بقای حکومت مهمترین دلیل آیتالله خامنهای برای اجتناب و پرهیز از جنگ است و شواهد نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی بارها با زیرکی پای خود را از معرکه بیرون کشیده که نمونه اخیر آن جنگ حماس با اسرائیل است
صد کشته و بیش از دویست زخمی حاصل دو حمله تروریستی بود که روز سهشنبه ۱۳ دیماه، شهر کرمان را تکان داد. یکروز پس از کشته شدن صالح العاروری یکی از رهبران حماس در لبنان، در دومین روز از شروع سال ۲۰۲۴ میلادی، قرعه مرگ اینبار به ایران افتاد تا در دو انفجار در سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس، دهها نفر کشته شوند.
افرادی بیدرنگ این دو حادثه را با یکدیگر مرتبط دانستند.
از ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران تا آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی انفجارهای کرمان را تقبیح و بیدرنگ انگشت اتهام را به سوی آمریکا و اسرائیل نشانه گرفتند.
اتهامی که پیش از روشن شدن ماهیت و چگونگی حمله و انجام تحقیق و تنها ساعتی پس از وقوع انفجارها مطرح شد.
دایره کشورهایی که جمهوری اسلامی در این حمله مقصر شناخته، میتوانست وسیعتر باشد.
به طعنه میگویم. کشورها و مردمانی که از کشته شدن مردم کشور خود توسط پهپادهای جمهوری اسلامی خشمگیناند؛ مانند اوکراین که علنا ایران را دشمن خود خطاب کرد؛ یا میلیونها سوری که پس از شروع تظاهرات ضد حکومتی علیه بشار اسد، با پشتیبانی جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران قلع و قمع و کشته و آواره شدند.
مردم لبنان نیز دل خوشی از جمهوری اسلامی ندارند و بحرانهای داخلی در کشورشان، رویارویی با اسرائیل و ورشکستگی اقتصادی و بیسرنوشتی و بنبست سیاسی کشورشان را از چشم جمهوری اسلامی ایران و دخالتهای این کشور و حمایت از حزبالله لبنان میدانند.
جمهوری اسلامی در بحرانهای بسیار دست در آتش داشته و از این منظر دشمنان بسیاری در کمیناند.
این نمونهها را از این جهت برشمردم که خاطرنشان کنم جمهوری اسلامی بذر تنفر را در کشورها و در بین مردمان بسیاری کاشته است که متاسفانه ملت ایران تاوان آن را میپردازد.
حمایت از گروههای تروریستیِ راه دور و حوثیها و حزبالله لبنان را کنار میگذارم و اَبَر تروریستهای راه نزدیک را مثال میزنم: طالبان!
همانهایی که بزرگترین گردانهای تروریستهای انتحاری را تربیت کرده و بزرگترین حملات انتحاری در تاریخ معاصر را رقم زدهاند. طالبانی که با افتخار مسئولیت کشتن هزاران هزار شهروند افغانستان توسط حملات انتحاری را بهعهده گرفته و بر اساس اسناد مشهود و مستند شده، در دو سال گذشته مردان جوان مخالف را با انجام شکنجههای قرون وسطایی در زندان اخته کردهاند.
جمهوری اسلامی حامی این گروه ستیزه جو اَبَر تروریست و دارای گردانهای انتحاری است و مرزهای ایران را به روی آنها باز کرده است.
از آنسو امنیت مرزهایمان با پاکستان نیز چندان تعریفی ندارد و برای نمونه هفته پیش بود که در یک شبیخون از داخل پاکستان، تروریستها توانستند سربازان مرزی ایران را قتلعام کنند.
انتقام سخت از عاملان انفجار و کشتار مردم در کرمان چگونه خواهد بود؟
چهار سال پیش و هنگامی که قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس در کشور عراق توسط ایالات متحده آمریکا کشته شد نیز از انتقام سخت سخن گفته شد.
در آن شب دلهرهآور میلیونها ایرانی از وحشت شروع جنگ با ایالات متحده آمریکا تا صبح پلک روی هم نگذاشتند. موشکهای سپاه آسیبی به سربازان آمریکایی نزد اما قلب مسافران پرواز اوکراینی را شکافت و انتقام کشته شدن قاسم سلیمانی نه از آمریکا، بلکه از مردم ایران گرفته شد.
دونالد ترامپ در سخنرانی اخیر خود که مربوط به کارزار انتخاباتی او بود، به صراحت از دروغ بزرگ نظام و ماجرای حمله به پایگاه نظامی آمریکا در عراق پرده برداشت.
او خطاب به جمعیت گفت: «آنها به ما زنگ زدند ( ایرانیها) و گفتند که ما باید کاری بکنیم (در قبال کشته شدن قاسم سلیمانی) و گفتند که ۱۸ موشک به پایگاههای شما میزنیم که هیچکدام دقیقا پایگاه شما را نشانه نمیگیرد و به اطراف آن اصابت خواهد کرد.»
اینک نیز جمهوری اسلامی هیچ اقدام تلافی جویانهای در خونخواهی بابت کشته شدن صد ایرانی در انفجار کرمان انجام نمیدهد و خود را درگیر هیچ بحران بینالمللی و جنگ با کشور خارجی نخواهد کرد.
بقای حکومت مهمترین دلیل آیتالله خامنهای برای اجتناب و پرهیز از جنگ است و شواهد نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی بارها با زیرکی پای خود را از معرکه بیرون کشیده که نمونه اخیر آن جنگ حماس با اسرائیل است.
خامنهای حتی حاضر نشد حزبالله لبنان را برای حمایت از حماس وارد میدان کند و حسن نصرالله، دبیرکل این سازمان در واکنش به ترور صالح العاروری گفت که حزبالله از هفتم اکتبر تاکنون در حال جنگ با اسرائیل است. به عبارتی دیگر؛ بیش از آنچه که داریم انجام میدهیم گام دیگری برنخواهیم داشت حتی با ترور یک مقام ارشد حماس و دیگر فرماندهان همراه او در جنوب لبنان.
برای آیتالله خامنهای و هوادارانش جان قاسم سلیمانی، استراتژیست نظامی و فرمانده ارشد سپاه بسیار عزیزتر از جان صدها و هزاران هزار ایرانی است و انتقام سخت آنها بابت ترور او، محدود به شلیک ۱۸ موشک «بیخطر» به پایگاهی نیمه متروکه در عراق بود.
خطر سرشاخ شدن با آمریکا شوخیبردار نیست و این اصل را چنان بهخوبی درک کردهاند که به هیچ قیمتی به آن تن در نخواهند داد.
اینک که نزدیک به صد نفر در کرمان کشته شدهاند، جمهوری اسلامی سراغ مخالفان خود خواهد رفت تا با اتهام جاسوسی و تبانی با دشمن خطر آنها را کم کند. دستگیری، بازداشت و اعدام بخشی از برنامه همیشگی این حکومت برای ترساندن مردم و سرپوش گذاشتن بر حوادثی است که آن را امنیتی میدانند و شفافیت قضایی درباره آنها وجود ندارد.
و از بعد جهانی، خود را قربانی تروریسم میخواند تا در این فضا برای خود پوششی امن در مقابله با تهدیدات آتی اسرائیل و ایالات متحده آمریکا فراهم کند.
جمهوری اسلامی ایران دو انتخابات در پیش رو دارد. انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری که با توجه به سن و سال خامنهای و سیر وقایع در ایران و منطقه به نظر من او در تلاش است تا جمهوری اسلامی در این سالهای سرنوشتساز وارد درگیری نظامی نشود.
اما از چشم مردمی که از این نظام تنفر دارند، این حکومت سالهاست که فروپاشیده و همانگونه که استاد امیر طاهری در مصاحبه اخیر خود گفتند، مانند حضرت سلیمان سالیان سال است که مرده اما بر عصایی ایستاده است تا موریانه چوبدستی را بجود و این عامل وحشت و اطاعت فرو ریزد.
با همین تعبیر میتوان گفت که مقامات جمهوری اسلامی تهدید اصلی برای بقای خود را در جنگ با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل میبینند و از آن اجتناب میکنند، اما فروپاشی این نظام توسط دشمنان اصلی آنها یعنی مردم ایران صورت خواهد گرفت.
ایندیپندنت فارسی