خاورمیانه: در مسیر فاجعه درگیری میان ایران و اسرائیل

By | ۱۳۹۹-۰۴-۲۱

پس از قضیه نطنز تحولاتی در منطقه مشاهده می‌شود که در راستای اقدامات خاموش ایران و در مسیر تحولات خطرناک منطقه‌ای قرار داد

دست‌کم تا زمان نگارش این یادداشت شورای‌عالی امنیت ملی ایران جزییات آن چه را که در «مرکزمونتاژ سانتریفیوژ ایران» در تاسیسات اتمی نطنز رخ داده منتشر نکرده و فقط «برخی ملاحظات امنیتی» را علت اصلی تاخیر در آن دانسته است. البته اظهارنظرهای متفرقه زیادی شنیده شده که آخرین آن ادعای جواد کریمی قدوسی عضو پر سروصدای کمیسیون امنیت ملی مجلس است که از طرفداران خروج ایران از پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی (ان پی تی) است و مدعی شده حضور مستمر بازرسان سازمان انرژی هسته‌ای دلیل این انفجار بوده است.

با این که سکوت و عدم اطلاع‌رسانی، رسمی‌ترین موضع‌گیری جمهوری اسلامی در این مورد است، نام اسرائیل بیش از هر کشور دیگری به عنوان عامل احتمالی این رویداد مطرح است. حتی طیفی از روزنامه‌نگاران اسرائیلی، عرب و آمریکایی – گاهی با قاطعیت – این کشور را پشت سر واقعه نطنز معرفی می‌کنند. وقوع این حادثه در دهمین سال ورود ویروس استاکس‌نت توسط اسرائیل به سیستم رایانه‌ای اتمی ایران این گمانه‌زنی‌ها را تشدید می‌کند. اخیراً سایت «نورنیوز» که نزدیک به شورای‌عالی امنیت ملی است گزارش جامعی منتشر کرد که در آن بر احتمال تخریب عمدی تاکید شده و آن را ناشی از «ترکیبی از اطلاعات و پشتیبانی به همراه اقدام» دانسته است. علاوه برآن نقل قول شده که برخی گزارش‌ها تلویحاً به «نقش اسرائیل در این ماجرا و حتی حادثه روز ششم تیرماه در منطقه پارچین‌ (خجیر) واقع در شرق تهران» اشاره دارند.

فرض ما این است که اگر کنترل و مدیریت نظام بین‌المللی نباشد، شرایط فعلی منطقه را به سرعت به سمت یک جنگ مخرب و وسیع پیش خواهد راند. معمولاً بازیگران منطقه‌ای فکر می‌کنند چنین جنگی آن‌ها را در وضعیت بهتری قرار می‌دهد ولی چون ابزار لازم برای ورود به آن را ندارند، ترجیح می‌دهند چنین جنگی با مساعدت قدرت‌های بزرگ صورت بگیرد و یا این که قدرت‌های بزرگ‌تر به نیابت از آن‌ها وارد جنگ شوند و منافع آن‌ها را تامین کنند.

سکوت ایران: در ایران عمده سخنان به صورت تلویحی بیان می‌شود و هیچ‌کس مستقیماً مسؤولیت اقدام را بر دوش اسرائیل نمی‌اندازد. از جمله علی ربیعی سخنگوی دولت در مصاحبه ۱۷ تیر خود ضمن تاکید بر صلح آمیز بودن و غیرقابل توقف بودن فعالیت‌های اتمی ایران، در تائید سوال مصاحبه‌کننده می‌گوید: «…به آن رژیم می‌خورد که این شرارت‌ها را انجام دهد.» از طرفی وی حتی تولید ادبیات در زمینه این واقعه را هدف‌دار دانسته آن را «گام نهادن در مسیر خطوط قرمز صلح و امنیت جهانی» توصیف می‌کند و به کلام او «اسرائیل به آن دامن می‌زند».

می‌توان چنین استنباط کرد که اولاً، ایران نمی‌خواهد وارد تجزیه تحلیل این رویداد شود و به تولید «ادبیات»ی کمک کند که گره‌گشای ابهامات موجود باشد؛ و ثانیاً، ایران سکوت هدف‌دار را به منظور خرید وقت جهت آمادگی هرچه بیشتر برای یک رویاروییِ نظامی و فرضی ترجیح می‌دهد. ربیعی تاکید می‌کند به «دخالت یا اقدامی که صورت گرفته … پاسخ مناسب ارائه خواهد شد».

چرا ایران ساکت مانده است؟

شاید مهم‌ترین علت سکوت ایران در پیش بودن نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در ماه اکتبر است که ظاهراً بررسی پیش‌نویس تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران یکی از داغ‌ترین موضوعات امنیت بین المللی آن خواهد بود. ایران از قصد آمریکا برای ایجاد یک اجماع جهانی علیه او به عنوان عامل تهدیدات منطقه‌ای آگاهی دارد. بنابراین اگر ایران در واکنش به حادثه نطنز تا آن حد پیش برود که پاسخی نظامی و مستقیم علیه اسرائیل -به عنوان عامل فرضی قضیه- ضرورت پیدا کند، خود به خود مهر تائیدی بر اتهامات آمریکا در مورد ایران خواهد بود.

ایران ترجیح می‌دهد به اقدامات کوچک‌تری دست بزند؛ مثلاً توافق با دولت سوریه برای همکاری در تقویت بنیه دفاع موشکی آن کشور اقدامی مستقیم محسوب نمی‌شود بلکه مذاکره‌ای در سطح فرماندهان نظامی دو کشور، محمد حسین باقری رییس ستاد مشترک ارتش ایران و علی عبدالله ایوب وزیر دفاع و جانشین فرمانده کل نیروهای مسلح سوریه صورت گرفته است و سپس اعلام می‌شود که ایران قرار است بنیه دفاع موشکی سوریه را که اصولا همان سیستم اس ۳۰۰ روسی است تقویت کند. معلوم نیست چرا روسیه که خود فروشنده این سیستم است و در سوریه نیز حضور پر رنگ دارد وارد چنین اقدامی نمی‌شود. اما اگر چنین توافقی علی‌رغم موانعی که به دلیل تحریم‌های آمریکا و بحران شدید اقتصادی ایران، عملی هم باشد، اقدام مستقیم علیه اسرائیل تلقی نمی‌شود؛ چراکه از زمان اشغال بلندی‌های جولان تا به امروز سوریه هرگز علیه اسرائیل به اقدام نظامی متوسل نشده است.

اگر ایران هرگونه اقدامی علیه یکی از اعضای جامه بین‌المللی انجام دهد این احتمال وجود دارد که حتی چین و روسیه در مواضع حمایتی خود نسبت به ایران تجدید نظر کنند. احتمال دیگر این است که اصولاً سکوت ایران به توصیه چین و روسیه صورت گرفته باشد و آن‌ها ایران را متقاعد کرده‌اند که موضع‌گیری در قبال یک کشور ثالث می‌تواند نتایج ناخواسته یا غیرقابل پیش‌بینی از جمله تغییر مواضع حمایت‌گرانه چین و روسیه را به دنبال داشته باشد.

از طرف دیگر، سکوت ایران این امکان را فراهم می‌کند که بتواند ساختارهای موجود برای حمله متقابل به یک کشور فرضی در خاورمیانه (مثلاً اسرائیل) را تقویت کند. این ساختارها چند بُعدی‌اند و می‌توانند ماهیتی گوناگون داشته باشند. علاوه بر بعد تسلیحاتی و نظامی، حمایت ضمنی یا علنی از گروه‌هایی در عراق، سوریه، یمن، لبنان، و افغانستان نیز می‌تواند بُعدی از این اقدامات باشد.

به فاصله کوتاهی پس از قضیه نطنز سلسله تحولات جدیدی درمنطقه مشاهده می‌شود که اگرچه ظاهرا با تقویم حوادث منطقه هم‌خوانی دارند ولی از منظر این یادداشت می توان آن‌ها را در راستای اقدامات ضمنی و خاموش ایران و در مسیر تحولات خطرناک منطقه‌ای قرار داد. در ادامه فهرست کوتاهی از این اقدامات آورده شده است:

۱- روز دوشنبه ۱۶ تیر وزارت دفاع اسرائیل خبر پرتاب موفقیت‌آمیز ماهواره افق ۱۶ را به عنوان دستاورد مهمی برای صنایع دفاعی اعلام می‌کند. این ماهواره با قابلیت‌های پیش‌رفته الکترو اُپتیک، برای پایش فعالیت‌های ایران به فضا پرتاب شده است.

۲- دوشنبه ۱۶ تیر دفتر اسماعیل هنیه رییس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین‌ «حماس» اعلام می‌کند نامه‌ای از رهبر ایران دریافت کرده و طی آن آیت‌الله خامنه‌ای گفته است‌ ایران به حمایت از مردم فلسطین ادامه خواهد داد.

۳- روز سه‌شنبه حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله می‌گوید با دولت لبنان موضوع خرید مشتقات نفتی و بنزین از ایران را دنبال می‌کند. ناگفته پیداست که منافع چنین معاملاتی (در صورت تحقق) در درجه اول خرج حمایت از حزب‌الله و حماس بشود. شاید به همین دلیل است که روز بعد وزیر انرژی لبنان گفت: «فعلا چنین برنامه‌ای نداریم و با عراق در حال مذاکره‌ایم.» هم‌زمان با این تکذیبیه، شاهد واکنش وزارت خارجه آمریکا هستیم که اعلام می‌کند: «اجازه نمی‌دهیم جمهوری اسلامی نفت بفروشد و پولش را در اختیار حزب‌الله قرار دهد.» متعاقباً سفر ژنرال مکنزی فرمانده مرکزی ایالات متحده «سنتکام» به لبنان نیز در همین راستا صورت می‌گیرد.

۴- روز پنج‌شنبه اعلام می‌شود که اسرائیل از آمریکا خواسته است در تحویل هواپیماهای سوخت‌رسانی تسریع به عمل آورد. اگرچه این درخواست قبلاً تسلیم پنتاگون شده بود ولی پی‌گیری اسرائیل، در میانه تنش‌های شدید با ایران، نشان از آماده شدن اسرائیل برای شرایط غیرمنتظره جنگی است. برای رسیدن جنگنده‌های اسرائیلی به ایران، این کشور باید از فضای کشورهای همسایه استفاده کند و نیز قادر باشد از طریق هواپیماهای سوخت‌رسانی به جت‌های جنگنده خود سوخت برساند.

۵- در روزهای اول پس از انفجار در نطنز، شایع شده بود که رادارهای روسی هواپیمای ناشناسی را ردیابی کرده‌اند که با عبور از حریم هوایی جمهوری آذربایجان به ایران حمله کرده است. البته وزارت دفاع جمهوری آذربایجان چنین ادعایی را بی‌اساس دانسته است. آن چه مسلم است اسرائیل برای حمله هوایی به ایران علاوه بر ده‌ها فروند از جنگنده‌های رادارگریز اف-۳۵ که از آمریکا تحویل گرفته نیاز به هواپیماهای سوخت‌رسان نیز دارد که اکنون در دستور کار پنتاگون قرار دارند. در ایران چنین تجهیزاتی یا وجود ندارد یا تعداد آن اندک است. به همین دلیل گرایش ایران به سوی چین و روسیه و تکیه‌گاه دفاعی آن بر سیستم اس-۳۰۰ روسی است که حتی با استانداردهای خود روس‌ها از رده خارج به حساب می‌آید.

نتیجه – حادثه دوازدهم تیر در تاسیسات اتمی نطنز و یا روز ششم تیر در تاسیسات موشکی خجیر تهران می‌تواند علل متعددی داشته باشند؛ خراب‌کاری داخلی، سایبری و یا حتی بمب‌گذاری. می‌تواند حمله پهپادی، موشکی و یا بمباران با هواپیمای جنگی باشد ولی در هر صورت نشان می‌دهد اولاً سیستم مراقبتی ایران ناکارآمد و سیستم امنیتی این‌گونه سایت‌های حساس دارای حفره و بلکه حفره‌های امنیتی متعدد و قابل عبورند. به علاوه، نمونه‌های بالا و نمونه‌های بسیار دیگر نشان می‌دهد حرکت خزنده‌ای به سوی درگیری نظامی در خاورمیانه و به ویژه بین ایران و اسرائیل در شرف تکوین است و اگر نظام بین‌المللی نتواند به موقع این گرایشات را مهار کند فاجعه‌ای بزرگ در پیش خواهد بود.

جلیل روشندل – استاد علوم سیاسی و امنیت بین المللی در دانشگاه کارولینای شمالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *