مردم شریف ایران
معلمان گرچه درکلاس درس روبروی دانش آموزان نشسته اند ، اما در همه حال در کنار آنان هستند، سرما و گرما را در کنار آنان حس میکنند، دیوارکلاس برسرشان خراب می شود، خود را سپر بلای فرزندان این سرزمین می کنند، آتش بی تدبیری حاکمان پیکرشان را در کلاس درس بریان می کند ، خود را به سیل می سپارند، در دورترین روستاها در برف و یخبندان خود را به کلاس درس می رسانند، فقط به عشق انسانیت و تربیت کودکان این سرزمین و رسیدن به جامعه ای آزاد و آباد و پرورش شهروندانی آزاد اندیش، قانونمدار و انسان دوست.
راستی و درستی، نظم و انضباط، اخلاق نیک و گفتار نیک، وجدان بیدار وظیفه شناسی و امانت داری از اصول بنیادین آنان است. اما افسوس در این راه، هرچه بیشتر تالش می کنند، حقوق طبیعی آنان _ توسط حاکمانی که باید مجری عدالت باشند، گویی به عمد_ بیشتر پایمال می شود.
با زبان انسانیت، مسالمت جویانه و با منطق فرهنگ و تمدن انسانی فریاد عدالتخواهی سر می دهند، انحطاط و انحراف اخالق و دانش، در تعلیم و تربیت را گوشزد می کنند، اما با کمال تاسف اهانت می شنوند، زندان و شکنجه می شوند، تحقیر می شوند، از کار اخراج و محکوم به شلاق می شوند.
اما هموطن ارجمند، دانش آموز گرامی، همکارشریف:
ما را سریست باتو، که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم برآن سریم.
اعضای شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، بر پیمان خویش تا اجرای عدالت ایستاده اند، تا همه ی ارزش های انسان از دست رفته را به جامعه بازگردانند.
از این رو یکبار دیگر برخواسته های خویش پای می فشارند، و در این راه تا پای جان ایستاده اند:
_ آموزش رایگان و با کیفیت در مدارس و دانشگاهها
_ رسیدگی به مطالبات شاغلین و بازنشستگان شریف
_ تاکید بر همبستگی معلمان و دانش آموزان، تا رسیدن به خواسته های قانونی و طبیعی خود.
_ تبرئه و آزادی معلمان زندانی / محمود بهشتی، محمد حبیبی ، اسماعیل عبدی و سایر معلمان زندانی زیر حکم
_ کنار گذاشتن آموزش و پرورش تجاری
_ آموزش به زبان مادری
_ بازگشت به کارمعلمان فعال صنفی اخراج شده از جمله محمد حبیبی
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، ۱۱ اردیبهشت ۹۹″