ایران و آمریکا؛ بهای گزاف یک درگیری احتمالی

By | ۱۳۹۸-۰۲-۲۰

تشدید تنش میان ایران و آمریکا با تهدید تهران به خروج از برجام از دید بسیاری از تحلیلگران غربی خطر رودررویی میان دو کشور را بسیار بالا برده است. به ویژه اعزام ناوگان عظیم ابراهام لینکلن و واحدهای متعدد جنگی از سوی آمریکا به خلیج فارس و موشک‌پرانی‌های  شبه‌نظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی به سوی  اسرائیل و تحرکات و جابجایی‌های نظامی از سوی رژیم ایران هرچند صرفا نقش تحریک یا بازدارنده داشته باشد، نگرانی یک درگیری نظامی را افزایش داده است. روزنامه دیتسایت آلمان نیز در تحلیلی، احتمال رودررویی نظامی دو کشور را بسیار قوی ارزیابی می‌کند زیرا به نوشته‌ی این روزنامه، تشدید فشارهای اقتصادی نمی‌تواند سبب به پا خاستن مردم علیه رژیم جمهوری اسلامی شود. نویسنده‌ی دیتسایت مقایسه می‌کند که در لیبی نیز فشارهای خارجی بدون مداخله نظامی داخلی سبب خیزش مردم علیه معمر قذافی نشد.

تهران؛ Atta Kenare/AFP/Getty Images©

دیتسایت در عین حال تاکید می‌کند که تهدید روحانی به خروج از برجام در صورت عدم اجرای تعهدات شرکای اروپایی، موقعیت اروپایی‌ها را نیز برای نجات برجام تضعیف کرده است. البته این ادعا در حالیست که کشورهای اروپایی در بیانیه‌ای به حکومت ایران هشدار داده‌اند که فکر مهلت تعیین کردن در رابطه با برجام را بهتر است از سر خود بیرون کند.

تحلیل دیتسایت را که با تکیه بر مهلت ۶۰ روزه جمهوری اسلامی تنظیم شده در ادامه می‌خوانید.

برای نجات توافق هسته‌ای با ایرن ۶۰ روز باقی مانده است: رهبری جمهوری اسلامی ایران در برابر فشار شدید خارجی، و بیش از همه ایالات متحده آمریکا، چنین مهلتی را تعیین کرده است. مخاطب، کشورهایی هستند که پس از خروج آمریکا در یک سال گذشته بر سر پیمان خود با ایران باقی مانده‌اند. حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی گفته است که هدف ایران بهم زدن معامله نیست بلکه می‌خواهد مذاکره کند، در حالی که تهدید به غنی‌سازی اورانیوم با ضریب بالاتر از هم‌اکنون نشانه یک شکست است.

ایران از آلمان، فرانسه، بریتانیا، روسیه و چین می‌خواهد که به تعهدات خود در چارچوب برجام عمل کنند، به ویژه در بخش نفت وگاز. یعنی  تحریم‌ها را کاهش دهند  و مناسبات اقتصادی خود را به حالت عادی برگردانند. این بدان معناست که اروپا  می‌بایست در برابر آمریکا بایستد! اما این درخواست جمهوری اسلامی از اروپاییان هیچ شانسی ندارد. تنش هسته‌ای و نبرد بی‌امان حکومت ایران برای تبدیل شدن به قدرت برتر در خاورمیانه به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر به سوی یک رودرویی خطرناک پیش می‌رود و احتمالا این همان چیزی است که آمریکایی‌ها می‌خواهند.

آمریکایی‌ها از زمان خروج از برجام همه تلاش خود را صرف آن کرده‌اند که خط سازش‌ناپذیر سیاست تحریم خود را تا حد ممکن دامنه‌دارتر به مرحله اجرا برسانند. آنها نه تنها ایران، بلکه کشورهایی را هم که می‌خواهند به توافق هسته‌ای متعهد بمانند، زیر فشار گذاشته‌اند. نتیجه این شد که به عنوان نمونه اروپایی‌ها موفق نشدند مناسبات اقتصادی خود با ایران را آنطور که متعهد شده‌اند پیش ببرند.

خطر ازبین رفتن نفوذ بر ایران

رژیم تهران دقیقا همین را دلیل اقدام خود می‌داند که در پایان می‌تواند به خروج این کشور از برجام منتهی شود: ناتوانی کشورهای بازمانده در توافق هسته‌ای در زمینه اجرای تعهدات خود در قبال ایران. کشورهای عضو اتحادیه اروپا کوشیدند با وجود تحریم‌های گسترده‌ی آمریکا با ایجاد ساز و کار مالی به نام اینستکس مشکل را حل کنند، اما شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی از مجازات‌های ایالات متحده آمریکا می‌ترسند. برای آنها آمریکا مهمترین بازار است و معامله با جمهوری اسلامی قابل مقایسه با آن نیست. به همین دلیل حاضر نیستند خطر کنند. غلبه بر انزوای جمهوری اسلامی، بدون برآوردن خواست‌های ایالات متحده آمریکا به سختی ممکن است.

حکومت ایران تا کنون در برابر خروج ایالات متحده آمریکا از توافق هسته‌ای در عمل محتاطانه واکنش نشان داده‌ است. مقامات جمهوری اسلامی البته بلافاصله تهدید کردند که برنامه هسته‌ای خود را از سر می‌گیرند، اما همچنان به تعهدات خود در برجام پایبند ماندند، بطوری که نه تنها آژانس بین‌المللی انرژی اتمی‌ این را همواره تایید کرده، بلکه آمریکایی‌ها هم اطلاعاتی خلاف آن به دست نیاورده‌اند. پس به نظر می‌رسد رهبری فعلی تهران علاقه جدی به حفظ مدل موجود توافق یا برجام دارد: محدودیت برنامه هسته‌ای در برابر کاهش قدم به قدم تحریم‌ها. تردیدی نیست که رژیم ایران به دنبال دست یافتن به بمب اتمی‌ بود. به فنآوری مربوط به آن هم می‌تواند دسترسی داشته باشد. اما تهران فعلا از تهیه مواد لازم صرف نظر کرده. توافق اتمی‌ کنترل برنامه اتمی‌ رژیم ایران را ممکن کرد. این کنترل اکنون تهدید به نابودی می‌شود.

استناد آمریکایی‌ها برای بیرون رفتن از برجام این است که توافق اتمی‌ به‌اندازه کافی مانع سیاست‌های تهاجمی‌ ایران در منطقه، از سوریه تا لبنان و یمن، نمی‌شود و رژیم از طریق کاهش تحریم‌ها بیشتر تقویت می‌شود، بدون آنکه از سوداهای نظامی‌اش، از جمله برنامه هسته‌ای، به صورت پایدار  منع شده باشد. در مقابل باید با فشار حداکثری همراه با تهدیدهای نظامی جدی این رژیم را به زانو در آورد.

ایران باید پیش از حمله به منافع آمریکا، دو بار فکر کند

روشن نیست که آمریکا علاوه بر این چه هدفی را دنبال می‌کند. بخشی از استراتژی آمریکا این است که مردم ایران در نتیجه دشواری‌های اقتصادی علیه رژیم به پا خیزند و از این طریق تحولی ایجاد شود. اما معلوم نیست که این محاسبه به صورت جدی به نتیجه برسد. در لیبی هم این استراتژی بدون مداخله نظامی عمل نکرد. اینکه فشارها ایران را به پای میز مذاکرات تازه ای بکشاند که در آن تعهدات سنگینی را بپذیرد، به معنای این است که تسلیم آمریکا شود؛ ولی این نیز به همین اندازه نامحتمل است. آمریکایی‌ها با سیاست سختگیرانه‌ی خود بیشتر تندروها را علیه رئیس جمهور روحانی در تهران تقویت می‌کنند که دست‌کم می‌شود با او حرف زد. از جانشین او نمی‌توان مذاکرات سازنده ای را انتظار داشت. به این ترتیب خطر یک سیاست تهاجمی‌ جدید افزایش یافته است.

پاسخ ایالات متحده آمریکا به این پرسش تنها یکی است: ایجاد هراس به عنوان ابزار بازدارندگی. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در بغداد گفت که او امیدوار است مقامات ایران دو بار فکر کنند که آیا می‌خواهند منافع آمریکا را مورد حمله قرار دهند؟ پیشتر اعلام شده بود که اعزام ناوگان ابراهام لینکلن و بمب‌افکن‌های آمریکا به منطقه به دلیل «تهدید جدی نیروهای رژیم ایران» صورت می‌گیرد. پنتاگون هشدار داده بود که «تهدیدهای جدی» از سوی ایران می‌تواند به زودی عملی شود.

با اینهمه اگر زمانی یک انفجار بتواند ایالات متحده آمریکا را مجبور به مقابله‌ی مستقیم با ایران کند، خودش  نیز در این امر سهم بزرگی ایفا کرده است. این اظهارات جان بولتون مشاور امنیتی دونالد ترامپ را که می‌گوید «آمریکا کاملا آماده است به هر حمله‌ای پاسخ بدهد، اما جنگ با ایران را نمی‌خواهد» به سادگی نمی‌توان باور کرد. دست کم یک نکته مسلّم است: در واشنگتن همه اینطور فکر نمی‌کنند.

*منبع: روزنامه آلمانی دیتسایت
*نویسنده: کارستن لوتر
*ترجمه و تنظیم: جواد طالعی