گزارش اختصاصی کمپین حقوق بشر ایران
درباره محرومیت عامدانه زندانیان سیاسی از حق دسترسی به خدمات درمانی
چهارشنبه ۳۱مرداد ۱۴۰۳- جمهوری اسلامی کارنامه سیاهی در محروم کردن عامدانه زندانیان سیاسی از حق دسترسی به درمان و مراقبتهای پزشکی دارد. ادامه و تشدید این محرومیتها، جان بسیاری از محبوسان سیاسی را در زندانهای مختلف کشور به خطر انداخته است.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی و ماموران سازمان زندانها، با اعمال این فشارها تلاش میکنند تا صدای زندانیان سیاسی را که از داخل زندانها، به احکام پرشمار اعدام و محکومیتهای خودسرانه دادگاههای ناعادلانه، اعتراض میکنند خاموش کنند.
ارزیابیها و راستیآزمایی دادههایی که در اختیار «کمپین حقوق بشر ایران» قرار گرفته نشان میدهد که از تاریخ ۱۰ خرداد تا ۲۵ مرداد ۱۴۰۳ (اول ماه ژوئن تا ۱۵ ماه اوت سال ۲۰۲۴ میلادی)، دستکم ۳۴ زندانی سیاسی، در زندانهای مختلف ایران، بهطور «نظاممند» و «عامدانه» از دسترسی به خدمات درمانی مناسب محروم شدهاند.
این محرومیتها، طیف گستردهای دارد و شامل جلوگیری از دسترسی به دارو یا خودداری از اعزام به مراکز درمانی در خارج از زندان میشود.
به گفته هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر ایران، «محروم کردن عامدانه و نظاممند زندانیان سیاسی از مراقبتهای پزشکی، بهطور بالقوه میتواند برابر با قتل حکومتی باشد.»
مدیر اجرایی کمپین حقوق بشر ایران با اشاره به این که جامعه بینالمللی باید در برابر این اقدامِ غیرقانونی، غیراخلاقی و گستاخانهی مقامهای جمهوری اسلامی موضع قاطع، هماهنگ و محکمی داشته باشد گفت: «بدون این واکنش قاطع و همهجانبهی بینالمللی، مقامهای جمهوری اسلامی، در سکوت خبری، به تلاشهای خود برای تبدیل کردن احکام حبس به اعدام ادامه خواهند داد.
کمپین حقوق بشر ایران از دولتهای سراسر جهان، سازمان ملل، سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و انجمنهای پزشکی در سراسر جهان میخواهد تا مقامهای جمهوری اسلامی را وادار کنند که بیدرنگ، شرایط و امکان مراقبت کامل و مناسب از تمامی زندانیان بیمار ، از جمله اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان، را فراهم کنند.
یافتههای کلیدی و مشترک:
● مقامهای قضایی و سازمان زندانها، بهطور مستقیم در محروم کردن زندانیان سیاسی از حق دسترسی به درمان نقش داشتهاند و عاملیت آنها به تشدید بیماری زندانیان و حتی خطر جانی برای آن منجر شده است.
● مقامهای قضایی و سازمان زندانها، در برخورد با زندانیان سیاسی، بهطور «عامدانه» وضعیت جسمانی، بیماریهای زمینهای یا مزمنی را که در پرونده پزشکی زندانیان گزارش شده است نادیده گرفتهاند. به این معنا که با وجود اطلاع و آگاهی کامل از شرایط زندانیان، آنها را از دارو یا خدمات درمانی محروم کردهاند.
● مقامهای قضایی و سازمان زندانها، خانوادههای زندانیان سیاسی را از تغییر شرایط یا وخیمتر شدن وضعیت سلامتی زندانیان بیاطلاع گذاشتهاند؛ یا پس از اطلاع، هیچ کمک و همکاری معناداری با خانوادهها نداشتهاند. مسئلهای که خودش موجب تشدید فشارهای روانی و نگرانیهای بیشتر برای اعضای خانواده و شخص زندانی شده است.
● هیچیک از مقامهای قضایی یا مسئولان سازمان زندانها، در قبال وضعیت سلامتی زندانیان و محرومیت عامدانه آنها از حق «دسترسی به خدمات درمانی» پاسخگو نبودهاند. هیچ نهاد نظارتی مستقل یا دولت هم در ایران درباره شرایط سلامتی زندانیان گزارش مستندی تهیه نکرده است.
● بر اساس ارزیابی کمپین حقوق بشر ایران، «محرومیت عامدانه از حق درمان»، با اهداف کاملا «سیاسی» صورت میگیرد. کمپین حقوق بشر ایران باور دارد این محرومیتها، در واقع بخشی از کارزار سرکوب، ارعاب و وحشتآفرینی در میان کنشگران مدنی و مخالفان سیاسی است.
● مقامهای قضایی و سازمان زندانهای جمهوری اسلامی، نقش مستقیمی در سلب حق دسترسی زندانیان سیاسی، تشدید بیماریها و به خطر انداختن عامدانه جان زندانیان داشتهاند.
سازمانهای حقوق بشر و نهادهای سازمان ملل بارها نگرانی شدید خود را در مورد محرومیت محبوسان در زندانهای جمهوری اسلامی از مراقبتهای پزشکی اعلام کردند. موضوعی که ناقض حداقل قوانین استاندارد سازمان ملل برای رفتار با زندانیان است و منجر به مرگ زندانیان و زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ایران شده است. انجمن جهانی پزشکی تاکید دارد که محرومیت از خدمات پزشکی به زندانیان به منزله «شکنجه» است.
کمپین حقوق بشر ایران تاکید دارد که رفتار مقامات زندان با محبوسان سیاسی و محروم کردن آنان از خدمات پزشکی و درمانی مصداق بارز شکنجه زندانیان و ناقض بسیاری از قوانین داخلی و بینالمللی درباره شکنجه و همچنین مسئولیت حفاظت از جان زندانیان است.
برابر ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر «هیچ کس را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد». موضوعی که در ماده ۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. در ماده ۱۰ میثاقنامه که دولت ایران نیز آن را امضا کرده است«درباره کلیه افرادی که از آزادی خود محروم شدهاند باید با انسانیت و احترام به حیثیت ذاتی شخصی انسان رفتار کرد».
در اصل ۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به صراحت بیان شده که جان افراد از تعرض مصون است. همینطور در اصل ۳۹ نیز تاکید شده است که هتک حرمت و حیثیت زندانی ممنوع و موجب مجازات است.
مهمترین مرجع قانونی در زمینه سلامت زندانیان، «آییننامه اجرائی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی-تربیتی» (نسخه اردیبهشت ۱۴۰۰) است
مواد ۱۱۷ تا ۱۶۰ این آییننامه ۳۴۲ مادهای، مرتبط با حقوق بهداشت و سلامت زندانی است. به عنوان نمونه، در ماده ۱۱۸ این آئیننامه، بر مشارکت خانواده زندانی بیمار برای پیشبرد روند درمانی فرد محبوس تاکید شده است. موضوعی که براساس یافتههای کمپین حقوق بشر ایران در بیشتر موارد به هیچوجه از سوی مقامهای زندان اجرایی نمیشود. ماده ۱۴۹ این آئیننامه نیز بر «پایش دائمی زندانیان نسبت به بیماری» اشاره دارد. حقی که به روشنی از زندانیان سیاسی دریغ میشود.
جزئیات و گزارشی که در ادامه میخوانید شرح وضعیت ۹ تن از زندانیان سیاسی در زندانهای قزلحصار کرج، زندان اوین تهران، زندان مرکزی کرج، زندان شیبان اهواز و زندان مرکزی ارومیه است.
این گزارش بر اساس جمعآوری و راستیآزمایی دادههایی تنظیم شده است که بهطور اختصاصی در اختیار «کمپین حقوق بشر ایران» قرار گرفته است.
افشین بایمانی – ۵۰ ساله – زندان قزلحصار کرج – بیماری گرفتگی عروق قلب
افشین بایمانی از سال ۱۳۷۹ با اتهامهای سیاسی در زندان بهسر میبرد. او که بیست و چهارمین سال زندان خود را میگذراند و به حبس ابد محکوم است در ابتدا به اعدام محکوم شده بود.
افشین بایمانی در سن ۲۶ سالگی بازداشت شد. در آن زمان دخترش ۹ ماهه بود و پسرش ۳ ساله. هر دوی آنها همراه با همسر آقای بایمانی بازداشت شدند و به مدت یک ماه در بند ۲۰۹ اوین بودند. تنها جرم او اقدام به فراری دادن برادرش است که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده .در تعقیب گریز، برادر افشین به ضرب گلوله عوامل حکومت کشته میشود و خود افشین نیست با ضرب سه گلوله مجروح و دستگیر میشود. از محل دفن برادر افشین اطلاعی در دست نیست.
افشین بایمانی از تیرماه ۱۳۹۶ دچار بیماری گرفتگی عروق قلب شده است. این زندانی در تیرماه ۱۴۰۰ در بیمارستان امیرآباد تهران، تحت عمل آنژیو قلب قرار گرفت
بایمانی چندین بار به علت مشکلات حاد قلبی در بیمارستان بستری شده و باید عمل قلب باز انجام بدهد.
افشین بایمانی روز دوشنبه هفتم مردادماه ۱۴۰۳، در پی افت فشار خون، دچار سرگیجه و بیهوش شد. او سپس به زمین افتاده و سرش بهخاطر برخورد با دیوار شکست و دچار خونریزی شد.
دکتر زندان در معاینهها به وی اعلام کرد که باید به دلیل گرفتگی عروق، جهت انجام عمل آنژیوگرافی به بیمارستان منتقل شود، چون هر لحظه ممکن است سکته کند.
اما افشین از رفتن به بیمارستانی که زندان معرفی میکند خودداری کرده و خواهان مرخصی استعلاجی و درمان تحت نظر دکتر متخصص خودش است.
افشین بایمانی در حال حاضر دوران محکومیت خود را در زندان قزلحصار کرج میگذراند.
یک فرد نزدیک به خانواده افشین بایمانی به کمپین حقوق بشر ایران گفت: «پیشتر خانواده این فرد از جنوب کشور سالی چند بار برای ملاقات به کرج و تهران میآمدند. اما بهخاطر مشکلات مالی، همسر این فرد به همراه دختر و پسرش به منزل پدرشون در اصفهان نقل مکان کردند. چون توان پرداخت اجاره خانه را نداشتند. در حال حاضر هم چندین بار برای مرخصی به دادستانی مراجعه کردند که بهشون گفته شد وزارت اطلاعات با مرخصی ایشون مخالف است».
این فرد مطلع درباره دلایل به وجود آمدن مشکلات و ناراحتیهای جسمی افشین بایمانی میگوید: «مشکلات پزشکی ایشان ربطی به تیر خوردن و مجروح شدنش ندارد.
۲۴ سال زندان و دوری از خانواده و عدم توانایی مالی و فشارهای زندان و شکنجههای دوران بازجویی باعث به وجود آمدن مشکل قلبی شده است.
البته غذای نامناسب زندان و عدم وجود هوای سالم در اکثر ساعتهای روز (هواخوری بند افشین در زندان قزلحصار چند ساعت در روز است. مثل زندان گوهردشت که پیشتر در اونجا دوران محکومیتش رو میگذروند).
به گفته فرد نزدیک به خانواده افشین بایمانی «دختر و مادر افشین چند مصاحبه در فواصل سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ داشت که حساب بانکی دخترش رو توقیف کردن و گفتن از دانشگاه اخراجش میکنند. مادر رو هم تهدید کردن».
سمانه نوروز مرادی – ۳۷ ساله – زندان اوین
سمانه نوروزمرادی نیز که به بیماری لوپوس مفصلی و سرطان پستان مبتلا است؛ ماهها بدون طی شدن هیچ روند درمانی یا اعزام به بیمارستان، در زندان بهسر میبرد.
سمانه نوروز مرادی، فعال سیاسی متولد ۱۳۶۵ در گیلان دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر است. او روز چهارم اردیبهشت ۱۴۰۲ توسط عوامل سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد.
گواهی چند پزشک متخصص و فوق تخصص زنان، قلب و عروق، پوست، کلیه و بیماریهای مجاری ادراری، جراح مغز و اعصاب و ستون فقرات، و تغذیه بیماریهای متعدد این زندانی سیاسی را تأیید کردهاند.
یک پزشک فوق تخصص روماتولوژی که «معتمد پزشک قانونی» است، تأکید کرده است که سمانه نوروز مرادی «با توجه به تشدید بیماری» در نتیجه «استرس، امکان ادامه زندان و تحمل کیفر» را ندارد.
خانم نوروز مرادی در دادگاه بدوی توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد، بابت اتهامات عضویت در گروه های مخالف نظام با هدف برهم زدن امنیت کشور، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱۳ سال و ۹ ماه حبس محکوم شده بود.
این زندانی سیاسی در نهایت توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ۱۱ سال حبس قطعی محکوم شد.
به گفته یک منبع مطلع: «این فرد پیش از این هم به این بیماری دچار بود.
به همین دلیل، پزشکی قانونی در پرونده پیشین به ایشان «عدم تحمل حبس» داد و حکمش رو متوقف کرد. ایشان مجددا در تاریخی که اشاره کردم بازداشت شدند و چون بیرون کسی از خانواده پیگیر پرونده ایشون نیستند و بحث خبری هم خیلی روی این شخص وجود ندارد، برای ادامه درمان به بیرون اعزام نشدند».
مرضیه فارسی – ۵۵ ساله – زندان اوین – ابتلا به سرطان پیش از بازداشت و نیاز به ادامه درمان
مرضیه فارسی، به اتهام «بغی» بابت هواداری از سازمان مجاهدین خلق، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شد. مرضیه فارسیخانهدار، متاهل و دارای دو فرزند است.
مرضیه فارسی، همراه با فروغ تقیپور در روز دوشنبه ۳۰ مرداد ماه ۱۴۰۲، بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شدند. پس از چندی، این دو زندانی سیاسی را به بند زنان زندان اوین منتقل کردند.
مرضیه فارسی پیش از دستگیری به بیماری سرطان مبتلا بوده است. او پس از درمان، نیاز به رسیدگیهای خاص پزشکی دارد که در زندان چنین شرایطی برای او مهیا نیست.
باوجود دستور پزشک متخصص مبنی بر عدم توان تحمل زندان، دادستانی انقلاب با عدم تحمل کیفر او مخالفت کرده است.
عفیف نعیمی – ۶۳ساله – شهروند بهایی – زندان مرکزی کرج – بیماری قلبی
عفیف نعیمی ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ به دست ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.
شعبهی ۱۲ دادگاه تجدیدنظر کرج، حکم هفت سال حبس تعزیری، پنج میلیارد تومان جزای نقدی، پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی، ممنوعیت خروج از کشور، تبعید از استان البرز و دو سال ممنوعیت از فعالیتهای اجتماعی و آموزشی او را عینا تایید کرد.
عفیف نعیمی پیشتر هم به دلیل باور به آئین بهائی ۱۰ سال از عمرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.
عفیف نعیمی به بیماری قلبی جدی مبتلا است و در دوران حبس ۱۰ ساله گذشته خود چندین بار بهخاطر مشکل قلبی در فواصل طولانی در بیمارستان قلب تهران بستری شده بود.
خانواده آقای عفیف نعیمی در ۲۰ اردیبهشت سال ۱۴۰۲ خبر از سکته او در زندان دادند.
در حالی که آقای نعیمی به خاطر کهولت سن و بیماری قلبی به سختی از پس کارهای شخصی خود برمیآید و پیشتر پزشکی قانونی و پزشکان متخصص «عدم تحمل حبس» او را تایید کرده بودند؛ ولی وی همچنان با شرایط سخت و عدم رسیدگی پزشکی مواجه است.
عفیف نعیمی بارها در زندان بیهوش شده و در حالی به زندان برگردانده شده که به هیچ درمانی دسترسی نداشته است.
وی در سالن ۱۵ زندان مرکزی کرج دوران محکومیتش را میگذراند.
جابر صخراوی – ۴۰ ساله – زندان شیبان اهواز – بیماری «اماس» – سکته مغزی
آقای صخراوی از فروردین ۱۳۹۳ با وجود بیماری خودایمنی «اماس»، بدون حتی یک روز مرخصی در زندان (شیبان اهواز) بوده است.
جابر صخراوی به اتهام عضویت در «حرکت النضال» (که او این اتهام را رد کرده) به ۱۲ سال و ۵ ماه زندان محکوم شده است.
وضعیت جسمی این زندانی سیاسی وخیم گزارش شده است. بر اساس نتایج آزمایشات پزشکی، آقای صخراوی دچار سکته مغزی شده است و با فشار خون بالای ۱۷، نیازمند درمان فوری و معالجه طولانیمدت است.
آقای صخراوی پیشتر، حدود شش سال پیش، دچار سکته شده بود و این دومین سکته او در زندان است.
جابر صخراوی، روز ۱۵ تیر ۱۴۰۳ با علائم سکته مغزی به بیمارستان منتقل شد. اما بدون تکمیل روند درمان و با وجود تاکید پزشک معالج بر تحت مراقبت بودن و ۲۰ جلسه فیزیوتراپی، ۲۲ تیر به زندان شیبان بازگردانده شد. در پی بازگرداندن «جابر صخراوی»، زندانی سیاسی «اهوازی» از بیمارستان، حال او وخیمتر شده است.
یک منبع مطلع از وضعیت جابر صخراوی میگوید :«از وقتی جابر از بیمارستان برگشته، هیچ علاجی به او ندادند. فقط موقعی که در بیمارستان بود داروهای لازمه را به او دادهاند. اما بعد از این که از بیمارستان منتقلش کردند، حتی یک بار هم دکتر او را ندیده است.»
بعد از سکته دهان او کج شده و به سختی و با کمک دیگران راه میرود. به گفته این منبع، «از لحاظ حالت جسمانی، حال جابر نه تنها بهتر نشده بلکه وخیمتر هم شده» و «برگشته سر نقطه صفر».
این منبع کمپن حقوق بشر ایران، درباره کارشکنیهای مکرر نیروهای امنیتی در روند مرخصی درمانی این زندانی سیاسی، که تنها یک سال به پایان دوره محکومیتش مانده، میگوید: « بنا به درخواست دادستان کل، خانوادهاش سه سال پیش، یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان، وثیقه گذاشتند تا آزادش کنند و درمان شود. آن وثیقه تا الان در پرونده جابر هست ولی حتی حاضر نشدند جابر را به مرخصی بفرستند که مدتی پیش خانوادهاش باشد برای درمان.»
او تاکید میکند که «چشم راست، فک راست، دست راست و پای راست جابر از کار افتاده است.»
به گفته این منبع، این علایم وقتی در آقای صخراوی بروز میکند که داروهای اماس به او نمیرسند و حمله اماس به او دست میدهد: «قبلا که جابر در زندان سکته کرده بود، همبندیهایش میبردندش حمام، دست و پایش را ماساژ و حرکت میدادیم. به خاطر همین حملهها، پای راست جابر چند میلی کوتاهتر شده و برای همین بچههای زندان برایش یک پاشنه چوبی ساختند که بگذارد داخل دمپاییاش و بتواند تعادل داشته باشد و راه برود.»
بهگفته این منبع نزدیک، «جابر حالش خیلی وخیم است و باید کاری برایش انجام دهند. اما خانواده هر چه به ستاد خبری و دادستان کل مراجعه میکند، نتیجهای ندارد، اصلا پاسخگو نیستند.»
جابر صخراوی مهندس کامپیوتر و اهل «کوی علوی» اهواز است که در ۴فروردین۱۳۹۳ در خیابان «خشایار» این شهر بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز، یکی از مخوفترین بازداشتگاههای امنیتی ایران، منتقل شد.
باوجود بیماری اماس در بازداشتگاه اطلاعات اهواز بهشدت شکنجه شد. در مدت بازداشت، در اداره اطلاعات اهواز بیماری اماس جابر شدت گرفت و وقتی او را به زندان کارون آوردند، وضعیت خیلی بدی داشت. قادر به ایستادن نبود و مثل خردسال، چهار دستوپا راه میرفت. بینایی او هم مشکل پیدا کرده بود.
این فرد نزدیک به آقای صخراوی تاکید میکند که پیش از بازداشت اماس او کنترل شده بوده و جابر زندگی طبیعی خود را داشته است.
در فروردین۱۳۹۳، جابر حتی در زمان بازداشت موقت و بازجویی پس دادن نیز سکته کرده و با علائم سکته به بیمارستان منتقل شده، اما دوباره برای بازجویی به بازداشتگاه وزارت اطلاعات اهواز بازگردانده شده است. در آن گزارش آمده که یک سمت بدن او «فلج» شده بوده است.
به گفته این شخص مطلع، باوجود بیماری اماس و حالا سکته مغزی و مشکلاتی چون «ورم بیضهها»، «درد کلیوی و مجاری ادرار»، مسئولان زندان و ماموران امنیتی با مرخصی او مخالفت میکنند و زندان مسوولیت تهیه داروهای او را نمیپذیرد: «با توجه به اینکه خانواده داروهایش را تهیه میکردند، زندان بارها زندان سنگاندازی کرده و مانع ورد داروها شده.»
به گفته این فرد نزدیک به آقای صخراوی، او «در یک برههای هم متوجه شد که بهداری داروهای او را عوض میکند و به او داروهای آرامبخش یا همان خوابآور میدهند. این موضوع آسیب زیادی به او زد و بعد از رویارویی، چند بار با وجود بیماری و مشکلات حرکتی مورد ضربوشتم قرار گرفت.»
جابر صخروای، اواخر اردیبهشت ۱۳۹۴ درحالیکه هنوز در زندان کارون در بازداشت موقت بود، از سوی شعبه چهار دادگاه انقلاب اهواز، به ریاست «قاضی (شعبونی)» به ۱۴ سال و شش ماه زندان محکوم شد.
اتهام او «محاربه»، یا براساس گزارشهای دیگری «بغی» از طریق عضویت در جنبش عربی آزادیبخش الاحواز (حرکه النضال العربی التحریر الاحواز)» عنوان شده بود. این حکم، بعدا در شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر خوزستان به ریاست «سعید کوشا» کاهش یافت و به ۱۲ سال و ۵ ماه حبس تبدیل شد.
گزارشها حاکی از این است که او تحت شکنجه شدید بوده تا علیه خود اعتراف کند.
هم پروندهایهای جابر برادرزاده و عمو بودهاند: «مهدی خانیپور(حلفی) و محمد خانیپور، عموی مهدی هم پروندهایهای او بودند. مهدی به ۱۷ سال حبس محکوم شد، اما عمویش بعد از چند ماه بازداشت با وثیقه آزاد شد و بعدا هم در دادگاه انقلاب اهواز تبرئه شد.»
یکی از همبندیان آقای صخراوی درباره او و خانوادهاش میگوید: «پدرش فوت شده و مادرش هم مسن است. یک برادر و سه خواهر دارد و خودش تاکنون ازدواج نکرده است.»
به گفته این شخص، وضع مالی او و خانوادهاش چندان تعریفی ندارد و شوهر خواهر جابر او را حمایت میکند. این فرد میافزاید: «جابر بهخاطر مشکل اماس، قبل از بازداشت بیکار بود. شرایط جسمانی او اجازه کار نمیداد، وگرنه تحصیلات دانشگاهی خوبی داشت.»
این فرد اضافه میکند «قبل از اینکه دستگیرش کنند، جابر گیتار میزد، خودش پول نداشت که گیتار بخرد از یکی از بچهها که گیتار داشت، گیتار زدن را یاد گرفته بود،
«همین حالا هم عاشق موسیقی است و با وجود بیماری و مشکلات سلامتیاش، سعی میکند با هنر و موسیقی زندگی را پیش ببرد.»
انور چالشی – ۵۰ ساله – زندان ارومیه – سرطان روده
انور چالشی زندانی سیاسی مبتلا به سرطان روده که به دلیل وضعیت وخیم سلامتیاش از زندان ارومیه به بیمارستان خمینی ارومیه منتقل شده بود، به دلیل مخالفت اطلاعات سپاه با مرخصی و عدم تمکن مالی برای تامین هزینه های درمان امکان آغاز پروسه درمان را ندارد و همچنان با دستبند و پابند به صورت بلاتکلیف در بیمارستان نگهداری میشود.
وی شهروند ۵۰ ساله اهل ارومیه در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۹۹ توسط اطلاعات سپاه بازداشت و به بازداشتگاه این مجموعه در «پادگان المهدی» منتقل شد.
این زندانی سیاسی در مهر ۱۴۰۰ از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه نظام از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام به تحمل هفت سال حبس تعزیری محکوم شد
وی در زندان به سرطان مبتلا و به دلیل رشد بیماری وضعیت او هر روز بغرنجتر میشود.
با وجود تایید بیماری توسط پزشکی قانونی ،سپاه با مرخصی استعلاجی و آزادی مشروط او مخالفت کرده است.
وسام مزرعه – ۳۲ ساله – زندان شیبان اهواز – مبتلا به سرطان (تومور در ناحیه سر)
مسئولان زندان شیبان از ورود دارو برایِ وسام مزرعه زندانی عقیدتی محبوس در بند هشت که مبتلا به بیماری سرطان است؛ خودداری میکنند. این در حالی است که داروخانه بهداری زندان، این داروها را ندارد.
حال این زندانی عقیدتی بخاطر بیماری سرطان روز به روز وخیمتر شده و نیاز به معالجه خارج از زندان و مراجعه به پزشک متخصص برای درمان دارد.
شایان ذکر است که وسام ۳۲ ساله، به اتهام «بغی» محکوم به ۱۵ سال حبس شده که تاکنون سه سال از دوران محکومیت خود را در زندان شیبان گذرانده است.
عبدالامیر زرگانی – ۲۸ ساله – زندان شیبان اهواز – بیماری چشمی پیشرفته آب مروارید
عبدالامیر زرگانی»، زندانی سیاسی محبوس در بند پنج زندان مرکزی (شیبان) اهواز، به بیماری چشمی پیشرفته آب مروارید مبتلا است که موجب ضعف بینایی او شده است.
به علت پیشروی بیماری آقای زرگانی نیاز به معالجه فوری توسط پزشک متخصص دارد تا از وخامت بیشتر وضعیت سلامت او و از دست رفتن بینایی اش جلوگیری شود.
عبدالامیر زرگانی، ۲۸ ساله، اهل منطقه «گرانه» شهر اهواز است که از سوی ماموران اداره اطلاعات این شهر به علت فعالیت در فضای مجازی بازداشت و با حکم دادگاه شعبه دو دادگاه انقلاب، بابت اتهاماتی از جمله «تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب» به دو سال حبس محکوم شده است.
حمزه سواری – ۳۷ ساله – زندان قزلحصار کرج – مبتلا به بیماری ام اس
حمزه سواری لفته، زندانی سیاسی حکم حبس ابد خود را در زندان قزلحصار کرج سپری میکند. او با وجود حال نامساعد جسمانی، از رسیدگی پزشکی مناسب و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.
حمزه سواری لفته، نوزدهمین سال محکومیت خود را در زندان میگذراند. در سال ۱۳۸۶ دو برادر حمزه سواری، که یکی از آنها برق کار و دیگری معلم بود، در یک روز اعدام شدند. حمزه در دوران زندان مادر خود را از دست داد ولی مرخصی برای خاکسپاری مادر به او تعلق نگرفت.
آقای سواری، حدود پنج سال پیش به بیماری کیست بیکر مبتلا شد. طی این مدت، به دلیل عدم رسیدگی درمانی مناسب، کیست وی رشد پیدا کرده و تاندون پای این زندانی را نیز درگیر کرده است، بهطوری که به سختی راه میرود.
مخالفت با اعزام این زندانی به مراکز درمانی خارج از زندان با دستور دادستان پرونده آقای سواری صورت گرفته است.
این زندانی از حدود ۱۱ سال قبل به بیماری واریکسول نیز مبتلا شده است. ۹ سال پیش آقای سواری با اعزام به مراکز درمانی مورد جراحی قرار گرفته، اما از سه سال پیش این بیماری مجددا عود کرد و تاکنون درخواست مکرر این زندانی برای بهرمندی از رسیدگی درمانی با مخالفتهای پیاپی مواجه شده است. مشکل واریکوسل وی باعث شده ادرار به خوبی دفع نشود و طبق نظر پزشک این بیماری باعث اسیب کلیه ها هم شده است.
آقای سواری در تاریخ ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۴، زمانی که تنها ۱۹ سال داشت، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. او توسط دادگاه انقلاب اهواز از بابت اتهامها «افساد فی الارض»، «محاربه» و «اقدام علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم شد. این حکم در نهایت به حبس ابد تقلیل یافت. این زندانی سیاسی در طی دوران تحمل حبس همواره از مشکلات پزشکی متعددی رنج برده است.
یک فرد نزدیک به حمزه سواری میگوید: «مادر حمزه دو سال پیش فوت کرد که اجازه حضور در مراسم داده نشد. از خانواده حمزه تنها یک پدر ۷۰ و خردهساله باقی مانده است.
حمزه سواری در زندان با امکانات حداقلی به زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی، فرانسه و عربی تسلط پیدا کرد و به بچهها در زندان آموزش میدهد. «حمزه فردیه با خصوصیات و ویژگیهای خوبه انسانی».
بالا رفتن شمار زندانیان محروم از درمان در ماههای گذشته
شمار زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای کشور که از خدمات پزشکی و درمانی در زندان محروم ماندهاند در ماههای گذشته افزایش چشمگیری داشته است. یافتههای کمپین حقوق بشر ایران نشان میدهد که در فاصله ۷۵ روز گذشته (۱۵ خرداد ۱۴۰۳ تا اول شهریور ۱۴۰۳) دستکم ۳۴ زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی از خدمات پزشکی و درمانی محروم شدند. زندانیانی که بسیاری از آنها از بیماریهای مزمن و خطرناک رنج میبرند.
اسامی زندانیان سیاسی محروم شده از حق درمان:
۱. رضا شهابی – زندان اوین
۲. سجاد ایمان نژاد – زندان اوین
۳. رضا (غلامرضا) اقدسی – زندان اوین
۴. جمال عاملی – زندان اوین
۵. آذر کروندی (کوروندی) موسی زاده – زندان اوین
۶. سمانه نوروز مرادی – زندان اوین
۷. مرضیه فارسی – زندان اوین
۸. حسین کوشکی نژاد – زندان اوین
۹. محمد رضوانی کاشانی، در زندان اوین
۱۰. طاهر نقوی، زندان اوین
۱۱. حورا نیک بخت – زندان اوین
۱۲. سروناز احمدی – زندان اوین
۱۳. حسن سعیدی – زندان اوین
۱۴. افشین بایمانی – زندان قزلحصار کرج
۱۵. رضا سلمان زاده – زندان قزلحصار کرج
۱۶. نجات انورحمیدی – زندان قزلحصار کرج
۱۷. میثم دهبان زاده – زندان قزلحصار کرج
۱۸. حمزه سواری – زندان قزلحصار کرج
۱۹. روح الله کاووسی – زندان شیبان اهواز
۲۰. وسام مزرعه – زندان شیبان اهواز
۲۱. علیرضا مرداسی – زندان شیبان اهواز
۲۲. جابر صخراوی – زندان شیبان اهواز
۲۳. عبدالامیر زرگانی – زندان شیبان اهواز
۲۴. کریم اسماعیل زاده – زندان تبریز
۲۵. مرتضی پروین – تبریز،
۲۶. انور چالشی – زندان ارومیه
۲۷. محمد داوری، زندان عادل آباد شیراز
۲۸. مریم جلال حسینی، زندان کچویی کرج
۲۹. عفیف نعیمی – زندان مرکزی کرج
۳۰. زینب جلالیان – زندان یزد
۳۱. سارا جهانی – زندان لاکان رشت
۳۲. نرگس محمدی – زندان اوین
۳۳. رضوانه احمدخان بیگی – زندان اوین
۳۴. سامان یاسین – زندان قزلحصار کرج
به گفته هادی قائمی «سازمان زندانهای جمهوری اسلامی و رئیس قوه قضائیه مسئول جان و امنیت همه زندانیان است».
هادی قائمی تاکید کرد «جامعه بینالمللی باید مقامات جمهوری اسلامی را به خاطر انکار عمدی و تهدیدکننده زندگی محبوسان به دلیل ممنوعیت از مراقبتهای پزشکی پاسخگو کند».