افسردگی در ایران، جایی که “هرچه می‌دوی، هدف دورتر می‌شود”

By | ۱۳۹۸-۱۰-۲۹

نماینده مجلس ایران کاهش نشاط و امید به زندگی و آینده در ایران گفته است، وزیر بهداشت از افزایش افسردگی در جامعه. تلویزیون آلمان پس از سرنگونی هواپیمای اوکراینی با مردمی حرف زده است که “هرچه می‌دوند به مقصد نمی‌رسند”.

بی‌پولی، بیکاری، تبعیض و نبود آزادی‌های اجتماعی و سیاسی مجموعه‌ای است که در هرکجای کره خاکی افق دید شهروندان به آینده را تیره می‌کند. این افق اکنون در ایران تیره‌تر از همیشه به نظر می‌رسد. جامعه‌ای که این روزها کورسویی از امید به آینده را می‌جوید.

پس از ساقط کردن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران، گزارشگر کانال دو تلویزیون آلمان (ZDF) در ایران به میان مردم رفت و پای صحبت‌های آنان نشست. در میان مصاحبه شوندگان همسر فرهاد نیکنام، یکی از قربانیان هواپیمای اوکراینی هم بود که علت تصمیم خود و همسرش برای زندگی در کانادا را این گونه توضیح داد: «ما اصلا نمی‌خواستیم ایران را ترک کنیم اما همه دوستان‌مان رفته بودند. ما جزو آخرین کسانی بودیم که تصمیم به رفتن گرفتیم. وقتی دخترمان به دنیا آمد می‌خواستیم در محیطی بزرگ شود که از نظر روانی سالم است.»

برخوردار نبودن گروه قابل توجهی از مردم در ایران از “روانی سالم” چیزی است که در بسیاری گزارش‌های رسمی نیز تکرار می‌شود و هرسال آمار آن بالاتر می‌رود. اخیرا وزیر بهداشت از افزایش دو برابری افسردگی در ایران طی ۲۵ سال اخیر خبر داده است.

بهروز بنیادی، نماینده عضو کمیسیون بهداشت مجلس درباره افزایش افسردگی در ایران به اعتمادآنلاین می‌گوید علاوه بر افسردگی به عنوان یک بیماری «گاهی هم مقصود افسردگی اجتماعی است؛ یعنی نشاط، شادابی، طراوت، امید به زندگی و امید به آینده در جامعه وجود ندارد.»

به گفته این نماینده مجلس «نشاط، شادابی، طراوت، امید به زندگی و امید به آینده از شاخص‌هایی است که در کشور ما رو به کاهش رفته. این موضوع نشان می‌دهد جامعه سرزنده قبلی ما دچار آسیب شده است. عوامل مختلفی در افسردگی اجتماعی دخیل است که شاید بیکاری در رأس آن باشد.»

هرچه می‌دویم به جایی نمی‌رسیم

در گزارش کانال دو تلویزیون آلمان دو جوان دیگر جلوی دوربین می‌آیند و آشکارا خشم، بی‌پناهی و ناامیدی خود را به نمایش می‌گذارند. دختری جوان به خبرنگار (ZDF) می‌گوید: «برای رهبری این کشور زندگی ما واقعا بی‌ارزش است.» دوست پسر او که در جنبش سبز به امید تغییر به خیابان رفته بود اضافه می‌کند که دیگر نه به خیابان می‌رود، نه  چشم‌اندازی برای تغییر می‌بیند.

در ادامه گزارش یک مهندس که حالا تعمیرکار وسایل خانگی است و پشت چرخ خیاطی نشسته اوضاع را این گونه به تصویر می‌کشد: «ما بیهوده می‌دویم به امید این که به هدف برسیم. ولی هرچه تو بیشتر می‌دوی، حکومت این هدف را دورتر می‌برد و تو هم‌چنان می‌دوی، بدون این که هرگز برسی.»

یک جوان دیگر که مکانیک ماشین است به خبرنگار ZDF می‌گوید: «این اوضاع خیلی‌ها را افسرده کرده است. من هر روز باید داروهای ضد استرس استفاده کنم. چه آینده‌ای داریم؟ آینده بچه‌های‌ما چه می‌شود؟»

رابطه معکوس افسردگی اجتماعی با اعتماد اجتماعی

عضو کمیسیون بهداشت مجلس به عوامل متعددی در توضیح علل افسردگی اجتماعی اشاره کرده است از جمله بیکاری، اختلاف طبقاتی و تبعیض که به گفته او باعث شده اکنون «شاهد افسردگی اجتماعی در کشور باشیم». او بر این باور است که «مباحث سیاسی چندان تاثیری بر افسردگی اجتماعی ندارد، چون عامه مردم در تکاپوی مسائل سیاسی نیستند». ولی این گفته را گزارش‌های میدانی بی‌طرف تایید می‌کنند؟ آیا شهروندان مسایل سیاسی و نوع حکومت‌داری در ایران را از اقتصاد جدا می‌دانند؟

اعتراضات سراسری آبان ماه گذشته که با اعتراض به گرانی بنزین شروع شد، به سرعت به خواست‌ها سیاسی تبدیل شد و صدها کشته برجای گذاشت تاییدی بر سخنان مسئولان نیست، شعارهای به شدت رادیکال پس از ساقط شدن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه نیز.

به باور کارشناسان جامعه شناسی اعتماد اجتماعی از عوامل اصلی در تعامل بین افراد جامعه با یکدیگر و هنجارهای اجتماعی است. از بین رفتن این اعتماد اجتماعی همراه با سایر عواملی که نماینده مجلس هم به آن اشاره کرده، برهم خوردن تعادل روانی جامعه است. پدیده‌ای که به گفته وزیر بهداشت بیش از دو دهه است که سقوط آزاد را آغاز کرده و با سرنگونی هواپیمای اوکراینی در آسمان ایران ناپدید شده است.

دویچه وله :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *