شهروند: در سال ١۴٠٠ یکی از پژوهشگران حوزه آسیبهای اجتماعی از کاهش سن سرقت در کشور خبر میدهد. به گفته محمدرضا محبوبفر سن سرقت به ۶ تا ٧سال رسیده است. «بسیاری از این کودکان به خانوادههایی تعلق دارند که از نظر مالی شرایط مناسبی ندارند، بنابراین، این کودکان روانه خیابان میشوند برای سرقت.»
صدای اگزوز موتور و دستی که از بند کیف آویزان میشود. شتاب گرفتن و بعد جیغ یا بهت عابری که با چشمانش موتورسواران را بدرقه میکند. گاهی هم لوکیشن اینگونه چیده میشود؛ تعقیب عابری سرگرم مکالمه با آن سوی خط و موتورسواری که در کمین است. باز کردن لاستیک و بردن ضبطصوت ماشین و …. هم به اندازه کیف و گوشیقاپی قدیمی شده. غافلگیر کردن و داستان سردی چاقویی که زیرگلو جاگیر هم میشود بارها سوژه ویدیوهای فضای مجازی بوده.
سرقت دریچههای فاضلاب و کابلدزدی هم کمی تکراری است، اما گویی این روزها سارقان چشم به لباسهایی که روی بندها تاب میخورند هم دارند. کفشهای خسته لَم داده در جاکفشیها هم آسایش ندارند. این روزها گویی تضمینی به ماندگار شدن آیفونها، دوربینهای مداربسته و حتی میلههای محافظ ساختمانها نیست. داستان فقر و نداری به اینجا ختم نمیشود و روایتها حتی به خریدوفروش نوزادان هم میرسد. نوزادانی که گاهی تصاویرشان در فضای مجازی دستبهدست میشود برای پیدا کردن خریدار. هرچند زمانی هم این خریدوفروش شوم به لایههای پنهانی شهر میکشد، بیهیچ هیاهویی.
کاهش سن سارقان به ۶ تا ٧ سال!
اینجا خانهها تاب ایستادن ندارند. کوچههای باریک، خانههای پیر را در خود جای دادهاند. خانهها هم تنگ دل هم صف کشیدهاند به درازای کوچه باریک. ماشینها لِکلِککنان میان خیابانها تاب میخورند و دود میخورانند به جان شهر. دفتر بقالیها، سیاه شده از لیست نسیهها. سقف آرزوها اینجا کوتاه است؛ کفشی نو برای زمستان، سقفی که نچکد زیر برفوباران، لقمهای نان گرم برای شب بچهها. مردهای کمرخم کرده زیر بار شرمساری اهلوعیال قصه هر روز این کوچههاست. اینجا تهران است، وصله شده به خیابانهای عریض و خانههای لاکچری.
شهری که در سال ١٢٠٠ه. ق آغامحمدخان قاجار، آن را با ٢١کیلومتر وسعت و ٢۵٠ تا ٣٠٠ هزار نفر دارالخلافه نامید. طهران شهری محصور شده با خندقها که اهالیاش نیازی به شناسنامه نداشتند. حالا پایتخت مینامندش، کلانشهری که در سال ١٣٩٩معاون شهرسازی و معماری شهرداریاش از دوقطبی شدنش خبر داد. «تهران به سمت دوقطبی شدن در حال پیش رفتن است. در نتیجه محلات فقرا، در یک سو و محلات داراها در سوی دیگر در حال پیش رفتن است.»
حالا در سال ١۴٠٠ یکی از پژوهشگران حوزه آسیبهای اجتماعی از کاهش سن سرقت در کشور خبر میدهد. به گفته محمدرضا محبوبفر سن سرقت به ۶ تا ٧سال رسیده است. «بسیاری از این کودکان به خانوادههایی تعلق دارند که از نظر مالی شرایط مناسبی ندارند، بنابراین، این کودکان روانه خیابان میشوند برای سرقت.»
افزایش آمار سرقتها؛ پدیدهای بیسابقه در کشور
«تعداد سارقان بار اولی با سارقان سابقهدار مساوی شده است.» این خبر را ٣١تیرماه ٩٩ رئیس پلیس آگاهی تهران داد. علیرضا لطفی گفته بود در سهماهه اخیر بیش از ۵٠درصد بازداشتشدگان در حوزه سرقت برای بار اول مرتکب جرم شده بودند. لطفی موثر نبودن شرایط اقتصادی بر میزان جرموجنایت را حرفی بیهوده خوانده بود. «سرقت از منازل ١۴درصد کاهش یافته، اما سرقتهای خرد افزایش داشتهاند.»
محمدرضا محبوبفر، سرقت را پدیده نویی برای جوامع نمیداند. این پژوهشگر، اما معتقد است بالا رفتن آمار سرقتها پدیده بیسابقهای است که دلالت بر بحران اجتماعی در کشور دارد. «جامعه ایران قبل از بحران اجتماعی، بحران اقتصادی را پشتسر گذاشته است.»
۶٠میلیون نفر نیازمند به دریافت یارانه!
«در حال حاضر ۶٠میلیون ایرانی زیر خط فقر قرار دارند. البته ۴٠میلیون در خط فقر مطلقاند.» محبوبفر با گفتن از این آمار، افزایش سرقت و جرائم را ناشی از رشد خزنده فقر در جامعه میداند. او معتقد است با وجود آمار ۴٠میلیونی خط فقر مطلق تعجبی نیست کودکان و نوجوانان دست به سرقت بزنند. «این کودکان ناچار به درآمدزایی برای خانوادههایشان هستند آن هم با سرقتهای خرد.»
آمارها و گفتههای مسئولان و صاحبنظران گواه این مسألهاند که ۶٠میلیون نیاز مبرم به دریافت یارانه دارند. یارانهای که مبلغ چشمگیری هم نیست، اما گویی برای این بخش از جمعیت برای ادامه حیاتشان، گرهگشا خواهد بود. «خط فقر در جامعه ١٢ تا ١۴میلیون تخمین زده شده است.»
مشکلات فقر، بسترساز انحرافات
فقر و نابرابریهای اقتصادی از زمره مهمترین معضلات جامعه بشری است. فقر از بنیادیترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است. معضل و ناهنجاری که در مقیاس پیشرفت و توسعه زندگی بشری در حال افزایش است. مشکلات فقر صرفا منحصر به پیامدهای خود فقر نیست. مشکلات این مسأله اجتماعی زمانی شدت پیدا میکند که آن، بسترساز انحرافات میشود.
به اعتقاد مصطفی آبروشن یکی از انحرافات مذموم اجتماعی سرقت است که به اشکال مختلف در زیر پوسته شهر خودنمایی میکند. به باور این عضو انجمن جرمشناسی ایران، سرقت و جرائمی از ایندست هزینههای امنیتی، جانی و مالی زیادی بر جامعه تحمیل میکند. «این انحراف اجتماعی مانعی برای رشد و توسعه انسانی هم محسوب میشود.»
به اعتقاد آبروشن با پیچیدگی تعاملات اجتماعی، شگردها، روشها و نوع اشیای مسروقه و حتی ابزارهای مورداستفاده هم مدرن شده است. «این واقعیت، مقابله و کنترل سرقتهای نوین در جامعه را پیچیدهتر کرده است.»
اهمیت شرایط اقتصادی و اجتماعی در تبیین جامعهشناختی سرقت بر کسی پوشیده نیست. افرادی که از شیوههای مقبول و پذیرفتهشده جامعه نتوانند به اهداف جامعهپسند و ارتقای موقعیت اجتماعی دسترسی پیدا کنند دچار ناکامی و پرخاشگری میشوند. «این افراد دائما شکست را تجربه کردهاند، بنابراین سعی میکنند دست به نوآوری بزنند و از ابزار نامشروع جهت کسب امتیازات اجتماعی بهره ببرند.»
به باور آبروشن پدیده سرقت نوعی نوآوری محسوب میشود. درواقع محرومیتهای نسبی، خواستنها و نتوانستنها و عدمدستیابی به منزلت اجتماعی موردانتظار، فرد را مجبور به واکنش میکند. درواقع افراد فرودستی که به ابزار مشروع و مقبول اجتماعی دسترسی ندارند با نفی هرگونه هنجار اجتماعی از ابزار نامشروع بهره میبرند. «در جوامع شهری بهدست آوردن توفیقات مادی یکی از راههای نشان دادن منزلت اجتماعی بالاتر است.»
محیطهای پرجمعیت به افراد احساس گمنامی القا میکنند. از سوی دیگر نظارتهای اجتماعی از سوی پلیس نیز عملا نمیتواند همگام با تکتک جرائم شهری پیش برود. «در چنین شرایطی احتمال وقوع سرقت و جرائم دیگر در شهرها بیشتر است.» به باور این عضو انجمن جرمشناسی ایران، بیکاری را میتوان امالفساد اغلب ناهنجاریهای جامعه تلقی کرد. درواقع بیکاری زمینهساز فقر در جامعه است. فقر هم نقش مهمی در سرقت و جرائم دیگر دارد.
