فصل «سوزاندن اصلاح‎طلبان» فرا رسیده؟!

By | ۱۳۹۸-۰۴-۲۲

-محسن رهامی از چهره‎های اصلاح‎طلب خبر از «جلسات منظم» با خامنه‎ای برای کاهش اختلافات میان اصلاح‎طلبان و اصولگرایان می‎دهد.
-در هفته‎های اخیر اصولگرایان موجی از افشاگری علیه دانه‌درشت‎های جریان اصلاح‎طلب به راه انداخته‌اند که می‎تواند با اهداف و انگیزه‏های مختلف باشد.
-مصطفی ‎پورمحمدی می‎گوید قتل‎های زنجیره‎ای خودسرانه نبوده و در سیستم صورت گرفته و معاونت امنیت وزارت اطلاعات دولت خاتمی مدیر پروژه بوده است.
– خبرگزاری‎ تسنیم نزدیک به سپاه به واکاوی نقش تاجزاده و دیگر همفکران او از جمله محمد موسوی خوئینیها در سرکوب‎ تظاهرات کوی دانشگاه پرداخته است.
-فرهاد نظری رئیس پلیس پیشین تهران می‎گوید حمله به کوی دانشگاه با دستور وزیر کشور دولت اصلاحات صورت گرفت.
حامد محمدی, کیهان لندن:

رئیس «کمیته راهبردی جبهه اصلاحات»، شنبه ۱۵ تیرماه ۹۸، از برگزاری جلسات منظم اصلاح‌‌طلبان و اصولگرایان با علی خامنه‎ای خبر داد و گفت، یکی از محورهای آن تلاش برای امیدوار نگه داشتن شهروندان به شرکت در انتخابات است.

اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ۹۶ در تبلیغات برای روحانی سنگ تمام گذاشتند

محسن رهامی در مصاحبه با روزنامه سازندگی مدعی شد از دو سال پیش هفته‌ای یکبار حدود ۸ اصلاح‌طلب و ۸ اصولگرا به دیدار خامنه‌ای می‌روند و درباره‎ی مباحثی مانند انتخابات و کاهش اختلافات بین دو جناح سیاسی گفتگو می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه در جامعه «فضای دلسردی حاکم شده» از مذاکره با شورای نگهبان درباره‎ی اینکه «اصلاً چطور مردم را امیدوار کنیم پای صندق‎های رای بیایند» خبر داد.

با هم ولی علیه هم

در عین حال اما مهره‎های سرشناس هر دو جناح به‌خصوص آنهایی که پیشینه‌ی امنیتی دارند، مرحله‌ی تازه‎ای از افشاگری علیه یکدیگر را آغاز کرده‌اند که یک سر آن به سهم هر کدام در جنایت‌ها و سرکوب‌ها و مسائل امنیتی مثل جاسوسی طی چهل سال گذشته می‎رسد و سر دیگرش به افشای کلکسیونی از فسادهای شخصی و مافیایی و باندبازی.

با فرض صحت ادعای رهامی، جلسات برای کاهش اختلافات دو جناح یا بی‎نتیجه مانده و یا چنان عمیق بوده که حتی با حضور رهبر جمهوری اسلامی تلاش برای کاهش آن تا کنون بی‌ثمر بوده است.

سوابق نامزدهای انتخابات استصوابی دو دوره اخیر ریاست جمهوری در ایران نشان می‎دهد اغلب مهره‌های اصلی که موفق به گذشتن از فیلترهای چند لایه‎ی نهادهای امنیتی و نظارتی شده‌اند، هر کدام در شکل و اندازه‌ای یا در جنایت و سرکوب سهم دارند یا به همان نهادهای اصلی قدرت یعنی محافل نظامی، امنیتی و اطلاعاتی و قضایی وصل‌ هستند؛ برای نمونه محمدباقر قالیباف فرمانده سابق نیروی انتظامی، حسن روحانی و سعید جلیلی دبیر شورای ‌عالی امنیت ملی، محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سیدابراهیم رئیسی مشهور به «آیت‎الله قتل عام»  و دادستان کل ویژه روحانیت، علی‎اکبر ولایتی مشاور ارشد علی خامنه‎ای.

فهرست نامزدهای انتخابات استصوابی مجلس شورای اسلامی و بطور کل سوابق شمار زیادی از نمایندگان مجلس اسلامی نیز بهتر از اینها نیست. نتیجه آن شد که با پیروزی حجت‌ الاسلام حسن روحانی، امنیتی‎ترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی روی کار آمد و در کابینه‌ی وی اغلب وزرایی در صدر نهادهای اجرایی قرار گرفتند که در سطوح بالای نهادهای امنیتی سابقه فعالیت دارند.

روحانی با شعارهای عوام‎فریبانه‎ی خود رای بالایی جمع کرد ولی حالا هم موقعیت خودش و اصلاح‎طلبان به شدت افول کرده و هم کل نظام

حتی وقتی کارنامه مدیران درجه دو کابینه «تدبیر و امید» و همچنین برخی حامیان این دولت واکاوی شود به وضوح رد پای امنیتی‎هایی دیده می‌شود که یا خودشان یا اطرافیان‎شان در لایه‌های مختلف حکومت نفوذ دارند و بسیاری از آنها از دانه‌درشت‎های جریان اصلاحات هستند.

به عنوان مثال، حسام‎الدین آشنا از مدیران سابق وزارت اطلاعات، علی یونسی وزیر سابق اطلاعات در دولت اصلاحات، سعید حجاریان از مدیران سابق وزارت اطلاعات، مصطفی تاجزاده معاون سیاسی و امنیتی وزارت کشور در دولت اصلاحات اکنون پیدا و پنهان در دولت و جریان اصلاحات یا میدانداری می‎کنند یا به تعیین خط و ربط می‌پردازند. برخی افراد نیز به دلایل قبیله‎ای در صحنه حضور دارند چنانکه پسر علی یونسی در مجلس نماینده است و فخرالسادات محتشمی‎پور عضو حزب مشارکت از چهره‌های پرنفوذ در میان زنان اصلاح‎طلب است. هنگامی روی زندگی شخصی اغلب این افراد نورافکن انداخته شود، روشن می‌شود که اگرچه ظاهرا در جناح اصلاح‌طلبان هستند ولی بطور نسبی یا سببی  با اصولگرایان خویشاوندی دارند! فخرالسادات محتشمی‎پور دخترخاله محمدحسین صفارهرندی از مشاوران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ست!

کارتِ سوخته

جریان موسوم به اصلاحات طی بیست و اندی سال که از قدرت‎گرفتن آن در ایران می‎گذارد همواره به پشتوانه همین چهره‎های سیاسی- امنیتی در حاشیه‌ی امن خاکستری سهم خود را از قدرت گرفته است حتی در شرایطی که ظاهرا نقش به اصطلاح «اپوزیسیون قانونی» را بازی م‌کند. به عنوان مثال دسترسی ویژه حسن روحانی به محرمانه‎ترین اطلاعات از پشت صحنه نظام سبب شد که او با تکیه بر جایگاهی که از ابتدای انقلاب در نهادهای نظامی و امنیتی داشت در مناظره‎های انتخاباتی با هدف از میدان به در کردن رقبای خود، گوشه‎ای از پته‎ی آنها را روی آب بریزد! نکته اینجاست که وقتی روحانی با نیش و کنایه علیه رقیب «افشاگری» می‎کرد، از آنجا که پای منافع شخصی به همراه منافع کلان نظام در میان بود، دانه‌درشت‎های اصولگرا سکوت را ترجیح می‎دادند.

یکی از ملاقات‎های محمد خاتمی رییس دولت اصلاحات و سعید حجاریان

در جریان مناظره‎های انتخاباتی سال ۹۶ حسن روحانی خطاب به قالیباف می‎گوید: «من بعضی نکات را اصلاً مایل نیستم مطرح کنم اما مجبورم به مردم شریف ایران مطرح کنم اگر پرونده سال ۸۴ آقای قالیباف را که دست من بود نگذاشتم منتشر شود و دعوا کردم با اعضای دبیرخانه که نزدیک انتخابات هیچکس نباید از این [پرونده] مطلع شود اگر آن مردانگی را نکرده بودم شما الان اینجا ننشسته بودی، آقای قالیباف شما که همیشه طرح‌ات لوله کردن بودن…»!

اما در واکنش به حملات روحانی، هم رئیسی و هم قالیباف بسیار «دست به عصا» و محتاط از خود دفاع می‎کردند وگرنه آنها نیز به اندازه کافی از این «پرونده‌»ها علیه اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در دست دارند اما ابقای روحانی در ریاست قوه مجریه برای پیش بردن موضوع برجام روشن بود و سیدابراهیم رئیسی قرار بود در ریاست قوه‌ای قرار بگیرد که اهمیت و اختیارات آن در جمهوری اسلامی بسی بیشتر از قوه مجریه‌ی «تدارکاتچی» است! به این ترتیب، نامزدهای رقیب چرا باید علیه روحانی پرونده‌ای را رو می‌کردند که به اصل نظام آسیب بخورد؟! کم‌زیان‌ترین برخورد، همان  حملات محدود و زیر سوال بردن کارنامه روحانی و اطرافیان او در حوزه اقتصادی بود.

اما آنطور که پیداست جریان اصولگرا بیش از گذشته احتیاط را کنار گذاشته و بطور سازمانیافته در مسیر سیاست متقابل و افشاگری علیه نقش اصلاح‎طلبان در جنایات، سرکوب‎ها، جاسوسی‎ها و فسادها گام بر می‌دارد تا بگوید: فقط ما نبودیم!

در این مسیر آنها  پرونده‌ی قتل‎های زنجیره‎ای را گشوده و به مشارکت اصلاح‎طلبان در این جنایات و همچنین نقش آنها در سرکوب اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ همزمان با بیستمین سالگرد این رویداد می‌پردازند.

دو دهه پس از قتل‌های زنجیره‌ای و طرح ادعای «خودسرانه» بودن قتل‌ها از سوی وزارت اطلاعات محمد خاتمی، مصطفی پورمحمدی وزیر پیشین دادگستری رژیم و عضو «کمیته مرگ» در اعدام‎های دهه ۶۰ اعتراف می‌کند که این قتل‌ها «خودسرانه» نبود و «در سیستم اتفاق افتاد»!  وی تاکید کرده است که آن بخش از وزارت اطلاعات «هیچ خودسر نبودند» بلکه «معاونت امنیت، جانشین‌اش مدیر این پروژه بود!» پس از شماری از این این قتل‎ها، قربانعلی درّی نجف آبادی وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی در سال ۷۷ از سمت خود استعفا کرد؛ با اینهمه بعدها در جریان انتخابات مجلس خبرگان در سال ۹۴ در «لیست امید» اصلاح‎طلبان قرار گرفت.

به تازگی، ۲۸ خرداد ۹۸، در سلسله مناظره‎های تاجزاده وعلیرضا زاکانی نماینده سابق تهران در مجلس شورای اسلامی، بحث به وقایع انتخابات سال ۸۸ کشید و تاجزاده از زاکانی خواست برای بررسی همه جوانب آن وقایع «کمیته حقیقت‌یاب» تشکل شود. وی تاکید کرد «اگر موافق هستید دست بدهید!» زاکانی دستش را دراز کرد و تهدیدآمیز گفت: «از اول انقلاب نقش همه بررسی شود… همه دوستان شما اطلاعاتی هستند. وزرای این دولت همه اطلاعاتی هستند. البته بجز وزیر اطلاعات که اینهم از هنرهای این دولت است!»

همچنین اصلاح‌‎طلبان در بیستمین سالگرد سرکوب اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر طبق معمول خواستند تحت عنوان حمایت از جنبش دانشجویی موج‌سواری کنند اما سردار فرهاد نظری فرمانده وقت پلیس تهران بعد از ۲۰ سال سکوتش را شکست و افشا کردکه دولت وقت و شخص عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور خاتمی فرمان حمله به کوی دانشگاه و برخورد با دانشجویان را صادر کردند!

همزمان خبرگزاری‎ تسنیم نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سه گزارش به عنوان «روایت کوی» به واکاوی نقش تاجزادهو دیگر همفکران او از جمله محمد موسوی خوئینیها در به راه افتادن اعتراضات پرداخته است. به نوشته این خبرگزاری، در نهایت فرمان سرکوب را دولت محمد خاتمی با مشورت شورای ‎عالی امنیت ملی که حسن روحانی دبیر آن بود صادر کرد و مأموران سپاه و نیروی انتظامی هم اجرا کردند!

همچنین رسانه‎هایی که زیر نظر دفترعلی خامنه‎ای اداره می‎شوند درست در بیستمین سالگرد ۱۸ تیرماه ویدئویی کوتاه از سخنرانی او در انتقاد علیه عاملین حمله به کوی دانشگاه را منتشر کردند. سخنرانی‎های حسن روحانی و محمد خاتمی علیه دانشجویان معترض نیز بطور وسیع در شبکه‎های مجازی منتشر شد.

چه چیز اتفاق افتاده یا در حال روی دادن است؟! این جدال درونی حکومت از کجا منشاء گرفته و چه کسانی و با چه هدفی آن را دنبال می‎کنند؟ فشارهای داخلی و بین‎المللی به رژیم چه تاثیری در افزایش مشکلات و ریزش روزافزون درون نظام دارد؟ آیا فصل «سوزاندن اصلاح‎طلبان» فرارسیده؟ پاسخ آنها چه خواهد بود؟ در چنین شرایطی تلاش برای کاهش اختلافات بین اصولگرایان و اصلاح‎طلبان در جلساتی با خامنه‎ای، که خود منبع مشکلات است، چه توجیهی دارد؟!

پاسخ به این پرسش‌ها از جمله در رابطه با انتخابات استصوابی مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ تعیین می‌شود. در ماه‌های آینده روشن خواهد شد که نظام جمهوری اسلامی بجز اصولگرا و اصلاح‌طلب چه چیز دارد که از آستین بیرون بکشد!