پشت پرده افزایش دو شغله‌ها و سه شغله‌ها

By | ۱۴۰۲-۱۲-۲۶

بر اساس گزارش‌های مرکز آمار، نرخ بیکاری کل کشور به ۷.۶ درصد رسیده و نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان در مقطع کاردانی ۱۰ درصد، مقطع کارشناسی ۱۵.۲ درصد، کارشناسی ارشد ۹.۷ و مقطع دکتری ۳ درصد است.

به گزارش فرارو، محمود کریمی بیرانوند، معاون وزیر کار با اشاره به تمرکز وزارت کار بر اشتغال‌زایی قشر تحصیل‌کرده، گفت: «جنبش بورس تحصیلی بخش خصوصی در کشور درحال‌توسعه است؛ یعنی بخش خصوصی در دفترچه کنکور کارجو را در همان مقطع لیسانس بورس می‌کند. همچنین بسیاری از سرفصل‌های نامربوط رشته‌های تحصیلی از دانشگاه‌ها حذف شده است. مراکز جوار دانشگاهی و فنی حرفه‌ای در داخل دانشگاه‌ها نیز رشد قابل‌ملاحظه‌ای داشته‌اند.»

با وجود این وعده، آخرین آمار‌ها حکایت از ۷۰ درصد فارغ‌التحصیل بیکار در مقطع دکتری دارد. چندی پیش طا‌ها رمضانی، مدیرکل دفتر سیاستگذاری و توسعه اشتغال این رقم را مورد تایید قرار داد. بر اساس گزارش‌های مرکز پژوهش‌های مجلس سهم بیکاری در زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بالاتر است.

این اعداد در شرایطی منتشر می‌شود که صولت مرتضوی، وزیر کار گفته است: «در سال ۱۴۰۱بیش از یک میلیون و در ۱۰ماهه ۱۴۰۲بیش از ۹۰۰هزار فرصت شغلی در کشور ایجاد شده است که انتظار می‌رود تا پایان سال این رقم به بیش از یک میلیون شغل برسد.»

با توجه به این شرایط پرسش‌هایی مطرح است از جمله این که چرا جمعیت فارغ التحصیلان بیکار، یا فارغ التحصیلان شاغل و فقیر تا این حد زیاد است؟ مرتضی افقه، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه چمران اهوازبه این پرسش‌ها پاسخ داده است:

رشد بی رویه موسسات آموزش عالی بدون بازار کار
مرتضی افقه گفت: «به دلیل مشکلات موجود در بخش مدیریت در کشور، بسیاری از فعالیت‌های تولیدی، پرهزینه هستند و بنابراین درآمد ناشی از این فعالیت ها، که شاغلین از آن بهره مند می‌شوند، بسیار پایین‌تر از سطح معیشتشان است. نکته دیگر این که، سالهاست که به جای ایجاد زمینه‌های مناسب شغلی یا سوق دادن جوانان به سمت یادگیری مهارت‌های فنی و حرفه‌ای مناسب برای مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی، آنان را به سمت دانشگاه‌های بزرگ و کوچک و حتی غیرمعتبر برده ایم. شاید هیچ کشوری به اندازه ما به نسبت جمعیتش، دانشگاه و مراکز عالی نداشته باشد؛ بنابراین این میزان فارغ التحصیل که در بسیاری از موارد امکان اشتغال، ازدواج و فعالیت‌های دیگر را ندارند، در فعالیت‌هایی مشغول می‌شوند که ارتباطی با تحصیلاتشان ندارد و یا در سطحی پایین‌تر از مدرک خود مشغول می‌شوند.»

وی افزود: «دستمزد‌هایی که افراد تحصیلکرده و سایر مردم می‌گیرند، در اغلب موارد، بسیار کمتر از مقداری است که بتوانند یک زندگی شرافت مندانه داشته باشند. به همین دلیل بسیاری از مردم ناچارند که دو و یا حتی سه شغل داشته باشند. به خصوص در سال‌های اخیر که قیمت مسکن به اندازه‌ای افزایش پیدا کرده که جوانانی که تازه فارغ التحصیل شده اند یا حتی شغل هم دارند، از پس تامین هزینه‌ها برنخواهند آمد. به همین دلیل نیز بسیاری از افراد نه تنها با یک شغل از پس هزینه‌های زندگی بر نمی‌آیند، بلکه مجبورند شغل دوم نیز داشته باشند.

همین دو شغله و سه شغله بودن، هم توان اقتصادی افراد را کاهش می‌دهد و هم توان اجتماعی آن‌ها را. درواقع این شرایط نه تنها فرصت تفریح، بلکه فرصت رسیدگی به امور فرااقتصادی و تربیتی و رفاهی خانواده را نیز از بین می‌برد.»

استعداد زنان، جوانان و فارغ التحصیلان هدر شد
این اقتصاددان گفت: «متاسفانه سیاست گذاران از سال‌های پایان جنگ (۶۶ و ۶۷) شروع به افزایش دانشگاه‌ها کردند که شاید بتوانند فرصتی در جهت ایجاد اشتغال بخرند. این افزایش بی رویه دانشگاه‌ها بی توجه و بی تناسب با نیاز‌های جامعه و کشور انجام شد و تعداد رشته‌هایی که تناسب چندانی با نیاز‌های کشور نداشتند نیز افزایش پیدا کرد. به نظر می‌رسد هدف از این کار، سر کار گذاشتن افراد بود. در دهه‌های گذشته، دانشگاهها، مراکز آموزش عالی، موسسات غیرانتفاعی و علمی کاربردی، مثل قارچ سر بر آوردند و جوانان این مرز و بوم را جذب کردند.

در نتیجه بخشی از هزینه‌های خانوار صرف اموری شد که اصلا غیرضروری بود. بهتر بود به جای این کار، روی سازمان‌های فنی و حرفه‌ای مبتنی بر تکنولوژی‌های مدرن متمرکز شویم. ما اکنون خودمان را با برخی آموزش‌های غیرضروری و تاریخ گذشته مشغولیم. با همین سیاست‌های غیرمسئولانه است که تعداد زیادی فارغ التحصیل را وارد جامعه کرده ایم، آن هم بدون این که سرمایه گذاری‌های لازم حوزه اقتصاد را برای این جوانان فراهم کرده باشیم.»

وی افزود: «هم اکنون انبوهی از نیرو‌های فارغ التحصیل را داریم که اگر به استعداد‌های واقعی آن‌ها توجه می‌شد نه نیازی داشتند وارد دانشگاه شوند و نه اصلا در حوزه اشتغال خود به مشکل بر می‌خوردند. همچنین اگر در حوزه اشتغال، سرمایه گذاری تکنولوژیک مناسبی اجرایی می‌شد، اصلا احتیاجی نداشتیم تعداد زیادی نیرو را وادار به ورد به دانشگاه کنیم.

وضعیت دانشگاه‌ها از یک سو و وضعیت تولید و بازار کار از سوی دیگر باعث شده که ما به این مشکلات برخورد کنیم. شاخص‌های اشتغال و بیکاری نشان می‌دهد که ما در سه مورد بسیار حساس، بیکاری بالایی داریم وعلاوه بر این که «بیکاری کل» نسبتا بالا است، بیکاری بین سه گروه بسیار حساس اجتماعی بسیار بالا است. گروه یک: بیکاری جوانان، گروه دوم: بیکاری زنان و گروه سوم: بیکاری فارغ التحصیلان. این‌ها سه گروه حساس و مهم هستند که بیکاریشان می‌تواند تبعات زیادی داشته باشد.»

این استاد دانشگاه تاکید کرد: «نمی‌توانیم بگوییم وضعیت دانشگاه‌ها حاصل ناهماهنگی بین سیستم آموزش عالی و دولت است، وزیر علوم، بخشی از هیئت دولت است؛ بنابراین کل این موضوع به دولت و حاکمیت بر می‌گردد، بنابراین وقتی تولید در کشور اهمیت نداشته باشد و موانع کسب و کار رفع نشود، فعالیت‌های تولیدی روز به روز کمتر می‌شود. مطمئن باشید این موضوعی پیچیده نیست که هیئت دولت نتواند تشخیص دهد که میزان افراد فارغ التحصیل با میزان مشاغل موجود در کشور تناسب دارد یا خیر. بخش قابل توجهی از بودجه‌های کشور باید صرف زیرساخت‌های تولید و توسعه شود، این یک موضوع مهم است که در کشور ما مورد توجه قرار نمی‌گیرد. با توجه به کیفیتی که این روز‌ها در حوزه آموزش داریم، لزومی ندارد اصرار کنیم که همه جوان‌ها به دانشگاه بروند و این همه جوان بیکار داشته باشیم.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *