شیخ صدیقی و باغ ۱۰۰۰ میلیاردی‌اش؛ زنان ایرانی را هم کشان‌کشان داخل ون گشت ارشاد می‌برند!

By | ۱۴۰۳-۰۱-۳۰

عصر ایران نوشت: آن طور که آقای رئیسی در دوران تبلیغات انتخاباتی گفته بود، قرار بود به جای :”گشت ارشاد” برای حجاب، “گشت ارشاد مدیران” راه بیندازند.  قرار بود به جای این که زنان و دختران را به زور سوار بر ون کنند و زمینه ساز حوادث تلخی مانند قصه پر غصه مهسا امینی شوند، با مسوولان خطاکار برخورد کنند. قرار بود به جای تنزل فریضه امر به معروف و نهی از منکر به روسری، صاحبان منصب را که عهده‌دار سرنوشت مردم‌اند، به نیکی امر کنند و از بدی ها بازدارند… اما به جای همه این ها ، دیدیم که رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر که مرتکب منکر انتقال باغ ۱۰۰۰ میلیاردی بیت‌المال به خود و پسرانش شده بود، با گفتن “غفلت کردم” مشمول این فریضه و گشت ارشاد مدیران نشد و در عوض، بار دیگر زنان و دختران را با جیغ و داد و کشان کشان به داخل ون‌ها بردند تا تجربه شکست خورده گشت ارشاد را برای چشیدن شکستی دیگر تکرار کنند.

بازداشت زنان مخالف حجاب اجباری

تقصیر آقای رئیسی نیست! ایشان لابد از خوبان‌اند و هزار وعده خوبان یکی وفا نکند! این هم رویش… ولی نه انصاف است، نه تدبیر و نه خدمت به نظام و انقلاب و اسلام و حجاب، این گونه رفتارها. زیاده عرضی نیست!

 محمد آریان‌نیا
در این روزهایی که گشت ارشاد به خیابان‌ها بازگشته و شاهد ویدئوهایی تلخ از وقایع رخ داده مربوط به این موضوع هستیم، تحلیل‌ها و هشدارهای بسیاری در این باره نوشته شده است. از اثر معکوس این جور برخوردها گفته‌اند و از بذری که در دل مردم می‌کارد. اما به گمانم حکومتی که حکایت حمله به اسراییل را اینقدر خوب به سرانجام می‌رساند خود بسیار بهتر و پیش‌تر به این تحلیل‌ها آگاه است. پس مشکل کجاست که هر روز شاهد ویدئوهایی بسیار تلخ از برخورد با دختران و زنان این سرزمین و سکوت غمناک ناظرانش هستیم؟

ریشه را باید به گمانم در وجود تفکرات رفاعه بن شداد و نَجدَه بن عامر در بخش‌هایی از حاکمیت جستجو کرد که در نزد خود گمان می‌کنند هر کدام از این ویدئوها سندی محکم بر دفاعشان از احکام الهی است و توشه آخرتشان را پر می‌کند. آن‌هایی هم که هشدار می‌دهند نیز یا غافلند یا دشمن که در هر روی نباید وقعی بهشان گذاشت.
 اما این دو نفر که از آن‌ها نام بردم کیستند؟
اولی [رفاعه بن شداد] از یاران امام علی و رهبران توابین بود که کسی در میزان دیانت او شک ندارد. او با  قیام مختار هم همراه شد اما تفکرات افراطی‌اش آش را آنقدر شور کرد که راهی جز خروج از حلقه یاران ابوعبید ثقفی برایش نگذاشت.
او همان است که در آن سکانس طلایی سریال مختارنامه، مورد عتاب مختار قرار می‌گیرد: «همیشه یا افراط کرده اید یا تفریط. اگر خودتان را شیعه علی می‌دانید و اگر می‌خواهید حکومت یاران علی بعد از ۳۰ سال شکست و تلخ کامی نتیجه بدهد، بروید و با خود و خدایتان خلوت کنید و در کاری که به آن جاهلید و علم ندارید دخالت نکنید و فتواهای صد من یه غاز ندهید!» نجده بن عامر هم فرمانده کسانی بود که خود را لشگر خدا می‌نامیدند و ما آن‌ها را به نام خوارج می‌شناسیم.
گروهی که اتفاقاً بر عکس نظر ما، خود را از هر کسی داخل‌تر به دین می‌دانستند و می‌دانند. اما به قول عبداله بن زبیر در همان سریال مختارنامه: «از شریعت فقط ذکر خشک و خالی اش را بلد شده‌اند. کمی حکمت چاشنی دیانتشان می‌کردند دچار عارضه بدفهمی نمی‌شدند.»
البته پر واضح که قصه به این راحتی نیست. اگر در سریال مختار این دو نفر و تفکراتشان کاملاً قابل تشخیص بودند اما افرادی که امروزه این تفکرات را نمایندگی می‌کنند به راحتی قابل شناسنایی نیستند.
فقط می‌توان با حسرت و ناراحتی به نتیجه تفکراتشان نگاه کرد و با تلخی برای بار هزارم پرسید: «چگونه می‌شود که نه از اتفاقات داستان مهسا امینی درس نگرفتید و نه نگران عواقب وحشتناک این برخوردها بر دیانت مردم نیستید؟
رعایت حجاب که بماند.»  گرچه همان طور که در بالا گفته شد، این افراد به سوالات و تحلیل‌های ما وقعی نمی‌نهند اما باید امیدوار بود که عقلای قوم به مدد بیایند و نگذارند تصویری که از خیابان‌های ایران به دنیا مخابره می‌شود اینقدر غم‌انگیز باشد.
آن هم در زمانی که دشمنی که هم ما و هم آن‌ها به وجودش معتقدند مترصد فرصتی برای سواستفاده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *