بُغضِ پاییزی ,رضا بی شتاب
برای کیان پیرفلک که گفت:به نامِ خدای رنگین کمان «لالا لالا گُلِ پسته/گُلم خوابه چشاش بسته» خدا داند تو می دانی کیانا! که آنچه می نوسیم من درین شبهای عصیانی نه من؛ این اشکِ بی سامانِ سودایی نویسد گلویم گُر گُرفت ای گُل کجایی؟ مرا با بُغضِ پاییزی رها کردی وُ رفتی! مگر با من… ادامه مطلب »