به باور آبروشن عامل دیگری که به شکل نوظهور در تکوین سرقت نقشآفرین است تجملگرایی افراطی است. تجملگرایی که در رسانههای تصویری و فیلمها تبلیغ میشود. در چنین جامعهای برخی اقشار برای جبران نیازهای کاذبی که رسانههای تصویری مبلّغ آن است احساس ناتوانی میکنند.
بخشی از جمعیت که برای افزایش اعتبار یا منزلت خویش با کوچکترین فرصت فراهم شده، دست به سرقت یا بزه میزند. «از منظر روانشناسی اجتماعی یکی از عوامل مهم بروز این ناهنجاری وجود خانوادههای نابسامان است.»
واقعیت تلخ ماجرا اینجاست فردی که در محیط خانواده از نظر نیازهای اساسی جسمی، روانی و عاطفی ارضا نشود در آینده بهطرق مختلف به اعمال ضداجتماعی دست میزند. «از همگسیختگی خانوادگی، عدم وجود محبت در کانون خانواده، ارتباطات غیرصمیمی و متارکه والدین از جمله عوامل زمینهساز وقوع بزهکاری جوانان است.»
نداشتن الگوی مناسب، زمینهساز وقوع بزه
خانواده، اولین کانون اجتماعیکردن فرزند است. درواقع خانواده باید با کنترل و مراقبت در مورد دوستان فرزندان، زمینههای وقوع کجروی را قبل از اینکه ریشه بدواند، خشک کند. به باور آبروشن رفتارهای ناهنجارانه فرزندان در تعاملات اجتماعی و با توجه به شدتوکیفیت ارتباط با دوستانناباب آموخته و یاد گرفته میشود. «نداشتن الگوی مناسب خانوادگی و از سوی دیگر گرایش به همسالان منحرف، زمینهساز وقوع بزه در فرزندان است.» به اعتقاد او نوجوانی که از سوی خانواده طرد میشود برای جبران کمبودهای عاطفی و برای کسب حمایت و تایید به دوستان همسنوسال خود پناه میآورد. «این کودک بهدنبال افرادی میگردد که شرایطی همچون او دارند.
از اینرو احتمال دارد با تحریکوتشویق دوستانناباب، دست به اعمال ضداجتماعی بزند.» نوجوان در غیاب الگوهای درست، رفتار خود را با کنشهای رفتاری دیگر دوستانش همانندسازی میکند و بهشدت از آنان تاثیر میپذیرد. به همین منظور والدین باید فاصله عاطفی خود با فرزندان را کاهش بدهند. درواقع فرزندان باید والدینشان را بهعنوان الگوی رفتاری و دوست خود تلقی کنند. به باور این عضو انجمن جرمشناسی ایران، آموزش اعتقادی و پرورش باورهای اخلاقی و مذهبی در جوانان نکته حائزاهمیت است. «استحکام مبانی ایمانی تاثیر بهسزایی در شایستهسازی انسانها دارد. چراکه ارزشهای اخلاقیودینی وقتی در فردی درونی شود عامل مهمی جهت پیشگیری از وقوع هرگونه انحرافی است. بر این مبنا با ایجاد هرگونه سائقههای کجروی در ذهن، فرد احساس گناه میکند و این کنترل درونی شخص را از هرگونه انحرافات اجتماعی دور نگه میدارد.»
١٠ میلیون تومان، هزینه یک خانواده سه نفری
«نانآورانی در جامعه هستند که در طول شبانهروز تنها ٣ساعت زمان استراحت دارند.» محبوبفر از این مسأله خبر میدهد و تخمین تقریبی از مخارج زندگی این روزها میدهد. «هزینه معیشت خانواده ٣نفری بالای ١٠میلیون است.» مبلغی که باید به آن هزینه مسکن، بهداشت، آموزش و پوشاک را اضافه کرد. «با اکتساب این هزینهها یک خانواده چه میزان باید درآمد داشته باشد؟» آمار کلاهبرداریها و اشکال مختلف آن هم این روزها خبرساز شدهاند. پیامکهای فیک از جانب شرکتهای خودروسازی، بانکها و … «جامعه به لحاظ اقتصادی به جایی رسیده که گویی چارهای جز انتخاب ناهنجاریهایی از این دست ندارد.» به باور این پژوهشگر آسیبهای اجتماعی اینها نشانههایی از بحران اجتماعی است که بیشک از بحران اقتصادی عبور کرده است. «سال ٢٠١۴ میلادی شاخص فلاکت ایران رتبه دوم را داشت و حالا در سال ٢٠٢٢ این شاخص به رتبه اول رسیده است.»