رسانه‌های غربی حقیقت را در مورد ایران نمی‌گویند؛ به ما گوش دهید! آنچه ما را به خطر می‌اندازد سکوت و بی‌تفاوتی شماست!

By | ۱۴۰۰-۰۷-۲۱

چکیده: رسانه‌های غربی دربارهٔ ایران حقیقت را نمی‌گویند. ما در ایران با صدای بلند اعتراض می‌کنیم اما خبرنگاران ترجیح می‌دهند در مورد وضعیت آب‌و‌هوا توییت کنند تا در مورد سرکوب و شکنجهٔ حکومت تحقیقی انجام دهند.

برای ما دو ایران وجود دارد. یکی «ایران واقعی» که ما در آن زندگی می‌کنیم و دیگری ایرانی که شما راجع‌به آن در رسانه‌ها می‌خوانید و می‌شنوید. ایران شما، محدود به توافق اتمی است؛ اما برای ما بسیار بدتر است. یک حکومت پلیسی و مذهبی با بی‌شمار قوانین و خطوط قرمزی که اکثر مردم ایران را یارای عبور از آنها نیست و زیرسایه ترس آن زندگی می‌کنیم. این‌جا سرزمین خشونت، سرکوب و سانسور است.تظاهرات

ما امروز قربانی ناآگاهی و نادیده‌انگاری جهان نسبت به واقعیت‌های ایران نیستیم، بلکه با تلاش عمدی و سیستماتیک جمهوری اسلامی، از طریق توجیه‌گرانش در رسانه‌های خارجی، برای دستکاریِ افکار عمومی جهان مواجه هستیم. بنابراین این‌که به شما می‌گویند در ایران هیچ اپوزیسیون داخلی‌ای وجود ندارد اشتباه است. ما مردم اپوزیسیون و مخالف حکومت هستیم. و آن‌چه از شما می‌خواهیم ساده‌ است:

برای شناخت درباره ایران واقعی، به ما گوش دهید و روایت‌های ما را به اشتراک بگذارید. به شما گفته شده‌است که حمایت‌ها و همبستگی شما به ما ضربه می‌زند و صحبت درباره تلاش‌ها و مبارزات ما، ما را در معرض خطر قرار می‌دهد، این هم یک دروغ دیگر است. چیزی که ما را در معرض خطر قرار می‌دهد سکوت و بی‌تفاوتی شماست.

متن کامل:

من یک وبلاگ‌نویس و فعال آزادی بیان از ایران هستم و برای شما یک پیام دارم که میلیون‌ها ایرانی مستاصل هستند که آن را بشنوید: «رسانه‌های غربی مردم ایران را ناامید می‌کنند.»

در چهار سال گذشته پنج تظاهرات سراسری علیه حکومت در ایران رخ داده‌است. حکومت معترضان را سلاخی کرده و زندانیان سیاسی را با شکنجه و سرکوب مواجه کرده‌است. با این حال، اکثر غربی‌‌ها درکی از «واقعیت ایران» ندارند، زیرا رسانه‌های خارجی به طور مستمر واقعیت‌ها را نادیده گرفته و یا انکار می‌کنند.

برای ما دو ایران وجود دارد. یکی «ایران واقعی» که ما در آن زندگی می‌کنیم و دیگری ایرانی که شما راجع‌به آن در رسانه‌ها می‌خوانید و می‌شنوید. ایران شما، محدود به توافق اتمی است؛ اما برای ما بسیار بدتر است. یک حکومت پلیسی و مذهبی با بی‌شمار قوانین و خطوط قرمزی که اکثر مردم ایران را یارای عبور از آنها نیست و زیرسایه ترس آن زندگی می‌کنیم. این‌جا سرزمین خشونت، سرکوب و سانسور است. من این را به خوبی می‌دانم و می‌شناسم چون ۶ سال از زندگی‌ام را در زندان‌هایش سپری کردم. بعد از جنبش سبز در سال ٨٨ تعداد بی‌شماری از مردم ایران بازداشت و زندانی شدند. من به‌ جرم کمک به مردم برای دور زدن فیلترینگ و سانسور اینترنت دستگیر و در زندان اوین زندانی شدم.

اطلاعات سپاه پاسداران اتهام فعالیت علیه امنیت ملی را به من زد و حتی نوشتن همین یادداشت من‌ را در خطر تکرار همان اتهام قرار‌ می‌دهد. اندیشیدن در ایران جرم تلقی می‌شود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشریات و رسانه‌های بسیاری را توقیف و کتاب‌ها و نوشتار را ممیزی و سانسور می‌کند. محتوای کتاب‌های درسی و آموزشی سرشار از نفرت‌پراکنی برای مثال علیه باورهای بهاییان است و به شکلی موجب ترویج تروریسم می‌شود. رسانه‌ها، نشریات و روزنامه‌ها علیه معترضان، تاریخ ایران و محبوبیت حکومت محتوای دروغ منتشر می‌کنند. صرفا روزنامه‌هایی که توسط نهادهای امنیتی به‌رسمیت شناخته و تایید شده‌اند اجازه انتشار دارند.

گشت ارشاد زنان را به جرم این‌که حجاب اجباری سرشان نمی‌کنند مورد خشونت قرار می‌دهد. آنها مهمانی‌ها را به هم می‌زنند و جوانان را به خاطر برگزاری و شرکت در مهمانی مختلط (زن و مرد کنار هم) و نوشیدن الکل دستگیر و ضرب و شتم می کنند و کسانی که چند بار مرتکب این جرم شوند را زندانی کرده، شلاق می‌زنند و یا اعدام می‌کنند.

این ۱۹۸۴ یا سرگذشت ندیمه نیست، این ایران ماست.

فضای مجازی هم از کنترل و سانسور در امان نیست. فیس‌بوک، توییتر و بسیاری از پلتفرم‌ها و شبکه‌های اجتماعی دیگر فیلتر و مسدود هستند. رصدکنندگان فضای مجازی در اینترنت می‌چرخند و شبکه‌های اجتماعی را نظارت می‌کنند تا کسی از قوانین حکومت تخطی نکند و نویسنده مطالب علیه دین و سران حکومت جمهوری اسلامی را شناسایی کنند. این یکی دیگر از جرایم من بود.

فعالیت‌‌های سیاسی و تجمعات اعتراضی ممنوع است غیر از آن‌هایی که حکومت تایید کند، برای مثال اگر تظاهرات علیه آمریکا و اسرائیل باشد. مخالفان حکومت به‌خاطر فعالیت‌های عادی مثل برداشتن روسری یا به‌دست گرفتن عکس فرزندان به‌قتل رسیده خود توسط حکومت، بازداشت شده و به زندان می‌افتند. حتی در مرگ نیز مردم ایران از آزار حکومت و مشکلاتی که ایجاد می‌کند در امان نیستند. اقوام کسانی که توسط حکومت کشته‌شده‌اند حق ندارند برای آن‌ها مراسم ختم بگیرند. گاهی برای گرفتن جنازه عزیزان‌شان باید مبلغی به عنوان حق گلوله یا طنابی که آنها را با آن کشتند پرداخت کنند. برای آنهایی که زنده هستند شکنجه اشکال مختلفی انجام می‌شود، عده‌ای را کتک و شلاق می‌زنند و یا تجاوز می‌کنند. عده‌ای دیگر با آسیب‌های جسمی، تهدید و شکنجه‌های روانی چون زندان انفرادی روبرو می‌شوند. وقتی در زندان بودم، ماموران مرا شکنجه کردند، به‌گونه‌ای که تا پای مرگ رفتم. یکی از کلیه‌هایم را از دست دادم و اجازه درمان مناسب به من داده‌ نمی‌شد و تا به امروز با آثار آن شکنجه‌ها دست و پنجه نرم می‌کنم.

این‌ها «واقعیت‌های ایران» ما است. اما وقتی خارج از ایران را نگاه می‌کنیم می‌بینیم که رسانه‌ها یک ایران دیگر را نشان می‌دهند. زمان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ (نوامبر ۲۰۱۹ ) در ایران، جمهوری اسلامی اینترنت را قطع کرد و نیروهای مسلح خود را برای کشتن بیش از ۱۵۰۰ معترض به خیابان‌ها فرستاد، یکی از نویسندگان بلومبرگ که در مورد ایران می‌نویسد در مورد بارش برف غیرمنتظره در تهران توییت کرد.

هنگامی که حکومت پرواز ۷۵۲ خطوط هوایی بین‌المللی اوکراین را در ژانویه ۲۰۲۰ با شلیک موشک ساقط کرد و ١٧۶ نفر را کشت، بسیاری از رسانه‌های غربی گزارش دادند که رئیس‌جمهور ایران (حسن روحانی) از این حمله بی‌اطلاع بوده ولی هیچ مدرکی در مورد این ادعا ارائه نکردند!

در ایران، ما تا آن‌جا که می‌توانیم با صدای رسا و بلند اعتراض می‌کنیم و ویدئوهای اعتراضات‌مان را در اینترنت منتشر می‌کنیم ولی حقیقت گزارش شده توسط ما مردم ایران، در رسانه‌های غربی راه پیدا نمی‌کند. این درحالی است که گزارشگران و خبرنگاران در مورد موضوعات بی‌اهمیتی چون مراکز خرید ‌توییت می‌زنند و واقعیت‌ها و روایت وقایع رخ داده در ایران را نادیده می‌گیرند. این افراد یک «ایران خیالی» را به شما نشان می‌دهند. در «ایران واقعی» ما با سایه بلند و سنگین سرکوب آشنا هستیم.

ما امروز قربانی ناآگاهی و نادیده‌انگاری جهان نسبت به واقعیت‌های ایران نیستیم، بلکه با تلاش عمدی و سیستماتیک جمهوری اسلامی، از طریق توجیه‌گرانش در رسانه‌های خارجی، برای دستکاریِ افکار عمومی جهان مواجه هستیم. بنابراین این‌که به شما می‌گویند در ایران هیچ اپوزیسیون داخلی‌ای وجود ندارد اشتباه است. ما مردم اپوزیسیون و مخالف حکومت هستیم. و آن‌چه از شما می‌خواهیم ساده‌ است:

برای شناخت درباره ایران واقعی، به ما گوش دهید و روایت‌های ما را به اشتراک بگذارید. به شما گفته شده‌است که حمایت‌ها و همبستگی شما به ما ضربه می‌زند و صحبت درباره تلاش‌ها و مبارزات ما، ما را در معرض خطر قرار می‌دهد، این هم یک دروغ دیگر است. چیزی که ما را در معرض خطر قرار می‌دهد سکوت و بی‌تفاوتی شماست.

ما دوستان‌مان را که برای آزادی از بند این حکومت مبارزه کرده‌اند را از دست داده‌ایم. ما در زندان‌های این حکومت بوده‌ایم و شکنجه‌گاه‌های آن را دیده‌ایم. نوشتن این یادداشت می‌تواند دوباره من را به زندان بیاندازد، اما اگر این زندان رفتن هزینه‌ی صدا دادن به بی‌صدایان باشد، ارزشش را دارد.

حسین رونقی

۲۱ مهر ۱۴۰۰

لینک متن انگلیسی در وال‌استریت‌زونال

https://www.wsj.com/articles/western-media-iran-censorship-prison-violence-torture-repression-authoritarian-jcpoa-11634072439

Western Media Aren’t Telling You the Truth About Iran

Reporters would rather tweet about the weather than investigate repression and torture by the regime.

By Hossein Ronaghi

Oct. 12, 2021 6:27 pm ET

Tehran

I am a blogger and Internet freedom activist in Iran, and I have a message that millions of Iranians are desperate for you to hear: The Western media is failing the Iranian people.

There have been five nationwide uprisings against the regime in our country in the past four years. Our government has slaughtered protesters and tortured political prisoners to suppress them. Yet most people in the West—even those who consider themselves informed on Iran—don’t know our reality because foreign media coverage consistently overlooks or denies our reality.

For us, it is as if there are two Irans—the one where we live and another that you read about. Your Iran is defined by a pesky nuclear negotiation. Ours is much worse. It is a religious police state where we live in fear, with countless red lines that most dare not cross. It is a country of repression, censorship and violence. I would know—I have spent six years in its jails.

After the 2009 Green Movement protests, countless Iranians were detained and imprisoned. I was thrown into Evin prison in Tehran. I had helped Iranians bypass Internet censorship, and for that “crime,” the Revolutionary Guards’ intelligence unit charged me with “acting against national security.” Writing this article could bring the same charge again.

In Iran, thinking can be a crime. The Ministry of Culture and Islamic Guidance enforces this by closing down magazines and tearing pages out of books. The textbooks taught in our schools are full of hate, such as bigotry toward the Baha’i faith and the promotion of terrorism. Our newspapers print lies about the regime’s popularity, our nation’s history and antigovernment protests. Only newspapers approved by the intelligence services are allowed to publish.

Roaming morality police brutalize women for not wearing the mandatory hijab. They burst into parties where there is alcohol and co-ed mingling to beat and arrest young people. Repeat “offenders” are imprisoned, publicly flogged or executed.

This isn’t “1984” or “The Handmaid’s Tale.” This is our Iran.

The virtual world doesn’t escape control. Facebook, Twitter and other platforms have been banned. Social-media monitors scour the web to identify and arrest those who post content deemed to violate religious dignity or insult the regime’s leaders. This was another of my “crimes.”

Political activities are forbidden, aside from state-approved ones like rallies against the U.S. or Israel. Dissidents are jailed for simple acts of civil disobedience like removing their headscarves or holding up photos of their murdered children. Even in death, Iranians aren’t free from harassment and other indignities perpetrated by the state. Many relatives of those killed by the regime aren’t allowed to hold funerals. They often are charged a fee to have their loved one’s body released or are required to pay for the bullet or rope used to kill him.

For those kept alive, torture comes in many forms. Some are subjected to severe beatings, rape or whippings. Others face physical deprivation, threats and psychological torture. When I was in prison, the guards tortured me and brought me close to death. I lost a kidney and was denied proper treatment. To this day, I struggle with the effects of that torture.

This is our reality. Yet when we look abroad, we see its media portray another Iran. As protests raged across Iran in November 2019 and the Islamic Republic shut off the internet and dispatched military units to slaughter more than 1,500 protesters, a Bloomberg Iran correspondent tweeted (https://mobile.twitter.com/golnarM/status/1195597830800465920) about an unexpected snowfall in Tehran. When the regime shot down Ukraine International Airlines Flight 752 in January 2020, murdering 176, many Western media reports said our president had no knowledge of the attack—but gave no evidence for the claim.

In Iran, we protest as loudly as we can and post videos online, but the reality doesn’t find its way into most Western media reports. Meanwhile, journalists tweet about trivia like new shopping malls and ignore the real story of what’s happening in our country. They are showing you an imaginary Iran.

In the real Iran, we are familiar with the long shadow of state suppression. We aren’t victims of global ignorance but of a deliberate and systematic attempt by the Islamic Republic to manipulate world opinion through apologists in the foreign media. Thus, you’ve read that there is no internal opposition to the Islamic Republic. That’s wrong. We the people are the opposition. What we ask of you is simple: to learn about Iran, listen to us, share our stories. You have been told that your solidarity would hurt us, that talking about our struggle would put us at risk. That is a lie. It is your silence and indifference that threaten us.

We have lost friends who fought for freedom from this regime. We have been in its jails and seen its torture chambers. Writing this could land me back in prison. But if that’s the price for giving a voice to the voiceless, it will be worth it.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *