نگرانی اصلی این است که حاشیه های این داستان چنان همه را سرگرم کند که از راه حل های اصلی غفلت شود و همه را به اظهار نظر در این باره وادارد در حالی که درآمد نفت کاهش یافته یا موانع کسب و کار باقی است یا دغدغۀ سهامداران بورس این باشد که نکند این رشد حبابی باشد و مانند آن اما در رسانه ها و محافل عمومی دربارۀ این تجربه تازه صجبت کنند و هوش و حواس همه به این چهار صفر باشد و همان تمثیل. بیمار مبتلا به سرطان است و ما سرگرم عمل جراحی زیبایی شویم.
با موافقت نمایندگان مجلس شورای اسلامی با لایحۀ «اصلاح قانون پولی و بانکی» باید در انتظارحذف چهار صفر از پول ملی و خداحافظی رسمی با «ریال» پس از 90 سال باشیم.
البته مردم در مبادلات و گفت و گوهای اقتصادی خود در تمام این سالها هیچگاه ریال را به رسمیت نشناختند و خود با حذف یک صفر همچنان از تومان استفاده میکردند و گاه بیش از یک صفر در گفت و گوها حذف میشود. مثلا وقتی کالایی به ارزش 5000000 ریال خریده ایم نمی گوییم 5 میلیون ریال و خودمان 4 تا صفر آن را میاندازیم و میگوییم 500 تومان! قصاب محله هم مینویسد گوشت گوسفند مثلا 90 تومان حال آن که در واقع هر کیلوگرم 900000 ریال است.
به لحاظ تاریخی قابل اشاره است که در ۲۷ اسفند ۱۳۰۸ کمیسیون نرخ اَسعار «قانون تعیین واحد و مقیاس پول قانونی ایران» را تصویب کرد. به موجب این قانون، «ریال» به عنوان واحد پول ایران تعیین شد از این قرار: یک «ریال» معادل نسبت مشخصی از یک گرم طلا و چون از ارزش نقرۀ «قِران» ایران کاسته شده بود، پایۀ پولی را از نقره به طلا تغییر دادند. (یک ریال معادل 0.3.661.191 گرم طلا)
این قانون اما در وضع پول رایج ایران تغییری ایجاد نکرد تا ۲۲ اسفند ۱۳۱۰ که قانون «اصلاح قانون واحد و مقیاس پول» به تصویب رسید و ریال به اساس سیستم پولی ایران بدل شد و بدین ترتیب از اول فروردین 1311 ریال به عنوان واحد رسمی پول ایران به جریان افتاد و پس از حدود یک سده «قران» جای خود را به «ریال» داد. با این حال چنانکه گفته شد در قریب این 90 سال نیز ریال، مقبولیت عام نداشته و تومان به کار میرود.
اول بار نیست که بحث حذف چهار صفر مطرح میشود و پس از بحث های غیر رسمی سه سال قبل در دولت تصویب شد و از همان زمان این انتظار بود که در قالب لایحه به مجلس شورای اسلامی برود و حالا این اتفاق افتاده و در نیمۀ اردیبهشت 1399 کلیات آن در مجلس هم به تصویب رسیده و در صورت طی مراحل دیگر به زودی اجرایی میشود. اگر شورای نگهبان ایراد ایجاد بار مالی نگیرد و به سیاست های کلی ربط ندهند.
در همان سال 95 سخنگوی دولت هدف از این کار را «کاهش استهلاک کاغذ اسکناس، حفظ حیثیت ظاهری پول ملی و افزایش کارایی آن» اعلام کرد و به کاهش تورم ربط نداد و این بار هم رییس کل بانک مرکزی در مجلس گفت بحث تورم در میان نیست. کوتاه و روشن می توان گفت اگر نرخ دلار را مثلا 10 هزار تومان تصور کنیم به لحاظ حیثیتی جالب نیست یک دلار آمریکا معادل 100 هزار ریال یا 100 هزار واحد پولی ما باشد و هر چند با حذف چهار صفر اتفاق خاصی نمی افتد اما دست کم ویترین سر و سامانی میگیرد و یک دلار آمریکا معادل 10 تومان می شود چون از 100000 چهار صفر افتاده است.
با این حال بار دیگر به این بهانه از تأثیرات تورمی یا بیتأثیری و بیثمری آن گفته میشود و نایب رییس اتاق بازرگانی ایران این تمثیل را به کار برده که حذف چهار صفر از پول ملی در حال حاضر مثل این است که بر روی یک بیمار سرطانی عمل جراحی پلاستیک انجام دهید.
منظور او این است که مشکل اصلی تعداد صفرها نیست و در نگاه بدبینانه یک کار نمایشی یا ناقص است و چون همراه با اصلاح دیگر ساختارها صورت نمیپذیرد چندی نمیگذرد که صفرها هم یکی یکی بازمی گردند. زیرا این صفرها نشانهای از وضعیت تورمی اقتصاد ایران در قریب 50 سال گذشته است.
چنان که سه سال قبل و پس از تصویب در هیأت دولت هم نوشتم کار به طنز و طعنه در فضای مجازی هم کشید و باعث انبساط خاطر هم شد: «اون موقع 100 میلیون تومان نداشتیم الان با حذف چهار صفر 100 هزار تومان نداریم!» یا «بدبختی هامون تومان تومان، خوشی هامون ریال ریال».
با این حال به نظر میرسد بیش از منطق اقتصادی از حیث روانی مهم تر بوده است. همانکه سخنگوی دولت از آن با لفظ «حیثیتی» یاد کرده بود. در این نگاه فواید مثبتی از این قرار بر آن مترتب است:
1. مبادلات روزانه را ساده میکند. واحد پولی هم وسیلۀ تبادل است و هم از قدرت خرید حکایت میکند. همین حالا هم مردم یک صفر ریال را حذف میکنند و «تومان» را به کار میبرند. رفتاری که گردشگران خارجی را گیج میکرد.
2. مشکل محاسباتی دفاتر حسابداری را تا حد زیادی حل میکند. تصور کنید کارگر ساده 90 هزار تومان مساعده دریافت میکند. سرپرست او یک تراول «پنجاهی» و چهار تا ده هزار تومان از جیب خود می پردازد اما به خاطر همین عملیات ساده حسابدار باید عدد 9 را با 5 صفر ثبت کند. با حذف چهار صفر اما عملیات حسابداری آسانتر خواهد شد.
3. مزیت سوم افزایش امنیت در حمل پول است. در حال حاضر اگر فرد بخواهد مبلغی را به صورت اسکناس جا به جا کند نگرانی از سرقت تا به مقصد نرسد همراه اوست.
4. هر چند بخشی از کارهای بانکی را مردم خود انجام میدهند اما صفرهای زیاد و ثبت همۀ آنها امکان ارایۀ سریع تر خدمات بانکی را سلب کرده است.
5.چنان که در مقدمه هم آمد، مردم خود یک یا چند صفر را در گفتارهای روزانه حذف کردهاند. در برخی کالاها قیمت به تومان ثبت میشود و صفرها در گفتار به کار نمیرود. وقتی از کسی میپرسید این خودرو را چند خریده و شخص پاسخ می دهد 200 تومان منظور او 2 میلیارد ریال یا 200 میلیون تومان است و در واقع مردم بیش از چهار صفر را هم در برخی اقلام مانند خودرو و خانه حذف کردهاند.
6.حجم زیاد اسکناس مردم را به استفاده از چک پول مسافرتی یا تراول ناگزیر میکند. حال آن که تراولها اسکناس نیستند و استفاده اسکناسی از آنها می تواند تورم زا باشد.
7. چاپ و امحای اسکناس هزینه بالایی را به اقتصاد تحمیل میکند. در تازه ترین آمار که حین ارایۀ لایحه گفته شد صحبت از 400 میلیارد تومان در سال برای امحای اسکناس های فرسوده است. کار به جایی رسیده که هزینۀ چاپ برخی اسکناس ها از ارزش خود آنها بیشتر شده است!
8. اسکناس، به هر رو مستهلک میشود و واحد های پولی جدید قاعدتا هزینه استهلاک کمتری دارند و این گونه نیست که به یک باره رایج شوند و تا مدتی هر دو رواج دارند تا کم کم جا بیفتد. در ترکیه و فرانسه هم تا مدتی اصطلاح لیر جدید و قدیم و فرانک جدید و قدیم به کار می رفت. مثل پلاک خانه ها که شهرداری چند سال قبل اصلاح کرد و مردم از اصطلاح پلاک قدیم هم استفاده می کردند چون در برخی نشانی های ثبت شده آمده بود و اکنون دیگر نمی گویند پلاک قدیم. البته به جای ریال جدید و قدیم باید گفته شود تومان جدید و قدیم و بعید نیست در کوچه و خیابان بشنویم که عجب مسخرهبازی راه انداختهاندها! یا بگویند همه اش کار خودشونه. می خوان مردم رو سرگرم کنند!
9. جایگاه برابری ریال و ارزهای دیگر در جدول های مقایسهای با حذف صفرها ارتقا مییابد. این همان نکتهای است که سخنگوی دولت برای توضیح آن از تعبیر «حیثیتی» استفاده کرده و من کلمۀ «ویترینی» را به کار می برم که الزاما هم منفی نیست. ویترین یا نمایۀ یک فروشگاه و بنگاه صرفا جنبۀ نمایشی ندارد.
10. سرانجام این که چنین کاری اختراع و ابداع ما نیست و کشورهای دیگر هم انجام دادهاند. تجربهها البته یکسان نیست. فرانسه و ترکیه نمونۀ تجربههای موفق این کار هستند و آرژانتین از نمونه های ناموفق و زیمبابوه بسیار ناموفق.
در فرانسه و قریب 50 سال قبل این کار را انجام دادند تا به مرور «فرانک جدید» جای فرانک قدیم را گرفت و در ترکیه در سال 2005 اقدام به حذف 6 صفر از لیر کردند.
راز موفقیت در ترکیه این بود که پروژه اصلاح محدود به حذف صفرها نبود و به موازات آن ثبات سیاسی، سیاست های انقباضی، استقلال بانک مرکزی، خصوصی سازی واقعی و هدایت سرمایههای سرگردان به بازار سهام به جای طلا و ارز هم انجام شد و به موفقیت این پروژه کمک کرد و به عبارت دیگر بدون این 5 فقره معجزهای از حذف صفرها برنمی خیزد.
در واقع معمار اصلاح اقتصاد نوین ترکیه ( کمال درویش) وقتی دید نمی توانند قیمت ها را به قبل بازگردانند به رونق اندیشیدند و سرمایه جلب کردند و تورم را با افزایش دستمزد و قدرت خرید جبران کردند و بعد البته صفرها را برداشتند. همین حالا در اقتصاد ایران اگر بتوان به کارگران 10 میلیون تومان دستمزد داد دیگر کسی از افزایش قیمت ها در حد فعلی نمینالد. در واقع انتقاد اصلی این است که با دستمزدهای فعلی برداشتن صفرها کمکی نمی کند.
این 10 نکته را البته بدون برخی مثال های اخیر سه سال قبل هم در یادداشتی با عنوان «کاری نمایشی یا سودمند» آورده بودم اما اکنون سه نگرانی را هم میتوان یادآور شد:
اول این که بیم آن هست که به لحاظ روحی و ذهنی نتیجه عکس دهد و آسیب رساند. به این معنی که همان گونه که تورم را کمتر نشان میدهد اما قدرت خرید و دارایی را هم کوچک شده جلوه دهد. به عنوان مثال اکنون شخص دلخوش است به این که پا به پای تورم و حتی بیش از آن قیمت خانۀ او هم افزایش یافته و مثلا دو میلیارد تومان شده است.
دو میلیارد 9 صفر دارد و وقتی 4 صفر را برداریم می شود 200 هزار تومان! از جنبه روانی گفته می شود و گرنه جنبه اقتصادی آن روشن است و از آن طرف فردی که یک میلیون تومان دریافتی دارد تورم 40 درصدی را با یک میلیون می سنجد و درصد واقعی نمی گیرد و نمی هراسد. اما وقتی از یک میلیون تومان 4 صفر را برداریم 100 تومان باقی می ماند و با تورم 40 درصدی احساس می کند 40 تومان از این 100 تومان تبخیر شده و می هراسد! تکرار می کنم از جنبه روانی و برای افراد نآشنا با منطق اقتصادی و قراردادی بودن این امور اشاره می کنم.
نگرانی دوم این است که قیمت ها به سمت بالا و واحد پول اصلی گرد شود. البته عملا این اتفاق افتاده است و در این دو سه سال این مشکل تا اندازه زیادی حل شده است!
نگرانی سوم و مهم تر اما این است که حاشیه های این داستان چنان همه را سرگرم کند که از راه حل های اصلی غفلت شود و همه را به اظهار نظر در این باره وادارد در حالی که درآمد نفت کاهش یافته یا موانع کسب و کار باقی است یا دغدغۀ سهامداران بورس این باشد که نکند این رشد حبابی باشد و مانند آن اما در رسانه ها و محافل عمومی دربارۀ این تجربه تازه صجبت کنند و هوش و حواس همه به این چهار صفر باشد و همان تمثیل. بیمار مبتلا به سرطان است و ما سرگرم عمل جراحی زیبایی شویم.
عصر ایران: مهرداد خدیر