صبر تاکتیکی برای لاپوشانی ناتوانی استراتژیک

By | ۱۳۹۹-۰۹-۱۵

– در کمتر از یک سال برخی نمادهای «اقتدار» جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری فرو ریختند: از حذف قاسم سلیمانی و محسن فخری‌زاده و انفجار در تأسیسات اتمی نطنز تا وقوع خیزش‌های مردمی در لبنان و عراق علیه حکومت‌های فرقه‌ای و دخالت‌های رژیم ایران.
– ظاهرا هدف از به چالش کشیدن قدرت‌نمایی پوشالی جمهوری اسلامی، کشاندن تهران به پای میز مذاکره برای گفتگو در مورد برنامه‌های تسلیحاتی و سیاست‌های منطقه‌ای آن است.

امیر حاتمی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و محسن فخری زاده

– ناتوانی نظامی، حفره‌های امنیتی و اطلاعاتی، نارضایی گسترده مردمی، بحران اقتصادی و انزوای منطقه‌ای، جمهوری اسلامی را بیش از هر زمان دیگری در گوشه‌ی رینگ قرار داده است.
– به نظر می‌رسد بازگشت به میز مذاکره تنها گزینه‌ی جمهوری اسلامی است بدون آنکه برای انجام مذاکره و یا نتایج آن تضمینی وجود داشته باشد.

واکنش مقامات جمهوری اسلامی به کشته شدن محسن فخری‌زاده، که به ادعای رسانه‌های داخلی در زمینه‌های مختلف از پزشکی تا فیزیک هسته‌ای و امور موشکی مهارت داشت، بسیار نرم و محافظه‌کارانه بود.

سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حتا تا تکذیب سخنان حسین سلامی فرمانده کل این نیرو پیش رفت. علی خامنه‌ای نیز بجای سخن‌سرایی درباره «انتقام سخت» صحبت از شناسایی و مجازات «آمران و عاملان» می‌کند. دیگران از «انتقام» در«فرصت مناسب» صحبت می‌کنند. اما حقیقت این است که اینبار نیز چون گذشته به تاکتیک «صبر استراتژیک» روی خواهند آورد تا ضعف استراتژیک خود را لاپوشانی کنند.

ریزش نمادها

از ابتدای سال جاری میلادی حداقل ۴ نماد جمهوری اسلامی فرو ریختند و تاکتیک «صبر استراتژیک» مانع هرگونه واکنشی شد. در ماه ژانویه قاسم سلیمانی و ابومهندس المهدی، یکی از فرماندهان ارشد حشدالشعبی، در نزدیکی فرودگاه بغداد با حمله پهپادی کشته شدند. قاسم سلیمانی نماد «اقتدار» منطقه‌ای جمهوری اسلامی بود. در مقابل، جمهوری اسلامی یکی از پایگاه‌های نظامیان آمریکاییان را خمپاره‌باران کرد ولی یک نفر هم کشته نشد و گفته می‌شود که قبل از حمله نیز مقامات عراقی را از این تصمیم مطلع کرده بودند تا آنها این اطلاعات را در اختیار آمریکا قرار دهند.

دوم ژوئیه انفجاری مهیب بخشی از تاسیسات هسته‌ای در نطنز، نماد فعالیت‌های اتمی، را ویران کرد. اینبار نیز جمهوری اسلامی واکنشی بیش از تهدیدات لفظی از خود نشان نداد. ۷ ماه اوت رسانه‌ها خبر کشته شدن  یک پدر و دختر را در خیابان «پاسداران» تهران منتشر کردند. در آن زمان گفتند این دو نفر لبنانی بودند. در ماه نوامبر مشخص شد که «لبنانی» کشته شده مرد شماره دو القاعده ابومحمد المصری و دخترش مریم بیوه حمزه یکی از پسران اسامه بن‌لادن بوده‌اند. خیابان پاسداران تهران (سلطنت‌آباد سابق) یکی از خیابان‌های «مطمئن» تهران است و بسیاری از رده‌های میانی ارتش و سپاه پاسداران در این منطقه سکونت دارند.

تاکتیک «صبر استراتژیک»

و بالاخره کشته شدن محسن فخری‌زاده که از او با عنوان «دانشمند برجسته هسته‌ای» و حتا «پدر بمب اتمی جمهوری اسلامی» نام برده می‌شود. محسن فخری‌زاده از سال‌ها پیش در فهرست‌های مختلف، از سازمان بین‌المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد تا دولت‌های آمریکا و اسرائیل به عنوان مقام ارشد برنامه هسته‌ای و موشکی قرار داشت. او نماد دیگری بود که فرو ریخت.

«صبر استراتژیک» دیدگاهی است که هواداران بسیاری میان مقامات نظامی، سیاسی و امنیتی دارد. مهم‌ترین استدلال آنها برای توجیه در پیش گرفتن تاکتیک «صبر استراتژیک» درواقع ناتوانی نظامی برای پاسخگویی است که دیگر جنبه‌ی مزمن، بلندمدت و استراتژیک پیدا کرده است. هواداران این نظریه هراس دارند که هرگونه واکنش سخت بتواند به جنگی با اسرائیل با حمایت آمریکا منتهی شود و به خوبی می‌دانند که اگر این درگیری گسترده باشد توان مقاومت نخواهند داشت. گروه دیگری که البته نقشی در تعیین سیاست‌های نظام ندارند، چون حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان تهران، خواهان واکنش سخت هستند زیرا بر این نظرند که «صبر استراتژیک» پاسخگو نیست و دست اسرائیل، پادشاهی سعودی و آمریکا را برای اعمال فشارهای بیشتر و انجام عملیات گسترده‌تر در خاک ایران باز خواهد گذاشت.

اقتدار پوشالی

تباید از نظر دور داشت که «اقتدار» منطقه‌ای جمهوری اسلامی نیز از ماه اکتبر سال گذشته توسط بخش‌های گسترده‌ای از مردم لبنان و عراق به چالش کشیده شده است. جمهوری اسلامی به خوبی می‌داند که دیگر نمی‌تواند روی حمایت مردم این کشورها و حتا دولت‌هایشان حسابی باز کند. چندی پیش دولت عراق پیشنهاد جمهوری اسلامی برای همکاری نظامی و تسلیحاتی را رد کرد. چند ماه پیش لبنان نیز پیشنهاد مشابهی را نپذیرفته بود.

احمد بارکی‌زاده kayhan.london©

برای اصلاح‌طلبان و حامیان آنها در خارج از کشور، کشتن محسن فخری‌زاده «توطئه‌ای» بیش نیست. «توطئه‌ای» با هدف سنگ‌اندازی در مذاکرات آینده واشنگتن با تهران. این تحلیل به این معنیست که چنین عملیاتی پس از اعلام پیروزی جو بایدن برنامه‌ریزی شده است! اما اگر بپذیریم که برنامه‌ریزی چنین عملیاتی در ظرف چند هفته، یعنی پس از انتخابات سوم نوامبر ریاست جمهوری آمریکا، امکانپذیر نیست و احتیاج به ما‌ه‌ها برنامه‌ریزی دارد، در اینصورت باید دید حذف نمادهای «اقتدار» جمهوری اسلامی راه را بر مذاکرات احتمالی آینده اتفاقا هموار و یا مشکل‌تر خواهد ساخت.

مذاکرات آینده

جو بایدن که ریاست جمهوری وی بر آمریکا قطعی به نظر می‌رسد، در یکی از تازه‌ترین مصاحبه‌هایش ضمن تکرار وعده‌ی بازگشت به برجام، شروطی برای آن گذاشته و این بازگشت را دشوار خوانده است. جو بایدن در گفتگو با شبکه خبری سی‌ان‌ان دلیل بازگشت به برجام را آماده ساختن شرایط برای گفتگوهای دیگری در مورد برنامه‌های موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی بیان کرده است. حذف قاسم سلیمانی و محسن فخری‌زاده نمادهای سیاست‌های کنونی جمهوری اسلامی در منطقه به ویژه در زمینه موشک‌های بالستیک اتفاقا می‌تواند مذاکرات آینده را تسهیل کند.

اینهمه در حالیست که مشکلات حکومت ایران در این روزها یکی و دو تا نیستند. از نظر نظامی جمهوری اسلامی ناتوانی خود را در سوریه نشان داده است. بیش از ۳۰۰ حمله هوایی اسرائیل بدون آنکه تهران بتواند هیچگونه واکنشی از خود نشان دهد. نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی نیز تا کنون بارها ناتوانی خود را نشان داده‌اند. در مورد عملیات برای حذف قاسم سلیمانی، محسن فخری‌زاده و دیگر عوامل هسته‌ای در سال‌های گذشته تا انفجارها و آتش‌سوزی‌های مرموز، نیروهای امنیتی نشان داده‌اند که مانند آبکش سوراخ‌های اطلاعاتی دارند! ریزش در درون نیروهای امنیتی نیز از سال‌ها پیش آغاز شده است. ده‌ها مامور اطلاعاتی به اتهام جاسوسی برای دولت‌های بیگانه در زندان هستند، برخی اعدام شدند و گروه دیگری نیز به خارج گریخته‌اند. و البته بسیاری هنوز در داخل فعال هستند.

در این میان، خیزش‌های مردمی دی ۹۶ و آبان ۹۸ نیز زنگ خطر برای نظام را به صدا درآوردند. دستگاه سرکوب که تا کنون توانسته حکومت را به بهای کشتار و بازداشت و تهدید معترضین حفظ کند، بنا بر اطلاعاتی که به خارج درز کرده بر این نظر هستند که مردم اگر بار دیگر و به صورت گسترده‌تر به خیابان بریزند، با مشکلات جدی برای مقابله با آنها روبرو خواهند شد. البته به تمام این مشکلات باید مهم‌ترین آنها که بحران شدید اقتصادی است را هم افزود.

مذاکره تنها گزینه

در چنین شرایطی برای جمهوری اسلامی که شدیدا در مضیقه مالی قرار دارد، مذاکره تنها راه آزاد کردن حدود ۷۰ میلیارد ذخیره ارزی در بانک‌های خارجی است. اگرچه برخلاف دوران مذاکراتی که به امضای برجام منتهی شد، اینبار جمهوری اسلامی برگ‌های زیادی در دست ندارد. تهدیدهای پوشالی چون مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی که دولت را مکلف به بازسازی تاسیسات هسته‌ای، بالا بردن میزان غنی‌سازی و افزایش ذخیره اورانیوم و کاهش فعالیت بازرسان سازمان بین‌المللی انرژی اتمی می‌کند، کارآ نیستند و برعکس، نمایانگر ضعف نظام هستند.

جمهوری اسلامی در حال حاضر فاقد هرگونه استراتژی برای خروج از بحران اقتصادی، امنیتی، نظامی و منطقه‌ای  و کسب مشروعیت از مردم است. ترفندهایی چون تهدید غرب به خروج از برجام نیز نخ‌نما شده و به زیان خودش عمل می‌کند. تنها گزینه در مقابل جمهوری اسلامی برای خرید زمانی محدود جهت طولانی ساختن عمر خود، عقب‌نشینی و نشستن بر سر میز مذاکره است. شاید تنها نقطه‌ی ابهام در این زمینه، تاریخ آغاز این مذاکرات و دولت و هیئت مذاکره‌کننده از سوی جمهوری اسلامی باشد.
احمد رأفت, کیهان لندن:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *