر ممتحنین مانعم نمیشدند قطعاً در بیشتر موارد نمرهای بیش از ۱۲ کسب میکردم. این شیوه نمرهدهی باعث شد که معدلم به حد نصاب لازم نرسد و ۲ بار هم مشروط شدم. ۳ مرتبه نامه اخراج من صادر شد اما هربار وزارت علوم، نامه برگشت به تحصیلم را صادر کرد اما اجرای این نامه منوط به تایید معاونت آموزشی دانشگاه است.»
ماهان میرزاجانی دانشجوی ترم ۷ مهندسی کامپیوتر است و میگوید با توجه به دور بودن دانشگاهی که در کنکور در آن پذیرفته شده از تهران درخواست کرده به یکی از دانشگاههای تهران انتقالی بگیرد اما موفق نشده و تحصیلاش با مشکل جدی مواجه شده است. این در حالیست که «فرزندان هیئت علمی به راحتی انتقالی میگیرند!»
به گزارش «هممیهن» برخی از مسئولان دانشگاه به ماهان میگویند، برای انتقالی گرفتن باید در دوران دانشجویی دچار معلولیت میشدی! ماهان میگوید: «آیا برای افراد بیمار یا معلول نباید در دانشگاهها صندلی اختصاص داده شود؟ آیا ما حق تحصیل نداریم؟»
او گفته «یکی از اساتید به من گفت، وقتی دستانت تا این حد ضعیف است، چرا درس میخوانی؟!»
اینهمه در حالیست که در قوانینی که روی کاغذ مانده و اجرا نمیشوند، آمده «اقداماتی که با هدف ایجاد محیط بدون مانع و قابل دسترس برای مشارکت افراد دارای معلولیت در تمام حوزههای زندگی و فراهمآوردن فرصت برابر برای آنها در برخورداری از امکانات زندگی اجتماعی، همانند سایر افراد، انجام میشود. دسترسی شامل سامانه (سیستم) حمل و نقل، محیط فیزیکی، اطلاعات، آموزش و پرورش، فناوری (تکنولوژی)، اشتغال، منابع مناسب ارتباطی و رسانهای است.»
همچنین بر اساس ماده ۹ قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، سازمان بهزیستی کشور موظف به فراهم کردن شرایط تحصیل آموزش عالی رایگان برای افراد دارای معلولیت است.
بهروز مروتی مدیر کمپین حمایت از معلولان هم با انتقاد از وضعیت آموزشی افراد دارای معلولیت، به «هممیهن» میگوید: «بطور کلی در حوزه آموزش و پرورش با مشکلات بسیاری مواجهیم. جهان به این سمت حرکت میکند که با بسترسازی مناسب، افراد دارای معلولیت در مدارس عادی تحصیل کنند. اما مسئولان ما به این موضوع توجه نمیکنند. ما شاهد تبعیض نسبت به معلولان هستیم و این گروه از محصلان از تحصیل در مدارس عادی، جا میمانند. همین موضوع در دوران دانشگاه نیز بهشکلی دیگر نمود مییابد.»
بهروز مروتی افزایش تعداد بازماندگان از تحصیل در میان افراد دارای معلولیت را تأیید کرده و گفته بسیاری از دانشآموزان دارای معلولیت، از تحصیل باز میمانند: «دلیل این معضل را نیز میتوان مواردی مانند مناسبسازی نکردن مدارس، نبود سرویس ویژه برای این دانشآموزان، ناتوانی خانوادهها برای تامین هزینههای مرتبط با تحصیل دانشآموز معلول و ثبتنام نکردن در مدارس، عنوان کرد.»
مدیر کمپین حمایت از معلولان با انتقاد از نبود فرهنگسازی در جامعه نسبت به رفتار مناسب با افراد دارای معلولیت، از دانشجوی کمشنوایی میگوید که توسط استاد خود مورد تحقیر قرار میگیرد. استاد از سر تمسخر به این دانشجو توصیه میکند که «اگر میخواهی درس را درست بشنوی، سمعکت را دربیار»، گفتاری که بهشدت این دانشجوی جوان را متأثر کرد.
این در حالیست که به گفته مروتی، در کشورهای پیشرفته آموزش و فرهنگسازی در حوزه افراد دارای معلولیت از مدارس آغاز میشود «اما در کشور ما حتی یک درس به این موضوع اختصاص داده نشده است و این بیاطلاعی، معلم و استاد دانشگاه را نیز در برمیگیرد.»
بهروز مروتی که خودش از ناحیه پا دچار مشکل است و با ویلچر تردد میکند نیز ناچار شده دانشگاه را رها و ترک تحصیل کند. او یکی از دلایل ترک تحصیل خود را مناسب نبودن فضای آموزشی و نبود همکاری از سوی مسئولان مربوطه برای برگزاری کلاسها در طبقات پایین عنوان کرده است.
به عقیده بهروز مروتی «مهمترین علت بیتوجهی به حمایت از افراد دارای معلولیت، وجود نگاه منفی نسبت به آنهاست. این نگاه معلولیت را بهمعنای ناتوانی مطلق تعبیر میکند و درک نمیکند که این افراد بهعنوان انسان از حقوقی مانند مناسبسازی و برخورداری از امکانات ویژه برخوردارند. نیاز افراد دارای معلولیت در همه جهان یکسان است. اما مسئولان ما این حقوق را بهرسمیت نمیشناسند. ما بسیار این جمله را شنیدهایم که «معلول درس بخواند یا کار کند که چه اتفاقی بیفتد؟»
آندسته از معلولانی هم که موفق به پایان تحصیلات خود میشوند از نبود فرصتها و تبعیض شغلی گلایه دارند. ماه گذشته گزارشی درباره مشکلات معلولان در بازار کار و ناچار شدن بسیاری از آنها به انجام مشاغل کاذب منتشر شد.
با اینکه بسیاری از افراد دارای معلولیت تحصیلات بالایی دارند، اما در جایگاههای بسیار پایینتر از سطح تحصیلاتشان به کار گرفته میشوند؛ آنها را نظافتچی، منشی و تلفنچی میکنند. در کمیسیونهای پزشکی آزمونهای استخدامی، خط زده میشوند و به بهانه «مناسب نبودن»، پسشان میزنند. آموزش و پرورش به آنها میگوید که روحیه دانشآموزان از دیدن آنها خراب میشود و خانوادهها خوششان نمیآید یک فرد دارای معلولیت به فرزندشان درس بدهد. اخیراً هم در آزمون استخدامی، نابینایان را رد کردهاند.
راضیه ۲۸ ساله با کارشناسیارشد زبان را به دلیل کمبینا بودن نه در بانک استخدام کردند، نه در آموزش و پرورش. بر اساس گزارش «هممیهن» او سالهاست در آزمونهای استخدامی شرکت میکند و هر بار او را رد میکنند: «تا میبینند مشکل بینایی دارم، حتی دیگر از من مصاحبه نمیگیرند.»
او پس از قبولی در آزمون اولیه بانک ملی، از مشهد به تهران آمده بود و با پاسخ منفی بانک مواجه شد. کمی بعد در آزمون استخدامی آموزش و پرورش کرج شرکت کرد که دبیر زبان میخواستند؛ باز هم ردش کردند.
او گفته از آموزش و پرورش به دیوان عدالت اداری شکایت کرده است: «آموزش و پرورش رفتار بدی با من کرد اما وقتی شکایت کردم، با اینکه قاضی از حرفهایم قانع شده بود، در نهایت باز هم بهنفع آموزش و پرورش رأی داد.» او برای کار به یک آموزشگاه خصوصی زبان هم مراجعه کرده، اما مدیرش گفته: «نمیتوانم بچههای مردم را دست شما بسپارم.»
کیهان چاپ لندن