محافل بهایی در ایران؛ آنان که دزدیده شدند و آنان که تیرباران شدند
«همیشه فکر میکنم چه سرنوشتی داشت. در لحظهٔ آخر به چی فکر میکرد. لحظهٔ آخرش چهطور بود و چهقدر زجر کشیده. شاید درد تیرباران شدن از اینکه کسی را با طناب دار یا چاقو بکشند کمتر باشد یا تحملش راحتتر باشد. برای همین میگویم کاش تیرباران شده باشد.» این روایتِ شاهین صادقزاده میلانی فرزند کامبیز… ادامه مطلب »