رژیم جمهوری اسلامی با نشان دادن اینکه در آستانه هستهای شدن قرار دارد، به دنبال تحمیل واقعیتی جدید در منطقه و جهان است
زمانی که جنگ اسرائیل علیه غزه پایان یابد، یکی از مهمترین پیامدهایش که واقعیت ژئوپلیتیک جدیدی را در منطقه و نظام بینالملل رقم میزند، اعلام ایران بهعنوان «کشوری در آستانه هستهایشدن» خواهد بود. از اینرو، طولانیشدن عملیات اسرائیل در نوار غزه به فراهمشدن فرصتی منجر شد که تهران سعی دارد از آن بهره ببرد.
طی چند روز گذشته دو بیانیه مهم منتشر شد که نشاندهنده نزدیکبودن واقعیت جدید هستهایشدن ایران است. در بیانیه اول علی اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران، گفت: «در حال حاضر، همه آستانههای علم و فناوری هستهای را داریم. به عبارت دیگر همه اجزای مورد نیاز را در دست داریم و فقط آنها سرهم نشدهاند.»
بیانیه دوم نیز اظهارات رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود که به رویترز گفت: «ایران به غنیسازی اورانیوم فراتر از نیازهای تجاری هستهای ادامه میدهد.» همچنین محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، با اشاره به دستاوردهای تهران در برنامه انرژی هستهای صلحآمیز، ازجمله تولید آبسنگین با کیفیت بالا، گفت: «بهرغم تحریمهای طولانیمدت غرب، برنامه هستهای ایران جزو پنج برنامه هستهای برتر جهان محسوب میشود.»
اگرچه اظهارات مکرر گروسی همین واقعیت را تایید میکنند که جمهوری اسلامی ایران تعهدات برجام را نقض کرده، اما سخنان صالحی و اسلامی نشان میدهند که تنها فاصله رژیم ایران با دستیابی به سلاح هستهای، تصمیمگیری برای ساخت آن است.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا مقامهای رژیم جمهوری اسلامی در این مقطع زمانی سعی دارند با بزرگنمایی توانمندیهای هستهای خود واشینگتن را تحریک کنند؟ آیا این رجزخوانی بازتابدهنده توانمندیهای واقعی است که جمهوری اسلامی ایران را در آستانه هستهای شدن قرار میدهد یا اینکه تهران در نمایش تواناییهای هستهایاش اغراق و گزافگویی میکند؟
در پاسخ میتوان گفت که رژیم جمهوری اسلامی ایران با بزرگنمایی توانمندیهای پیشرفته هستهای به دنبال آن است تا از یکسو تواناییهای بازدارندگیاش را در برابر اسرائیل تقویت کند و از سوی دیگر در مذاکره با واشینگتن کارتهای فشار بیشتری در دست داشته باشد تا اینکه بدون پرداخت هزینههای سنگین سیاسی و نظامی، از دستاوردهای بازدارندگی سلاحهای هستهای بهرهمند شود.
بهطور کلی درباره پرونده هستهای ایران، چه در سطح منطقه و چه در سطح بینالمللی، سه واقعیت وجود دارد که باید به آنها توجه شود: اول، میزان ذخایر مواد شکافتپذیر ایران از زمان خروج دولت دونالد ترامپ از برجام در ماه مه ۲۰۱۸، بهویژه در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲، حدود ۲۲ برابر افزایش یافته است. افزون بر اینکه غنیسازی اورانیوم همچنان با نرخ بالای حدود هفت کیلوگرم در ماه تا خلوص ۶۰ درصدی که سطحی نزدیک به نیاز سلاح هستهای است، ادامه دارد.
دوم، آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ۱۶ فوریه ۲۰۲۱ به راستیآزمایی کل اورانیوم غنیشده ایران قادر نیست و توانایی آن بر نظارت و بررسی برنامه هستهای این کشور ضعیف شده است. در آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در ۲۲ نوامبر ۲۰۲۳ منتشر شد، مدیرکل آژانس گفت: «براساس برنامه جامع اقدام مشترک، آژانس بینالمللی انرژی اتمی نمیتواند درباره میزان تولید و موجودی سانتریفیوژها، روتورها، دمندهها، آب سنگین و نفت خام در تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران ابراز نظر کند؛ بنابراین برای بررسی میزان تولید و ذخایر اورانیوم غنیشده جمهوری اسلامی ایران، آژانس به ایجاد یک خط پایه جدید نیاز دارد.»
او افزود: «ما در انجام این کار با چالشهای مهمی ازجمله دشواری راستیآزمایی صحت هرگونه اعلامیه جمهوری اسلامی ایران درباره تولید سانتریفیوژها مواجه هستیم، بهویژه اینکه هیچیک از تجهیزات راستیآزمایی و نظارتی مورد استفاده قرار نگرفتهاند و روند راستیآزمایی و نظارت آژانس بهشدت تحت تاثیر این تصمیم قرار گرفته است.»
همچنین در این گزارش تاکید شده است حتی اگر جمهوری اسلامی ایران اجرای برنامههای هستهایاش را مطابق با تعهدات برجام از سرگیرد، آژانس به بازرسی و ارائه اطلاعات لازم از تاسیسات هستهای این کشور قادر نیست، زیرا برای دستیابی به اطلاعات موردنظر در دوره طولانیمدت توقف نظارت، به ایجاد یک خط پایه جدید نیاز دارد.
در واقع، تصمیم جمهوری اسلامی ایران برای حذف تمامی تجهیزات نظارتی نصبشده توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی، توقف فعالیتهای نظارتی مرتبط با برجام و نپذیرفتن تعدادی از بازرسان باتجربه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اثرات زیانباری بر توافق هستهای داشت و توانایی آژانس را در ارائه تضمینهایی درباره ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران بهشدت تحت تاثیر قرار داد.
تهران از زمان آغاز جنگ در غزه، پیوسته درباره پیشرفتهای نظامی و هستهایاش رجزخوانی میکند و برای مرحله پساجنگ غزه بهعنوان کشوری «در آستانه هستهایشدن» آماده میشود تا واقعیت ژئوپلیتیک جدیدی را در منطقه تحمیل کند. این در حالی است که رژیم جمهوری اسلامی ایران در اغلب موارد با بهرهجویی از فرصتهای فراهمشده در منطقه سعی میکند توانایی جامعه جهانی را برای منع گسترش سلاحهای هستهای تضعیف کند.
البته مفهوم «در آستانه هستهای شدن» به این معنی است که یک کشور قابلیتهای فنی و مواد شکافتپذیر لازم را برای ساخت سلاح هستهای دارد. با توجه به اینکه این مفهوم ابعاد متعدد سیاسی، راهبردی، نظامی، صنعتی و فنی دارد، جمهوری اسلامی ایران سعی میکند بهعنوان کشوری «در آستانه هستهایشدن» دیده شود، بهویژه اینکه اثرات ژئوپلیتیکی این مفهوم و ابعاد آن در رفتار منطقهای تهران، روش برخوردش با کشورهای عربی همسایه و تلاشش برای افزایش قابلیتهای بازدارندگی و درگیری با اسرائیل کاملا مشهود است.
بنابراین، کشورهای منطقه باید برای مقابله با رفتار رژیم حمهوری اسلامی و واقعیت جدید هستهای آماده شوند. همچنین جامعه جهانی و واشینگتن باید از یکسو ابزارهای مقابله با پیامدهای احتمالی منطقهای و بینالمللی رسیدن جمهوری اسلامی به آستانه هستهایشدن را آماده کنند و از سوی دیگر، میزان توانایی و کارایی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را بررسی و ارزیابی کنند.
ایندیپندنت عربی