ایران آینده؛ همگرایی حکومت و جامعه

By | ۱۴۰۳-۰۷-۰۶

وقتی از «جامعه» حرف زده می‌شود، منظور یک کلیت و در عام‌ترین وجوه آن است و نه تک تک شهروندان و یا جریان‌های انفرادی که می‌توانند بیانگر آن کلیت عام نباشند. یک نکته‌ی مهم در تاریخ معاصر ایران عدم تطابق حکومت‌ها با کلیت جامعه ایران است

کسی درباره اینکه انقلاب مشروطه با شرایطِ سده‌ی گذشته و آن دوران ایران و حکومت قاجار و واقعیات جامعه‌ی ایران مطابقت نداشت به بحث و جدل نمی‌پردازد. چه برای بازیگران سیاسی و ناظران و تاریخ‌نویسان آن زمان و چه بعد و اکنون، انقلاب مشروطه یک امر بدیهی و ضروری به شمار می‌رود که تلاش کرد تا قدرت حاکم را که از نظر سیاسی در دست سلطنت مطلقه و  از نظر اجتماعی و فرهنگی در دست روحانیت مطلقه قبضه شده بود و در نتیجه از نظر اقتصادی مملکت را به فلاکت و نکبت کشانده بود، محدود کرده و در نهایت تغییر دهد.

اما در مورد رشد اقتصادی و فرهنگی دوران پهلوی‌ها در شرایطی که روحانیت مطلقه و طرفدار مشروعه همچنان در کمین نشسته بود تا انتقام بگیرد، بحث و جدل بسیار است. در همین نکته است که موضوع عدم تطابق هم پهلوی و هم جمهوری اسلامی با جامعه عملا موجود در آن دوران و  این دوران، البته در جهت عکس هم، مطرح می‌شود.

به نظر می‌رسد در ایران آینده و بدون جمهوری اسلامی مشکل عدم تطابق حکومت و جامعه بر اساس تجارب دردناک و عینی حل شده باشد. بی‌تردید افراد و جریاناتی که بیانگر کلیت جامعه‌ نباشند، وجود خواهند داشت.  درست مانند همه جوامع باز و آزاد. ولی جوامعی که به آزادی و امنیت و رفاه خود پایبندند و برای محافظت از آن تلاش می‌کنند، اینهمه را در قوانین اساسی نیز از نظر حقوقی تثبیت می‌کنند؛ ولی گاه مانند جامعه‌ی آلمان با بهایی بسیار سنگین و تحمل فاشیسم و یا مانند جامعه‌ی خود ایران با تحمل جمهوری اسلامی.

تلاشی که اسلامگرایان و  همچنین حکومت ایران برای تغییر ترکیب جمعیتی در کشور و مناطق تحت نفوذ خود تا اروپا و آمریکا به کار می‌برند، دقیقا با همین هدف است: داشتن جوامع غیردموکرات که می‌توانند نظام‌هایی مانند جمهوری اسلامی را برپا سازند! جامعه‌ای منگ و نشئه‌ی وعده‌های بی‌پایه برای این جهان و آن جهان که عقل از آن ربوده شده و از آزادی به دام اسارت می‌افتد.

جامعه‌ای که پا به پای حکومت به ارزش‌های آزادی و رفاه و امنیت پی نبرده باشد، به بخت خود پشت پا می‌زند چنانکه در ۵۷ زد! حکومتی که آماده می‌شد تا در کنار رشد اقتصادی و اجتماعی از نظر سیاسی نیز با جهان آزاد همگام شود، فقط با تکیه بر چنان جامعه‌ای می‌توانست سرنگون شود تا حکومتی روی کار بیاید که دیر یا زود عدم مطابقت و  همگرایی خود را با جامعه‌ی جوان و پویایی که در راه بود به نمایش می‌گذاشت.

در ایران پیش از ۵۷ این جامعه بود که به دلایل تاریخی و فرهنگی با آزادی که سبب امنیت و رفاه آن نیز شده بود، مشکل داشت و نه حکومت! در ایران پس از ۵۷ اما این وضعیت به تدریج برعکس شد! جامعه است که خواهان آزادی‌هایی به مراتب گسترده از پنجاه سال پیش است و حکومت در برابر آن با وحشیانه‌ترین سرکوب‌ها مقاومت می‌کند!

اینست که می‌توان تصور کرد ایران آینده با حکومت و جامعه‌ای همگرا و منطبق بر هم، این توانایی را خواهد داشت تا خود را از گزند جریان‌های فردی و گروهی ضدآزادی و ضدملی حفظ و آزادی و امنیت و رفاه ایرانیان را تا آینده‌ای نامعلوم تأمین کند.


الاهه بقراط

کیهان لندن

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *