علی خامنه‌ای بازنده بزرگ «هفت اکتبر»؛ دینامیت بحران‌های اقتصادی زیر ستون‌های جمهوری اسلامی

By | ۱۴۰۳-۰۸-۳۰

-بر اساس آخرین گزارش آژانس بین‌المللی اتمی، ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی در ایران به بیش از ۱۸۵ کیلوگرم رسیده است. رافائل گروسی بارها گفته است، تنها کشورهایی به غنی‌سازی ۶۰ درصدی می‌رسند که بمب می‌سازند.
-پیشنهاداتی که در تهران برای راضی کردن غرب به ادامه مماشات با جمهوری اسلامی روی میز گذاشته می‌شود اصلا وسوسه‌کننده نیست. بعید است دست آمریکا در برابر جمهوری اسلامی آنقدر خالی باشد که «تضمین نکشتن ترامپ» برایشان گرفتن امتیاز از ملاها باشد!
-محمدرضا تاجیک معاون سابق آموزشی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با اشاره به پیش‌بینی‌ناپذیر بودن تصمیمات ترامپ به حکومت هشدار داده است که «مشکل اقتصادی، بسترساز و موجب بسیاری از ناآرامی‌ها و جنبش‌ها و خیزش‌ها در آینده ایران خواهد بود».
– تغییر کیفیت تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی، از جمله تحریم خطوط هوایی مانند «ایران ایر» و همچنین «کشتیرانی» کشور و بحث درباره تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محدودکردن فعالیت‌های کنسولی رژیم و صدور قطعنامه در شورای حکام نشانه‌هایی از تغییر سیاست‌های اروپا در قبال حکومت ایران است اما مهمتر از حرکت لاک‌پشتی اروپایی‌ها، شکسته شدن هیمنه نظامی- امنیتی جمهوری اسلامی برای اسرائیل و افکار عمومی چه در داخل و چه در منطقه است.
– همزمان جریان‌هایی درون نظام مسئله جانشینی علی خامنه‌ای را برجسته کرده‌اند و گزینه‌ی آن را مجتبی پسر وی می‌دانند. گروهی اقلیت که همچنان وفادار به نظام‌اند توهم این را دارند که مجتبی بتواند کاری را که کند که محمد بن‌سلمان در عربستان آغاز کرده و مردمی که می‌خواهند سر به تن جمهوری اسلامی نباشد هم صبور باشند تا شاید او این کارها را انجام دهد!

حامد محمدی- به نظر می‌رسد دیپلمات‌های ارشد دولت مسعود پزشکیان برای مذاکره با دولت دونالد ترامپ از بالاسری‌های خود چراغ سبز گرفته‌اند. آنها می‌گویند به دنبال «مدیریت تنش‌ها» با آمریکا هستند. حتا صحبت از این می‌شود که اگر ترامپ رویکرد خود را تغییر دهد، در تهران برای مذاکره آمادگی وجود دارد.

فضای داخلی آنقدر مدیریت شده‌ است که منهای غُرغُرهای حسین شریعتمداری در کیهان تهران و تعداد انگشت‌شماری نماینده مجلس اسلامی و کارشناس‌های وابسته، کسی معترض به پیشنهاد گفتگو با ترامپ نیست. از جماعت کفن‌پوش هم در حال حاضر خبری نیست؛ همانهایی که زمانی تهدید می‌کردند «گلوی کسی را که با قاتلان قاسم سلیمانی حرف از مذاکره بزند، می‌بُرند.»

همزمان اما برخی مقامات بی‌پرواتر از گذشته بر ضرورت دستیابی به سلاح اتمی به عنوان راهی برای تضمین موجودیت نظام تأکید می‌کنند. این صراحت یعنی در بالاترین رده‌های حکومت کسانی هستند که به این نتیجه رسیده‌اند دوز و کلک‌های قبلی برای کاهش بحران بی‌اثر شده است.

در تمام سال‌های گذشته و تا کنون راهکار غربی‌ها برای مهار جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام بحران‌ساز و تنش‌آفرین عمدتاً بر اساس سیاست «اصلاح» و «تغییر رفتار» حکومت بوده است. با اینهمه مجموعه‌ای از فشارهای بین‌المللی مثل تحریم‌ها یا زد و بندهای پشت پرده و معامله‌های پنهانی مثل «برجام» نیز نتوانست راهکار مناسبی برای توقف و حتا کاهش تهدیدات جمهوری اسلامی باشد.

بر اساس آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی در ایران به بیش از ۱۸۵ کیلوگرم رسیده است. رافائل گروسی بارها گفته است، تنها کشورهایی به غنی‌سازی ۶۰ درصدی می‌رسند که بمب می‌سازند.

ارسال تسلیحات نظامی به روسیه توسط جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. تقریباً هزار روز پس از حمله روسیه به اوکراین در نهایت دولت‌های اروپایی مجبور شدند بعد از تحریم سه شرکت‌ هواپیمایی «ایران ایر، ماهان و ساها»، کشتیرانی جمهوری اسلامی را نیز تحریم کنند. همه اینها شبکه انتقال سلاح و مهمات به روسیه را تشکیل می‌دهند.

دیپلمات‌ها می‌گویند در تهران به رافائل گروسی پیشنهاد داده‌اند که اگر قطعنامه‌ای علیه جمهوری اسلامی در شورای حکام صادر نشود، ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی فراتر از ۱۸۵ کیلوگرم نرود. همچنین پیشنهاد شده که برای چهار بازرس آژانس مجوز ورود به ایران صادر می‌شود.

با اینهمه بعید به نظر می‌رسد که شورای حکام این پیشنهاد را بپذیرد، زیرا همین میزان اورانیوم ذخیره شده هم به شدت خطرناک است. شاید درک این مسئله که در ایران حوزه‌های علمیه و اندیشکده‌ها با استناد به متن قرآن و منطق‌ امنیتی برای لغو فتوای علی خامنه‌ای مبنی بر «حرام بودن کاربرد سلاح اتمی» دست به کار شده‌اند برای غربی‌ها مشکل باشد، اما مردم ایران که ذات جمهوری اسلامی را می‌شناسند و  با گوشت و پوست خود آن را تجربه کرده‌ اند می‌دانند هدف نهایی رژیم چیست.

در عین حال، پیشنهاداتی که در تهران برای راضی کردن غرب به ادامه مماشات با جمهوری اسلامی روی میز گذاشته می‌شود اصلا وسوسه‌کننده نیست.

در همین ارتباط روزنامه «وال‌استریت ژورنال» جمعه ۱۵ نوامبر (۲۵ آبان) به نقل از مقامات آمریکایی گزارش داد، جمهوری اسلامی یک ماه پیش از انتخابات آمریکا به دولت بایدن «تضمین‌های کتبی» داد که به دنبال کشتن دونالد ترامپ نیست. در همین گزارش تأکید شد که این تضمین‌ها «یک معامله پنهان با هدف کاهش تنش‌ها بین تهران و واشنگتن» است.

ولی بعید است که دست آمریکا در برابر جمهوری اسلامی آنقدر خالی باشد که «تضمین نکشتن ترامپ» برایشان گرفتن امتیاز از ملاها باشد!

تیر خلاص با عملیات «هفت اکتبر»

غربی‌ها برای اینکه باورکنند عملیات «هفت اکتبر» (توفان الاقصی) را رژیم ایران هدایت کرده است به دنبال شواهد حقوقی بین‌المللی هستند اما ایرانیان به گواهی زندگی عینی با جمهوری اسلامی واقعیت را می‌دانند.

بحران‌های درون نظام به‌ ویژه بعد از عملیات تروریستی «هفت اکتبر» بطور تصاعدی افزایش پیدا کرده است. علی خامنه‌ای معتقد است پس از عملیات «توفان الاقصی اسرائیل ضربه فنی شد.» او همچنین عنوان کرد که این حمله «نشانه واضح و آشکار آمریکازدایی از منطقه بود.»

اما مهمترین دلیل برای رضایت خامنه‌ای از حمله تروریستی حماس به اسرائیل در «هفت اکتبر» مربوط به گسترش «پیمان ابراهیم» است. او ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ طی سخنانی در مقبره روح‌الله خمینی گفت: «آمریکا، عناصر صهیونیزم جهانی و برخی دولت‌های منطقه، نقشه بزرگ و دقیقی برای تغییر مناسبات و معادلات منطقه طراحی کرده بودند تا با ایجاد ارتباطات مورد نظرشان میان رژیم صهیونیستی و دولت‌های منطقه‌، زمینه‌های تسلط رژیم منحوس بر سیاست و اقتصاد غرب آسیا و همه دنیای اسلام فراهم شود که توفان الاقصی ضربه اساسی به آن وارد کرد.»

اما واقعیت آن است که این عملیات هرچند سطح بحران در منطقه را به شدت بالا برد اما نه‌ به خروج نیروهای آمریکایی در منطقه منجر شد، نه روابط اسرائیل با دولت‌های عرب و مسلمان منطقه را آنطور که مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی بود خراب کرد و نه اقتصاد غرب آسیا را به نفع جمهوری اسلامی تغییر داد. بلکه برعکس؛ به یکی از ارکان اصلی تأمین امنیت برای حکومت ایران و باج‌گیری از غربی‌ها یعنی «کمربند مقاومت» لطمه سنگینی زد.

زنجیره بحران‌

کشته شدن تقریباً اغلب رهبران و فرماندهان عالی حزب‌الله و حماس، از بین رفتن بخش عمده زیرساخت‌های دفاعی و اقتصادی گروه‌های تروریستی در لبنان و غزه و در نهایت جنگ مستقیم میان جمهوری اسلامی و اسرائیل نمی‌تواند وضعیت دلخواه حکومت و به احتمال زیاد به دلیل سیاست‌های مماشاتگرانه غرب و خودداری اسرائیل، برایش قابل پیش‌بینی نیز نبود.

همزمان در داخل کشور، شدت بحران‌ها بطور قابل ملاحظه‌ای رو به افزایش است و کسری بودجه دولت، کمبود گاز و بنزین، قطع دائمی برق، تورم و گرانی، بحران‌های بانکی، بطور گسترده‌ای از مشروعیت جمهوری اسلامی کاسته است.

اینکه حکومت همزمان با تهدید خارجی، به شدت نگران اوضاع داخلی کشور است قابل انکار نیست.

محمدرضا تاجیک معاون سابق آموزشی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و از چهره‌های نزدیک به جریان اصلاحات، در یادداشتی که ۲۷ آبان ۱۴۰۳ در وبسایت «جماران» منتشر شد با اشاره به پیش‌بینی‌ناپذیر بودن تصمیمات ترامپ به حکومت هشدار داده است که «مشکل ایران اکنون و فردا، بیش و پیش از هر مشکل دیگر، مشکل اقتصادی است. مشکل اقتصادی، بسترساز و موجد و موجب بسیاری از ناآرامی‌ها و جنبش‌ها و خیزش‌ها در آینده ایران خواهد بود.»

هشدارهایی که «خودی‌ها» پیدا و پنهان در مورد ضعف‌های اقتصادی حکومت می‌دهند، به نوعی بازتاب همان واقعیت‌های غیرقابل کتمان است که از فرای مرزهای ایران به گوش خامنه‌ای و سایر عوامل حکومت می‌رسد. از جمله دومین پیام بنیامین نتانیاهو روز ۲۲ آبان‌ماه خطاب به مردم ایران که با اشاره به مشکلات اقتصادی حکومت و مخارج هنگفت برای پشتیبانی از حزب‌الله و تروریست‌ها گفت: «واقعیت آن است که ترس رژیم خامنه‌ای از شما مردم ایران، بیشتر از ترس او از اسرائیل است.»

درواقع عملیات «هفت اکتبر» زمینه‌ساز دو تغییر اساسی شد:

۱)دولت‌های غربی به ویژه سه قدرت مماشاتگر اروپایی یک گام دیگر به نقطه‌ای نزدیک شدند که شاید باورکنند، تهدیدات جمهوری اسلامی از جمله غنی‌سازی اورانیوم در سطوح نزدیک به تسلیحات اتمی، پشتیبانی از گروه‌های نیابتی، تقویت خشونت‌ها و خرابکاری‌ها در خاک اروپا و ارسال تسلیحات به روسیه و سرکوب مردم ایران و اعدام‌های فله‌ای جدا از هم نیست و مجموعه‌ای وسیع اقدامات بی‌ثبات‌کننده با یک منشاء متشرک یعنی رژیم جمهوری اسلامی است که با ابزار دیپلماسی و معامله‌های پشت پرده قابل مهار نیست.

تغییر کیفیت تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی، از جمله تحریم خطوط هوایی مانند «ایران ایر» و همچنین «کشتیرانی» کشور و بحث درباره تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محدودکردن فعالیت‌های کنسولی رژیم و صدور قطعنامه در شورای حکام نشانه‌هایی از تغییر سیاست‌های اروپا در قبال حکومت ایران است.

۲) مهمتر از حرکت لاک‌پشتی اروپایی‌ها، شکسته شدن هیمنه نظامی- امنیتی جمهوری اسلامی برای اسرائیل و افکار عمومی چه در داخل و چه در منطقه است. هرچند جنگ با هر ابعادی خسارت‌بار و آزاردهنده است اما برخلاف بزرگنمایی‌های تبلیغاتی که از «قدرت سخت» جمهوری اسلامی می‌شد، ضربات مرگبار و نابودکننده‌ای که «محور مقاومت» از اسرائیل دریافت کرد و آشکار شدن ضعف‌های پدافندی و موشکی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، ارمغان ویژه‌ای برای دولت اسرائیل به شمار می‌رود.

در این میان، کمتر سابقه داشته که همزمان با فشارهای چند بُعدی علیه جمهوری اسلامی تا این اندازه موضوع ضرورت «تغییر رژیم» به عنوان یک گزینه برای حل بحران خاورمیانه مطرح باشد. همزمان زنجیره‌ای از بحران‌ها و سرعت تشدید آنها بسیار بیشتر از آن شده که به اصطلاح نخبگان جمهوری اسلامی بتوانند برای آنها راهکاری پیدا کنند.

همزمان جریان‌هایی درون نظام مسئله جانشینی علی خامنه‌ای را برجسته کرده‌اند و گزینه‌ی آن را مجتبی پسر وی می‌دانند. گروهی اقلیت که همچنان وفادار به نظام‌اند توهم این را دارند که مجتبی بتواند کاری را که کند که محمد بن‌سلمان در عربستان آغاز کرده و مردمی که می‌خواهند سر به تن جمهوری اسلامی نباشد هم صبور باشند تا شاید او این کارها را انجام دهد! آنهم در حالی‌ که ایران پیش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، پنجاه سال از آزادی‌ها و پیشرفت‌هایی برخوردار بود که ولیعهد عربستان تازه برای اجرای آنها در کشورش تلاش می‌کند!

بحران‌های اقتصادی در ایران مثل دینامیت زیر ستون‌های نظام عمل می‌کند؛ اینکه چاشنی‌ها چه زمانی عمل کنند قابل پیش‌بینی نیست اما صدای شمارش معکوس آن را هم مردم می‌شنوند و هم حکومت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *