جمعی از سندیکاها و تشکلهای مستقل معلمان و کارگران در بیانیه ای مشترک اعدام نوید افکاری کشتی گیر ایرانی و از بازداشت شدگان اعتراضات مرداد ۹۷ را محکوم کردند. در بخشی از این بیانیه آمده است، «نوید را به دنبال اعترافی ساختگی که تحت فشار و شکنجه انجام شده بود، به اعدام محکوم کردند، تا به تصور خود، کارگران و مردم معترض را بترسانند و از اعتراضات آنان در آینده جلوگیری کنند. غافل از آن که، آن چه که کارگران و تودههای محروم و زحمتکش جامعه را به حرکت وا میدارد و به اعتراض و مبارزه میکشاند همانا شرایط و اوضاع و احوالی اسفبار است که زندگی را برای بیش از ۹۰ درصد آحاد جامعه سخت و غیرقابل تحمل کرده و آنان را به فقر و خانهخرابی کشانده است. نوید و نویدها در واقع محصول این شرایط هستند و از دل شرایط نامناسب اجتماعی و اعتراضات و مبارزات مردم برمیخیزند.»
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، جمعی از سندیکاها و تشکلهای مستقل معلمان و کارگران با نگارش بیانیه ای مشترک نسبت به اجرای حکم اعدام نوید افکاری کشتی گیر ایرانی و یکی از بازداشت شدگان اعتراضات مرداد ۹۷ واکنش نشان دادند.
نوید افکاری، سحرگاه روز شنبه ۲۲ شهریورماه در زندان عادل آباد شیراز اعدام شد. اعدام این شهروند علیرغم ابهامات جدی در پرونده و موج جهانی حمایت از وی صورت گرفت.
متن کامل این بیانیه در ادامه می آید:
«نوید افکاری،
روزهایی که هنوز هفت ساله نشده بود، میرفت پارک آزادی آدامس و بادبادک میفروخت. تا هیجده سالگی با تمام توان چسبید به کشتی، همیشه تو استان اول بود و تو مسابقات کشوری مدال میگرفت. چون در نوجوانی مجبور شد ترک تحصیل کند برای مسابقات برونمرزی به بن بست خورد و بعدا ناچار شد به سربازی برود. سال ١٣٩٢ خدمت سربازییاش تمام شد و این بار مشکلات مالی، کشتی را که ورزش مورد علاقه اش بود، از او گرفت. با سه سال کارگری پول ناچیزی جمع کرد. حالا دیگر ٢٣ ساله شده بود و ادامه دادن حرفهای ورزش کشتی ریسک بزرگی بود. رسیدن او به تیم ملی تقریبا به رویایی محال تبدیل شده بود. … در سن ٢۵ سالگی ناچار شد برای کمک به خانواده باز هم به کارگری بپردازد و بعدا در شهریور ٩٧ دستگیر شد و…. “
این شرح مختصر و گوشههایی از زندگی نوید افکاری، به نقل از خود اوست که با جسمی درهم شکسته از فشار و شکنجه ماموران امنیتی، در سحرگاه روز شنبه، بیست و دوم شهریور ماه، بی آن که حتی اجازه دیدار با خانواده و مادر خود را داشته باشد، با دستپاچگی هرچه تمامتر به طناب دار آویخته شد، تا به زعم مقامات و ارگانهای حامی سرمایه، درس عبرتی باشد برای کارگران و مردم معترضی که زندگی در زیر بار ستم طبقاتی و بیحقوقی را بر نمیتابند و به انحاء مختلف، اعتراض خود را نسبت به مناسبات استثماری و اختناق حاکم بر جامعه نشان میدهند.
نویدافکاری، خود، یکی از همین مردم معترض بود. او یکی از هزاران جوان کارگر و محرومی بود که از کودکی با کارگری و دستفروشی، طعم تلخ فقر و نابرابری را چشیده و با ترک تحصیل اجباری و دست شستن از علایق و آرزوهایش، از جمله “عضویت در تیم ملی کشتی”، به عنوان کارگری گچکار مشغول به کار شد، تا بخشی از مخارج خانواده را برعهده بگیرد و کمک خرج خانواده باشد.
همین وضعیت البته به نوبه خود، نوید را با واقعیتهای تلخ زندگی و نابرابری های موجود در جامعه آشنا کرد و از او فردی معترض، رشید و با شهامت ساخت. تا آن جا که در اعتراضات خیابانی مردم که علیه فقر، گرانی، تورم و استبداد لجام گسیخته، در جامعه صورت میگیرد، شرکت کرد و به سهم خود نقش فعال و پُررنگی در آن اعتراضات و تظاهراتها داشت.
گماشتگان رژیم، برای نوید که فردی شناخته شده و از جنس خود مردم بود به خاطر شرکت در اعتراضات خیابانی سال ۹۷ پروندهسازی کرده و او را به دنبال اعترافی ساختگی که تحت فشار و شکنجه انجام شده بود، به اعدام محکوم کردند، تا به تصور خود، کارگران و مردم معترض را بترسانند و از اعتراضات آنان در آینده جلوگیری کنند.
غافل از آن که، آن چه که کارگران و تودههای محروم و زحمتکش جامعه را به حرکت وا میدارد و به اعتراض و مبارزه میکشاند همانا شرایط و اوضاع و احوالی اسفبار است که زندگی را برای بیش از ۹۰ درصد آحاد جامعه سخت و غیرقابل تحمل کرده و آنان را به فقر و خانهخرابی کشانده است. نوید و نویدها در واقع محصول این شرایط هستند و از دل شرایط نامناسب اجتماعی و اعتراضات و مبارزات مردم برمیخیزند.
ناگفته پیداست نهادهایی که با صحنه سازی و گرفتن اعتراف در زیر فشار و شکنجه حکم صادر مینمایند، تا جان یک کارگر زحمتکش و بیگناه را بگیرند و از این طریق به اصطلاح قدرت نمایی کنند، به راستی ترسیدهاند و سخت نگران وضعیت آتی خود در روزها و ماههای پیشرو میباشند.
اما برخلاف تصورِ آنها اعدام نوید نه تنها ترس و وحشت در دل مردم ایجاد نکرد، بلکه واکنش شدید و گسترده کارگران و تودههای مردم را همراه با خشم و انزجار آنان نسبت به این اقدام سرکوبگرایانه و ضدانسانی برانگیخت و آن را به عنوان قتل عمد دولتی و پدیدهای مذموم و ضدبشری در معرض نگاه و قضاوت کارگران آگاه و وجدانهای بیدار جامعه قرار داد. اعدام نوید بار دیگر حساسیت جامعه را نسبت به این مسئله جلب نمود و به کارگران و تودههای مردم یادآور شد که باید پرقدرت، متشکل و گسترده علیه اعدام و سلب آزادی به مبارزه برخاست. به طور قطع این، آن نتیجه مطلوبِ دولتمردان و عوامل سرمایه نبوده است.
ما به عنوان بخشی از جامعه کارگری ایران، ضمن عرض تسلیت به مردم زحمتکش و خانواده داغ دیدهی از جور ستم پیشگان، هرگونه تهدید، شکنجه و اعدام را نشانه وحشت و استیصال کارگزاران و عوامل سرمایه دانسته و حق شرکت در اعتراضات و اعتصابات کارگری را جزیی از حقوق حقه و مسلم کارگران و تودههای محروم میدانیم. اعتقاد ما بر این است که هیچ کس را نباید به خاطر اعتراض به مصائبی که دامنگیر کارگران و زحمتکشان است تهدید و ارعاب نمود و مهمتر و فجیحتر از آن، دستگیر، زندانی ، شکنجه و اعدام کرد. لغو اعدام دفاع از حق حیات است
سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، کانون صنفی معلمان اسلامشهر، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، شورای بازنشستگان ایران، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری، اتحاد بازنشستگان، گروه اتحاد بازنشستگان/ مهرماه ۹۹»