درس‌های سقوط بشار اسد برای خامنه‌ای و هوادارنش، و معترضان داخل و مخالفان خارج کشور

By | ۱۴۰۳-۰۹-۲۳

حکومتی که ۱۳ سال پس از آغاز اعتراض‌های مدنی شهروندانش صدای آن اعتراض‌ها را نشنید و با کمک روسیه، نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سرکوب داخلی سرپا مانده بود، طی ۱۰ روز با هجوم شورشیان مسلح مخالف حکومت سوریه سقوط کرد.

بشار اسد، رئیس‌جمهور مخلوع سوریه که خرداد ۱۴۰۰ با ۹۵ درصد آرا دوباره خود را بر صندلی ریاست‌جمهوری نشانده بود، پس از سقوط به روسیه گریخت و اکنون دوران تازه‌ای در سوریه آغاز شده است.

آیت‌الله خامنه‌ای، چهار روز بعد از سقوط آقای اسد در جمع گروهی از هواداران حکومت حاضر شد و از درس عبرت «حادثهٔ سوریه» برای آن‌ها گفت.

اما درس عبرت مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی تکرار حرف‌های گذشته‌اش بود مبنی بر این‌که از آن‌چه او در این سال‌ها دشمن نامیده، نباید «غفلت» کرد و این کاری بود که بشار اسد انجام داد.

در «پاراگراف اول» با مهمانان این برنامهٔ رادیویی، سعید قاسمی‌نژاد، مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در آمریکا، و میثم بادامچی، دانش‌آموختهٔ فلسفهٔ سیاسی در ترکیه، به درس‌های سقوط دیکتاتور سوریه برای رهبر جمهوری اسلامی، هواداران حکومت، معترضان در داخل ایران و اپوزیسیون خارج از کشور پرداختیم.

سعید قاسمی‌نژاد معتقد است که سوریه برای جمهوری اسلامی قلب «محور مقاومت» بود و پس از سقوط بشار اسد، تهران روایت جدا شدن آقای اسد از این محور را به‌عنوان یک جنگ روانی تکثیر کرد.

به‌اعتقاد آقای قاسمی‌نژاد، رهبر جمهوری اسلامی برخوردش با وقایع اخیر، از پاسخ تلافی‌جویانهٔ اسرائیل به حملهٔ موشکی ایران تا سقوط بشار اسد، واقع‌گرایانه‌تر از دیگر مقام‌های جمهوری اسلامی است و به‌گونه‌ای شکست را پذیرفته است.

مدیر مرکز ایرانی مطالعات لیبرالیسم همچنین با اشاره به هزینه‌هایی که جمهوری اسلامی در سوریه متقبل شده و مجوزی که بشار اسد به تهران برای این حضور داده بود، توجیه جدا شدن آقای اسد از محور مقاومت را برای هواداران ایدئولوژیک جمهوری اسلامی کافی نمی‌داند و می‌گوید به همین دلیل، رهبر جمهوری اسلامی در فاز «مظلوم‌نمایی شیعی» تلاش می‌کند این پیام را بدهد که ما باز خواهیم گشت.

اما میثم بادامچی، رهبر جمهوری اسلامی را واقع‌بین‌تر از اطرافیانش نمی‌داند و بر وجود دوگانگی در درون حاکمیت جمهوری اسلامی، دولت و حتی مجلس شورای اسلامی تحت ریاست محمدباقر قالیباف تأکید می‌کند.

این دانش‌آموختهٔ فلسفهٔ سیاسی تغییر لحن تهران در شیوهٔ نام‌بردن از مخالفان مسلح بشار اسد در رسانه‌های حکومتی تا وارونه جلوه دادن نوع حضور نظامی ایران در زبان برخی مقام‌های حکومتی مانند رئیس مجلس را نوعی «عملگرایی سیاسی» عنوان می‌کند.

آقای بادامچی همچنین «تعامل نکردن بشار اسد با مردم سوریه» را که در صحبت‌های مقام‌های دولتی پس از سقوط حکومت سوریه بازتاب داشت، غایب سخنان رهبر جمهوری اسلامی می‌داند و می‌گوید آقای خامنه‌ای خودش را در آینه نگاه می‌کند و می‌بیند خودش هم به مردمش توجهی ندارد و طبیعتاً نخواست به این قسمت از ماجرا دامن بزند.

سعید قاسمی‌نژاد به شعار «سوریه رو رها کن، فکری به حال ما کن» که گروهی از معترضان ایرانی در اعتراض‌هایشان سر می‌دادند نیز اشاره می‌کند و می‌گوید جمهوری اسلامی علاقه‌ای به شنیدن خواست مردم و تعامل با آن‌ها ندارد.

به‌گفتهٔ آقای قاسمی‌نژاد، در حکومت‌های دیکتاتوری ایدئولوژیک – مثل نظام جمهوری اسلامی و نظام بشار اسد – تصور تعامل با مردم و اصلاح امکان‌پذیر نیستٰ چون حرکت به سمت اصلاح با فروپاشی این حکومت‌ها مصادف است.

سعید قاسمی‌نژاد معتقد است که جمهوری اسلامی در نبود مشروعیت سیاسی و سیاست خارجی شکست‌خورده، از نظر اقتصادی توان پاسخ‌گویی به نیازهای مردم را ندارد و تبلیغات حکومتی‌اش تحت عنوان «هلال شیعی» هم شکست خورده است.

او جمهوری اسلامی را در آسیب‌پذیرترین دوران خود ارزیابی می‌کند و می‌گوید امیدوار است با آمدن رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، دونالد ترامپ، و از سرگیری سیاست «فشار حداکثری»، این سیاست با «حمایت حداکثری» از مردم ایران همراه شود.

میثم بادامچی اما امید بستن برای تغییرات در ایران و گره زدن آن با آغاز به کار رئیس‌جمهور منتخب آمریکا را یک «خوش‌بینی» توصیف می‌کند و با اشاره به آن‌چه «رانت آمریکا به اسرائیل در منطقهٔ خاورمیانه» می‌نامد، این موضوع را موجب بر هم خوردن توازن در خاورمیانه عنوان می‌کند.

به‌‌گفتهٔ این پژوهشگر علوم سیاسی، اسرائیل در حمله‌های اخیر خود به سوریه زیرساخت‌های نظامی این کشور را هدف قرار داده و این‌طور به نظر می‌رسد که اسرائیل نمی‌خواهد هیچ کشوری در همسایگی‌اش زیرساخت‌های زیربنایی هم داشته باشد.

سعید قاسمی‌نژاد در واکنش به این سخنان می‌گوید، در سوریه گروهی پرچم‌دار است که با وجود این‌که اعلام کرده اصلاح شده، اما گروه سابق القاعده است. اسرائیل نمی‌خواهد سلاح‌های شیمیایی و برخی تجهیزات نظامی باقی‌مانده از حکومت اسد به دست گروه‌های جهادی سنی بیفتد.

آقای قاسمی‌نژاد همچنین می‌گوید همین دل‌نگرانی‌های از جنس آقای بادامچی را روشنفکران آن زمان هم داشتند که چرا غرب برای اسرائیل امتیاز قائل است. نتیجه‌اش شد سیاست خارجی جمهوری اسلامی و فلاکت اقتصادی مردم ایران.

سعید قاسمی‌نژاد در ادامه از بازگشت به آن‌چه تجربهٔ مثبت سلسلهٔ پهلوی می‌نامد، به‌عنوان راه‌حل بیرون رفتن از این وضعیت یاد می‌کند.

آقای قاسمی‌نژاد که از چهره‌های نزدیک به شاهزاده رضا پهلوی به شمار می‌آید، معتقد است از آنجا که نهاد پادشاهی به‌گفتهٔ او تنها نهادی است که مشروعیت و حمایت مردمی دارد و شاهزاده رقیب هیچ فرد و گروهی به شمار نمی‌آید، بنابراین تنها فرصتی است که می‌تواند کشتی انقلاب و گذار را به ساحل امنیت، رفاه و آزادی برساند.

میثم بادامچی اما با رد کردن نظر سعید قاسمی‌نژاد می‌گوید، در ایران امروز هیچ جریانی به‌تنهایی جریان غالب نیست.

این پژوهشگر علوم سیاسی به چندقطبی بودن جامعهٔ ایران اشاره می‌کند و می‌گوید مشکل پادشاهی‌خواهان این است که از کل اتفاقات ۵۷ شیطان می‌سازند و با پرش از ۵۷ به این سو به گونه‌ای ماجرا را نشان می‌دهند که انگار همه طرفدار ولایت فقیه بوده‌اند.

او با انتقاد از پررنگ کردن شعار «اصلاح‌طلب-اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا»، این شعار را فاقد واقع‌گرایی و مصداق آنچه تمامیت‌خواهی سلطنت‌طلبان می‌نامد، می‌داند.

مترجم کتاب «درآمدی بر فلسفهٔ سیاسی» با پرداختن به موضوع متناقض بودن قانون اساسی جمهوری اسلامی، این موضوع را دلیلی می‌داند که امکان اصلاحات ساختاری در حکومت دشوار یا غیرممکن شود.

او معتقد است که با گفتمان‌هایی نظیر آن‌چه مصطفی تاج‌زاده، میرحسین موسوی و مهدی کروبی که مبتنی بر اصلاح‌طلبی ساختاری است، باید از این تناقض‌ها دور شد.

سعید قاسمی‌نژاد می‌گوید، تحولات سوریه و سقوط بشار اسد به ایرانی‌ها نشان داد که جمهوری اسلامی تا چه اندازه ضعیف است. به گفتهٔ او تحولات اخیر می‌تواند روحیهٔ نیروهای سرکوب را هم ضعیف‌تر کند.

با این حال، او تأکید می‌کند که آنچه اسد را از پا درآورد، نیروهای نظامی‌اش بودند که به هر دلیلی دیگر نجنگیدند.

اما میثم بادامچی معتقد است که هیچ تحولی، حتی اگر شاهزاده رضا پهلوی هم بخواهد، بدون همکاری با بخشی از بدنهٔ عملگرای حاکمیت جمهوری اسلامی، مانند همین اصلاح‌طلبان و همین‌طور نیروهای مسلح که ما از درون آن‌ها اطلاعی نداریم، اتفاق نخواهد افتاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *