زنان «مکّار» و «کُشنده» و «خیانتکار» در کلیپ‌هایی که طبق فرهنگ سنتی و زن‌ستیز تولید می‌شوند

By | ۱۴۰۳-۰۸-۰۷

– مدت‌هاست که کلیپ‌های کوتاه داستانی زیادی که در ایران ساخته می‌شوند، فضای رسانه‌های اجتماعی از جمله فیسبوک را پُر کرده‌اند. در مورد تاثیر اجتماعی این کلیپ‌ها اطلاعات دقیقی وجود ندارد. حتی کارگردان و بازیگران این کلیپ‌ها هم به اسم معرفی نمی‌شوند هرچند که این اشخاص ممکن است چهره‌های ناشناخته در ایران نباشند.
– این کلیپ‌ها که به فراوانی از شبکه‌های اجتماعی پخش می‌شوند مسلماً در محدوده‌ای دارای تاثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی هستند که لازم است مورد توجه  قرار گیرد. این باور اشتباهی است که تنها آثار برتر سینمایی و تلویزیونی شایسته نقد و بررسی هستند. محصولاتی که برای مخاطب عام ساخته می‌شوند و بدون شک بر اذهان عمومی تاثیر می‌گذارند نیز ضروری است که مورد نقد و بررسی قرار گیرند.
– مشغله ذهنی افراطی سازندگان این کلیپ‌ها با مسائل و معضلات رابطه بین زن و مرد و آنهم بیشتر با تمرکز بر خیانت زنان و در درجه بعدی- البته بسیار کمتر- بازیگوشی و هوس‌رانی جنسی مردهاست. چه بسا سازندگان این کلیپ‌ها که در جهت ترویج ارزش‌های سنتی رژیم هستند در ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با نهادهای خود جمهوری اسلامی اقدام به ساختن این کلیپ‌ها کنند که قطعا بدون هزینه نیست.

مدت‌هاست که کلیپ‌های کوتاه داستانی زیادی که در ایران ساخته می‌شوند، فضای رسانه‌های اجتماعی از جمله فیسبوک را پُر کرده‌اند. در مورد تاثیر اجتماعی این کلیپ‌ها اطلاعات دقیقی وجود ندارد. حتی کارگردان و بازیگران این کلیپ‌ها هم به اسم معرفی نمی‌شوند هرچند که این اشخاص ممکن است چهره‌های ناشناخته در ایران نباشند.

با توجه به شماری از خصوصیات این کلیپ‌ها می‌توان نتیجه گرفت که تولیدات به اصطلاح «غیرمجاز» هستند ولی با وجود این، به دلایلی از ساخت و پخش آنها جلوگیری نمی‌شود. چرا؟ نقطه نظر و دلیلی که در این نوشته مطرح می‌شود آنست که محتوای ایدئولوژیک و نظام ارزشی موجود در این کلیپ‌ها چالشی جدی و ریشه‌ای در برابر نگرش حاکم و سنتی به رابطه زن و مرد در جمهوری اسلامی به شمار نمی‌رود. یعنی به نظر می‌رسد رژیم می‌تواند درجه‌ای از  «شکیبایی» و «انعطاف» در برابر نمایش «نسبتاً» آزاد روابط درون خانگی، بی‌حجابی و عمدتاً نیمه‌حجابی و تماس بدنی خفیف بین زن و مرد و حتی در موارد بسیار نادر در برابر رقص مشترک‌شان، از خود نشان دهد. این تحمل تا جایی است که نگرش عمیق مردسالارانه موجود در ذهنیت حاکمان، به وسیله‌ی محتوای این کلیپ‌ها به چالش جدی گرفته نشود. ضمن اینکه چه بسا سازندگان این کلیپ‌ها که در جهت ترویج ارزش‌های سنتی رژیم هستند در ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با نهادهای خود جمهوری اسلامی اقدام به ساختن این کلیپ‌ها کنند که قطعا بدون هزینه نیست.

این کلیپ‌ها که به فراوانی از شبکه‌های اجتماعی پخش می‌شوند مسلماً در محدوده‌ای دارای تاثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی هستند که لازم است مورد توجه  قرار گیرد. این باور اشتباهی است که تنها آثار برتر سینمایی و تلویزیونی شایسته نقد و بررسی هستند. محصولاتی که برای مخاطب عام ساخته می‌شوند و بدون شک بر اذهان عمومی تاثیر می‌گذارند نیز ضروری است که مورد نقد و بررسی قرار گیرند.

در میان این کلیپ‌ها که از نظر موضوعی به چند گونه اصلی تقسیم می‌شوند، اکثریت قاطع آنها درباره رابطه زن و مرد در مراحل مختلف آن، یعنی دوستی پسر و دختر، زوج نامزد و زوج ازدواج کرده است. تعداد به مراتب کمتری هم درباره مسائل و مشکلاتی نظیر رابطه زهرآگین  وبد بین عروس و مادرشوهر و دفاع اغلب سرسختانه شوهر از مادرش است که از دیرباز جزو معضلات رایج در فرهنگ‌های سنتی بوده است. تعداد بسیار کمی از این کلیپ‌ها درباره رابطه والدین با فرزندانشان است.

اما در این نوشته ابتدا بطور خلاصه به جنبه‌های تکنیکی این کلیپ‌ها می‌پردازیم و سپس به نقطه محوری این می‌رسیم که  بررسی نگرش سنتی و عقب‌مانده موجود در اکثریت مطلق این کلیپ‌ها نسبت به زنان است. یعنی در پس ظاهر آراسته و لباس‌های شیک بازیگران و چهره‌های به شدت مبالغه‌آمیز آرایش‌شده‌ی زنان آنهم در خانه و موقع خانه‌داری و همچنین اماکن مدرن (بیشتر در مغازه‌های لباس‌فروشی و کافی‌شاپ‌ها به قصد تبلیغ) که داستان‌ها در آنها روی می‌دهند و استفاده نسبتاً زیاد از کلمات انگلیسی که گویی نشان از مدرن و غربگرا بودن دارد، نگاهی اساساً «ضد زن» در این کلیپ‌ها موج می‌زند.

مشغله ذهنی افراطی سازندگان این کلیپ‌ها با مسائل و معضلات رابطه بین زن و مرد و آنهم بیشتر با تمرکز بر خیانت زنان و در درجه بعدی- البته بسیار کمتر- بازیگوشی و هوس‌رانی جنسی مردها، خود موضوع جالبی است که احتیاج به بررسی جداگانه دارد. در اینجا بسنده کنیم به اینکه شاید دلیل شیفتگی به این موضوع آنست که به اینگونه مسائل در آثار سینمایی مجاز و سریال‌های تلویزیونی آنطور که باز و بی‌پروا در این کلیپ‌ها مطرح می‌شود پرداخته نمی‌شود. حال بگذریم از اینکه اکثر بینندگان در ایران امروز بیشتر دنبال‌کنندگان سریال‌های ترکیه‌ هستند تا اینکه پای تماشای سریال‌های «پرهیزکارانه» صداوسیمای جمهوری اسلامی بنشینند.

در مورد تکنیک این کلیپ‌ها باید گفت که در چارچوب آثار تلویزیونی و سینمایی جمهوری اسلامی تا اندازه‌ای به دور از سهل‌انگاری ساخته شده‌اند و در مجموع ذوق و سلیقه در تولید آنها به کار می‌رود. مشخص‌تر اینکه  کار دوربین و تدوین آنها نیز مشابه آثار مشابه بد نیست. البته از نظر ساختار داستانی تا حد زیادی از منطق تصادف استفاده می‌کنند؛ برای مثال زن و مردی که سال ها پیش از هم جدا شده‌اند و سال‌ها بعد به تصادف در کلانشهر تهران همدیگر را می‌بینند. در مورد بازی‌ها هم باید گفت که با همان لحن و اطوار آثار جمهوری اسلامی اجرا می‌شوند. بازیگران البته برای این حد از نمایش از دل و جان خود مایه می‌گذارند. احتمالاً آنها به این کلیپ‌ها به عنوان فرصت و عرصه‌ای برای تمرین و انجام مشق شب‌ می‌نگرند با این امید که روزی بر پرده سینما و یا صفحه تلویزیون ظاهر شده و چه بسا مشهور شوند.

تا جایئ که به دیالوگ‌ها مربوط است، همان مکالماتی  هستند که از چنین مضامینی انتظار می‌رود. البته در مواردی، به ویژه در جملات پایانی که در اکثر موارد توسط شخصیت‌های مرد گفته می‌شوند،  به شعار و اغلب به دادن درس اخلاقی به زنان و ستایش از رفتار و صبوری مردان تبدیل می‌شود.

از نقطه نظر کار دوربین و تدوین هم باید گفت که در چارچوب چنین کلیپ‌هایی دارای جذابیت تصویری هستند و حرکت‌های متناسب دوربین در آنها کم نیست. تدوین آنها هم اغلب فراتر از جنبه تزیینی و به قول معروف «تمیزکاری» رفته و نشان از تلاش برای کمک به داستانگویی تصویری دارد. یعنی عوامل تصویری به کمک دیالوگ‌ها می‌آیند تا آنها را تقویت و تکمیل کرده و قدرت تاثیرگذاری پیام‌ها را بر ذهن تماشاگر دوچندان کنند. با توجه به همین نکات نیز  می‌توانند تماشاگرانی را که همین موضوعات مشغله‌ی آنهاست و یا به چنین مسائلی به دلیل سنتی بودن علاقه دارند، جذب کنند. درواقع  برقراری ارتباط آسان مخاطبان با این کلیپ‌ها پرده استتاری بر محتوای ایدئولوژیک و ضد زن آنهاست که برخاسته از اخلاقیات سنتی و در خدمت بازتولید و تقویت روابط عقب‌مانده‌ و نگاه زن‌ستیز جمهوری اسلامی است. فرهنگی که در عین حال علیه مردان و درک آنها از روابط شخصی و اجتماعی نیز هست.

در این میان، بازیگران زن نه فقط به معنی واقعی کلمه با هفت قلم آرایش و به شدت مبالغه‌آمیز ظاهر می‌شوند، موهای طلایی یا  مِش کرده‌ و معمولاً تاتو هم دارند (که البته به افراط در بازیگران مرد هم دیده می‌شود)، علاوه بر این رنگ چشم‌های آنها نیز با لنز به سبز یا آبی تغییر یافته و  ناخن‌های رنگارنگ و عجیب و غریبی کاشته‌اند که در چشم مخاطب فرو می‌رود.اینهمه کافی نیست، اغلب بازیگران به افراط بوتاکس تزریق کرده و یا سر و بدن خود را به دست جراحی به اصطلاح «زیبایی» سپرده‌اند. عمل‌هایی که آنها را از حالت طبیعی درآورده و «دفورمه» کرده‌ است. چنین به نظر می‌رسد که سازندگان این کلیپ‌ها می‌خواهند زنان را چون عروسک‌هایی که بطور مصنوعی غربی شده‌اند، نشان بدهند.

زنان این کلیپ‌ها به شدت به دنبال جلب توجه مردان هستند و در مواردی با جملات اغواکننده می‌خواهند مردان را شکار کنند. درواقع یا فقط دنبال مردانی با پول هرچه بیشتر هستند یا حاضرند به آسانی همسر یا دوست پسرشان را با وجدان آسوده با مردی پولدار و مسن ترک کنند و یا با وجود همسر و دوست پسر بطور پنهانی با مردان دیگر رابطه دارند. در حالی که مردان وفادار به عشق و اخلاقیات نشان داده می‌شوند که محکم برای حفظ  ارزش‌های انسانی می‌ایستند و حساسیت عجیبی نیز برای حفظ «ناموس» خود دارند و به هر ترتیب که شده از آن دفاع می‌کنند. جالب است که همین مردان بظاهر ساده و تابع اخلاقیات مانند یک کارآگاه حرفه‌ای اعمال همسران خود را پنهانی تحت نظر می‌گیرند تا شواهد خیانت وی را جمع و ضبط ‌کنند.  در پایان کلیپ هم حق به‌ جانب و البته با نعره همسر خیانتکار را از «خانه خود»، و نه خانه مشترک‌شان، بیرون می‌اندازند که زن هم معمولاً بدون اعتراض قبول می‌کند احتمالا به این دلیل که می‌داند که «گناهکار» و «خیانتکار»‌است.  جمله «وسایلتو جمع و از خانه من  گورتو گم کن» به فراوانی در پایان این کلیپ‌ها شنیده می‌شود.

اما این چه فرهنگ و دنیا ناامنی است که زن و مرد بجای برقراری رابطه دوستانه و عشق ورزیدن به همدیگر، باید چهارچشمی همدیگر را تحت نظر بگیرند و همواره مواظب موبایل‌ دیگری باشند و مرتب آن را چک ‌کنند تا مدرک علیه وی بیابند. آیا اینهمه به راستی  بازتابی از واقعیت موجود در ایران کنونی است و بی‌صداقتی و دورویی بین زن و مرد و زوج‌ها به اندازه‌ی این کلیپ‌ها تنزل کرده است؟!

ناگفته نماند که در بعضی از این کلیپ‌ها مردان نیز دنبال هوسرانی و ماجراجویی جنسی هستند ولی در برابر تکرار و تناوب موضوع خیانت زنان به همسران یا دوستان پسر تعداد کمتری را تشکیل می‌دهند. در زندگی ایران کنونی اگر بخواهیم داستان‌های این کلیپ‌ها را معیار قرار دهیم، اکثریت زنان نظرات خود را بسیار زود عوض می‌کنند، شتابزده قضاوت می‌کنند، از بصیرت لازم در تشخیص خوب و بد خود و بستگانشان برخوردار نیستند، نمی‌توان به آنها اعتماد کرد و خلاصه نمی‌دانند که از زندگی خود، بجز مصرف و خرید و داشتن پول، و یا شکار یک مرد ثروتمند و برخورداری از حمایت مردان چه می‌خواهند و چه از دست آنها بر می‌آید! در حالی که مردانِ این کلیپ‌ها افرادی وفادار و با عقل و منطق و خوش‌قلب هستند که از صبح تا شب برای خانواده‌هایشان زحمت می‌کشند و خوب می‌دانند که از زندگی خود و برای خانواده خود چه می‌خواهند زیرا سرد و گرم زندگی را چشیده‌اند. این مردان خود را به آب و آتش می زنند که از همسر و خانواده خود حمایت کنند. در حالی که زنان در پس ظاهر «زیبا» و دوست‌داشتنی و صدای لطیف و مهربانانه خود، موجوداتی خودپسند، پول‌پرست و خیانتکار و حتی اهریمنی تصویر می‌شوند. دنیای آنها فرسنگ‌ها از دنیای مردانه دور نشان داده می‌شود.

این کلیپ‌ها معمولاً با جملات «داهیانه»، پرمعنای مردان و یا یک پیام اخلاقی توسط شخصیت مرد پایان می‌یابند تا بر حقانیت دیدگاه مردانه‌ی این کلیپ‌ها تأکید شود. البته به ندرت کلیپ‌هایی هم پیدا می‌شوند که از موضع برابری بین زن و مرد نگاهی متفاوت به رابطه‌ی زوج‌ها دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *