قاسم سلیمانی؛ فرمانده خطرناک و پشت‌پرده ایران

By | ۱۳۹۷-۱۱-۰۹

منبع: نشریه سیاست خارجه، زمستان ۲۰۱۹ – نوشته: ژنرال استنلی مک‌کریستال*

تصمیم به انجام ندادن کاری معمولا سخت است و همیشه هم با نتیجه دل خواه همراه نمی‌شود. در سال ۲۰۰۷ من شاهد کاروانی از ماشین‌های نظامی بودم که از ایران راهی شمال عراق بودند. در آن زمان ریاست فرماندهی مشترک عملیات ویژه ایالات متحده را برای چهار سال برعهده داشتم و وظیفه‌ام ریشه‌کنی تروریسم در منطقه بود که زندگی ساکنان آن را فلج کرده بود. این کار من همیشه با تصمیماتی سخت همراه بود و من فردِ تصمیم‌گیر بودم. در آن شب ژانویه، انتخاب حساسی پیش‌ رو داشتم؛ این که به کاروان ماشین‌هایی که «قاسم سلیمانی»، فرمانده سپاه «قدس» را همراهی می‌کردند حمله کنم یا نه.
ایران‌وایر:

دلیل خوبی برای حذف سلیمانی وجود داشت. در آن زمان بمب‌های کنار جاده‌ای ساخت ایران در عراق به قیمت جان سربازان امریکایی تمام می‌شد. اما به خاطر اجتناب از درگیری در آن منطقه و به دلیل جلوگیری از بروز چالش‌های سیاسیِ احتمالی بعد از حذف سلیمانی، تصمیم گرفتم به جای حمله به کاروان، تنها آن ها را زیر نظر بگیرم. اما وقتی ماشین‌ها به اربیل رسیدند، سلیمانی در چشم به هم زدنی غیب شد.

این روزها هم او هنوز در پشت‌پرده عمل و سعی ‌می‌کند همواره از نظرها مخفی بماند. سلیمانی از آن زمان تا کنون از یک فرمانده ساده نظامی، به سیاست مداری مکار مبدل شده است و تحولات منطقه را هدایت می‌کند. او از این راه سعی در گسترش نفوذ بین‌المللی ایران دارد.

شجاعت، کارآمدی و تعهد وی به کشورش همواره از سوی متحدانش تمجید و از طرف منتقدان نکوهش شده است. چیزی که همه روی آن توافق دارند، این است که سلیمانی رهبری وفادار و پایدار در اهدافش است و طی دهه‌های گذشته سیاست خارجه ایران در منطقه را هدایت کرده و فرماندهی پیروز در میدان نبرد است. حتی می‌توان ادعا کرد قاسم سلیمانی قدرتمندترین بازیگر در عرصه سیاست خاورمیانه امروز است و قدرتی بی حد و حصر دارد. مقامات وزارت دفاع امریکا گزارش کرده‌اند که او یک‌تنه جنگ داخلی سوریه را از طریق نیروهای وابسته به ایران اداره می‌کند.

آرام سخن گفتن و کاریزما ویژگی‌هایی است که ریشه‌ آن ها را باید در کودکی وی یافت. او در خانواده‌ای فقیر، در منطقه‌ای کوهستانی در شرق ایران به دنیا آمده و از همان کودکی سرسختی خاصی از خود نشان داده است. وقتی پدرش قرض بالا آورده بود و قادر نبود آن را باز پرداخت کند، سلیمانی ۱۳ ساله خود دست به عمل زد و کار کرد تا قرض پدرش را داد. در اوقات بی کاری، وزنه می‌زد و در مراسم‌های دینی و سیاسی شرکت‌ می‌کرد. وقتی انقلاب شد، ۲۲ سال داشت و از پیش، دل به ایده‌های انقلابی داده بود. با آغاز حکومت جدید، او به نیروهای نظامی پیوست و سیر صعودی خود را به سرعت پیمود. طبق گزارش‌ها، سلیمانی تا پیش از اولین حضورش در میدان جنگ در استان آذربایجان غربی، تنها شش هفته آموزش نظامی دیده بود. اما او فرزند واقعی جنگ ایران و عراق است که یک سال بعد اتفاق افتاد. در این جنگ و به خاطر موفقیت‌های وی در شکست دشمن و نفوذ به خاک عراق،‌ به قهرمان سربازان تبدیل شد و در چشم مقامات، خود را به عنوان رهبری معتمد و کاریزماتیک ثابت کرد.

سلیمانی در این جنگ، از سربازی ساده، به فرمانده‌‌ای با استراتژی‌هایی حساب‌شده تبدیل شد. با همین استراتژی‌ها و به هزینه دیگران، او امروز سیاست خارجه ایران در منطقه را هدایت می‌کند. هیچ فرد دیگری تا کنون قادر نبوده است چنین اتحادی از نیروهای شیعه در شام ایجاد کند. دفاع همه‌جانبه سلیمانی از  «بشار اسد»، رییس‌جمهوری سوریه باعث شده است پیش روی «داعش» و سایر گروه‌های شورشی در این کشور متوقف شود؛ تنها به این خاطر که اسد در قدرت باقی بماند و جمهوری اسلامی متحد خود در منطقه را از دست ندهد.

هم چنین باید اشاره کرد که سپاه قدس نیز تحت فرماندهی سلیمانی، ظرفیت‌های خویش را بیش از پیش گسترش داده است و حضوری فراگیر در منطقه دارد. فرماندهی سلیمانی این نیروی نظامی را به نیرویی موثر در اطلاعات، اقتصاد و سیاست منطقه، فرای مرزهای ایران مبدل کرده است.

ولی برای شناخت بهتر سلیمانی باید به محیط کلی‌تر و فضای سیاسی که در آن رشد کرده است نیز نگاهی داشته باشیم. او فرمانده‌ای ایرانی است که تمام ویژگی‌های رژیم جدید و انقلاب اسلامی را نمایندگی می‌کند. تفسیر وی از حقوق و منافع ایران با نسل اول انقلاب و مقامات عالی‌رتبه نظام در یک راستا است. مقاومت امروز ایران در برابر دخالت امریکا در خاورمیانه، نتیجه مستقیم دخالت امریکا در جنگ ایران و عراق است؛ جنگی که شخصیت و نظرات سلیمانی را شکل داد. از سوی دیگر، او فردی به شدت میهن‌پرست و وفادار به رهبر ایران است.

موفقیت‌های سلیمانی به طور عمده نشات گرفته از سیاست طولانی‌مدت ایران در زمینه سیاست خارجه است. در امریکا، سیاست خارجه معمولا بسته به دولتِ روی کار عوض می‌شود ولی در ایران اهداف و اقدامات مورد نیاز در حوزه سیاست خارجه از آغاز انقلاب همواره ثابت بوده‌اند. طول زمان فرماندهی سلیمانی در سپاه قدس نیز عامل مهم دیگری است. او در سال ۱۹۹۸ به فرماندهی این نیرو منصوب شد. به خاطر وضعیت پیچیده سیاست در ایران، سلیمانی از آزادی بی حد و حصری برخوردار است و برای مدتی طولانی نیز هدایت نیروی قدس را بر عهده دارد؛ ویژگی‌هایی که شاید مورد حسادت همتایان امریکایی ‌او باشد. چراکه در نهایت، قدرتِ یک رهبر در چشم افراد تحت تابعیت او است و هر چه بتواند قدرت خویش را برای مدتی طولانی‌تر حفظ کند، از اعتبار بیش تری بهره خواهد برد.

بنابراین، موفقیت سلیمانی هم به شخصیت وی برمی‌گردد و هم به مدت زمانی که توانسته است در قدرت باقی بماند. چنین فرماندهی در امریکای امروز امکان وجود ندارد. در ایالات متحده ما اجازه نمی‌دهیم فرمانده نظامی یا هر فرد دیگری در قدرت برای ده‌ها سال موقعیت خویش را حفظ کند. دلیل‌های سیاسی و تجربی برای این کار وجود دارد. در امریکا ما بعد از «ادگار جی هوور»[رییس سابق اف بی آی]، به هیچ مقام دولتی اجازه نداده ایم چنان قدرتی را برای مدتی طولانی در دست داشته باشد.

برخلاف رشک خود من به آزادی عمل و قدرت سلیمانی برای انجام سریع خواسته‌هایش، به نظر من قدرت امریکا، در نظام سیاسی حاکم بر کشور است. فردی سرسخت و عمل گرا گرچه ممکن است بدون هیچ نظارتی نیز منشا خیر و خوبی برای جهان و محیطش باشد اما احتمال آن هم وجود دارد که به خدمت نیروهای شر و شیطانی در آید و نتایجی وخیم به بار آورد. سلیمانی تنها یک فرد است؛ حضورش برای خاورمیانه خطرناک است و از طرف دیگر، آینده آن را در دست دارد.

*استنلی مک‌کریستال ژنرال چهارستاره ارتش امریکا است که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ فرمانده عملیات‌های ویژه مشترک «پنتاگون» در عراق بود. کشف و قتل «ابومصعب زرقاوی»، از تروریست‌های «القاعده»، از اقدامات او در این دوره بوده است. او در سال ۲۰۱۰ از ارتش امریکا بازنشسته شد و اکنون به عنوان استاد دانشگاه در دانشگاه «ییل» مشغول به تدریس است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *