تحریم تسلیحاتی ایران بر اساس برجام، در اول آبان ماه سال جاری به پایان میرسد و دولت ترامپ، دوشنبه هفته قبل (دوم تیر ماه) با ارائه پیشنویس قطعنامه پیشنهادی به شورای امنیت سازمان ملل، تلاش برای دائمی کردن این تحریم را آغاز کرد. اتحادیه اروپا با اتخاذ موضعی ملایمتر، خواستار تداوم سهساله تحریم تسلیحاتی ایران است. روسیه و چین اما اعلام کردهاند با پیشنویس قطعنامه پیشنهادی دولت آمریکا مخالفند. اینکه این اعمال فشار جدید آمریکا بر ایران به چه نتیجهای منتهی خواهد شد، موضوع گفتوگوی مکتوب یورونیوز با هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه راتگرز و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه است.
یورونیوز: به نظر شما آیا آمریکا می تواند اکثریت اعضای شورای امنیت سازمان ملل را مجاب کند به پیش نویس قطعنامه مرتبط با تمدید تحریم تسلیحاتی ایران رای مثبت بدهند؟
هوشنگ امیراحمدی: «در کنار پنج عضو دائم شورای امنیت که حق وتو دارند، الان آلمان و بلژیک و استونی ویتنام و تونس و اندونزی و آفریقای جنوبی و نیجر و گرانادا و جمهوری دومنیکن به عنوان اعضای موقت این شورا حضور دارند. وقتی که به این لیست نگاه میکنم، احساس من این است که این قطعنامه تصویب میشود. آمریکا که رای مثبت میدهد، فرانسه و بریتانیا هم به احتمال بسیار زیاد رای میدهند. اگر بریتانیا و فرانسه رای مثبت بدهند، آلمان و بلژیک هم حتما رای مثبت میدهند. بنابراین تا این جا میتوان گفت که پنج کشور به این قطعنامه رای خواهند داد. کشورهایی مثل استونی و تونس و اندونزی و گرانادا و جمهوری دومنیکن و ویتنام هم به نظر من به این قطعنامه رای مثبت میدهند. در لیست اعضای موقت شورای امنیت، کشورهایی که دشمن آمریکا باشند حضور ندارند. همه این کشورها رابطه خوبی با آمریکا دارند و برخی از آنها با ایران رابطه خوبی ندارند و یا اینکه برایشان اهمیتی ندارد چه اتفاقی برای ایران میافتد. بنابراین در تحلیل نهایی باید بگویم این کشورها بین آمریکا و ایران، آمریکا را انتخاب میکنند و حاضر نخواهند شد در معرض خشم آمریکا قرار گیرند. نتیجه اینکه، این قطعنامه رای میآورد. کشورهای اروپایی هم فکر میکنند اگر این قطعنامه رای بیاورد، مشکل بهتر حل میشود؛ تا اینکه قطعنامه رای نیاورد و آمریکا را عصبانی کنند و اقدامات نامتعارفی انجام دهد. یعنی کشورها به آینده هم فکر میکنند که اگر این قطعنامه رای نیاورد، چه خواهد شد و آمریکا چه خواهد کرد. اینکه تحریم صادرات و واردات اسلحه ایران چند سالی تمدید شود، از نظر این کشورها بهتر از عملی شدن تهدیدات آمریکاست. حالا آمریکا میخواهد این تهدیدها دائمی باشد ولی اروپاییها خواهان تمدید سهساله یا پنجساله این تحریمها هستند. خلاصه اینکه، به نظرم این قطعنامه رای میآورد.»
یورونیوز: اروپا از یکسو ابراز تمایل کرده که تحریم تسلیحاتی ایران چند سال دیگر تمدید شود، از سوی دیگر با بازگشت سایر تحریمها (فعال شدن مکانیسم ماشه) مخالفت کرده است. تحلیل شما از دلایل این دو موضع اروپا و پیامدهای آن برای ایران چیست؟
هوشنگ امیراحمدی: «اروپا در تحلیل نهایی همیشه بین ایران و آمریکا، آمریکا را انتخاب کرده است. من اصلا نمیتوان تصور کنم در دعوای پیش رو نیز اروپا کاری جز این انجام دهد. اما اروپاییها در عین حال میخواهند در برابر آمریکا “بازی استقلال” داشته باشند و به دنیا بگویند دنبالهرو آمریکا نیستند. آنها فقط نگران ایران نیستند بلکه از بابت سایر کشورهای در حال توسعه نگرانند؛ چون این کشورها انتظار دارند اروپا مستقلتر و واقعبینانهتر و انسانیتر عمل کند. ولی واقعیت این است که اروپا در این دوران بسیار عملگرایانه و فرصتطلبانه و ماکیاولیستی عمل میکند. اروپا سرشاخ شدن با آمریکا را برای اقتصاد و سیاست خودش خطرناک میداند ولی کارش چانهزنی با آمریکا و مطرح کردن خودش به عنوان “پلیس خوب” است. اروپا در ماجرای منتهی به برجام هم چنین کاری انجام داد. آنجا آمریکا پلیس بد بود و اروپا پلیس خوب؛ و به این ترتیب قراردادی را از ایران گرفتند و بعد هم که آمریکا از برجام خارج شد، اروپا باز با ایفای نقش پلیس خوب سعی کرد ایران را در برجام نگه دارد؛ تا اینکه بالاخره خود اروپا در شورای حکام گفت که ایران مشغول تخلف است و باید توبیخ شود. به نظر من اروپا در مواجهه با ایران و سایر کشورهای جهان سوم، بازی ناجوانمردانهای انجام میدهند. یعنی از یک طرف با آمریکا هستند، از طرف دیگر میخواهند طرفداریشان از آمریکا آن قدر آشکار و زننده نباشد که کشورهای جهان سوم اروپا را لعن و نفرین کنند. به همین دلیل من فکر میکنم اروپا در قبال قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت نیز همان نقش پلیس خوب برجام را بازی میکند ولی نهایتا به نفع آمریکا رای میدهد. فقط ممکن است اروپا بکوشد قطعنامه پیشنهادی آمریکا را کمی رقیق کند و نهایتا به ایران بگوید ما از شما حمایت کردیم و نگذاشتیم تحریم تسلیحاتی شما دائمی شود. اروپا با این بازی، که در جهت تصویب خواست آمریکا است، جلوی بازگشت تحریمها و فعال شدن مکانیسم ماشه را میگیرد تا آمریکا خودش عهدهدار اجرای همه آن تحریمها نشود و به این منظور، کنترل تمام راههای آبی دنیا را در اختیار نگیرد. در واقع اروپا میخواهد با یک تیر سه نشان بزند. هم تحریم تسلیحاتی ایران را تمدید کند، هم مانع از دائمی شدن آن بشود، هم اینکه شر تهدیدهای آمریکا را از سر جهان کم کند. آمریکا هم به نظر من به مرگ گرفته است تا سایر کشورها به تب راضی شوند. از تحریم تسلیحاتی دائمی ایران حرف میزند که سایر کشورها به تحریم مثلا پنج ساله رضایت بدهند. بویژه اینکه این تحریم، تحریم تسلیحاتی است و تحریم غذایی و دارویی نیست. همچنین باید گفت استفاده از مکانیسم ماشه، برای ایران بسیار خطرناکتر از تصویب این قطعنامه فعلی است.»
یورونیوز: در صورت تصویب این قطعنامه، به نظر شما واکنش ایران چه خواهد بود؟
هوشنگ امیراحمدی: «در مورد واکنش ایران، من راستش خیلی نگرانم. هم نگران استراتژی قبل از تصویب و هم نگران استراتژی بعد از تصویب این قطعنامه هستم. فکر میکنم استراتژی ایران فعلا مانور دادن روی برجام است. ایران مدام تاکید میکند که آمریکا از برجام خارج شده و قطعنامه ۲۲۳۱هم در چارچوب برجام بوده و ربطی به آمریکا پیدا نمیکند. این استراتژی به نظر من اشتباه است و به شکست منتهی میشود؛ چون متاسفانه برجام یک قراداد یکطرفه بوده است. در این قرارداد فقط ایران تعهد دارد. آمریکا در برجام تعهدی نداده است. کارهایی را هم گفته است انجام خواهد داد ولی همان اقدامات را منوط کرده است به تصویب کنگره یا همسو بودن با منافع ملی آمریکا. شما اگر برجام را با دقت بخوانید، میبینید که عضویت آمریکا در برجام اصالت ندارد. یعنی آمریکا به ایران گفته است اگر شما این کارها را انجام دهید، ما هم تحریمهای ثانویه را برمیداریم و چنین و چنان میکنیم. ولی واقعا آمریکا تعهدی در این زمینه نداده است. بنابراین اینکه آمریکا عضو برجام است یا نه، از نظر قانونی، یعنی اگر این موضوع به دادگاه قانون آمریکا کشیده شود، جوابش این است که عضویت آمریکا در برجام بیمورد بوده است و اصلا عضوی وجود ندارد آنجا. از طرف آمریکا، هیچ کس پای برجام را امضا نکرده است. حتی جان کری هم امضا نکرده است. اوباما امضا نکرده و کنگره هم آن را به قانون بدل نکرده است. چین و روسیه هم که میگویند آمریکا عضو برجام نیست، دارند با ایران بازی میکنند. چین و روسیه هم میدانند که آمریکا واقعا عضو برجام، به معنای عضویت یک کشور در یک معاهده، نیست. برجام اصلا یک معاهده و یک قرارداد بینالمللی، به این معنا که کشورهایی مطابق آن تعهدات مشخصی داده باشند، نیست. عضویت در برجام، امر لقی است. بنابراین ایران نباید بر روی این موضوع زوم کند که آمریکا عضو برجام نیست و نمیتواند چنین قطعنامهای را به سازمان ملل ارائه کند. این قطعنامه به احتمال زیاد تصویب میشود. اینکه آمریکا عضو برجام است یا نه، تاثیری در روند منتهی به تصویب این قطعنامه نخواهد داشت. از سوی دیگر آمریکا میتواند بگوید اصلا من عضو برجام بودم و از آن خارج شدهام؛ ولی الان میخواهم که ایران اسلحه نخرد چراکه حکومت ایران نیازی به این کار ندارد و ضمنا عملکردش در منطقه و جهان خطرناک است. یعنی آمریکا وارد این میدان میشود. به نظر من حکومت ایران باید بگوید اگر این قطعنامه تصویب شود، امنیت دفاعی و ملی ایران به خطر میافتد. یعنی ایران باید دارایی و قدرت دفاعی خودش را مقایسه کند با سایر کشورهای منطقه. با اسرائیل و عربستان و ترکیه. حتی با امارات! حالا با روسیه کاری ندارم. به نظرم ایران باید این طور جلو برود تا بتواند نظر سایر کشورها را جلب کند. سایر کشورهای شورای امنیت، این زبان را بیشتر درک میکنند. یعنی میگویند اگر ما به این قطعنامه رای بدهیم، امنیت ملی یک کشور دیگر به خطر میافتد. در این صورت ممکن است قانع شوند و رای منفی بدهند. اما چنین استدلالی نیازمند کار عمیق و عدد و رقم فراوان و چارتهای دقیق و مقایسهای است. در هر صورت اگر این قطعنامه تصویب شود، به نظرم ایران عکسالعمل لفظی تندی نشان خواهد داد ولی کار خاصی انجام نخواهد داد. اما اگر واکنش ایران جنبه عملی تندی پیدا کند، مثلا به کشتیها یا پایگاههای نظامی آمریکا یا به متحدان آمریکا در منطقه حمله کند، ایران حتما در خطر جنگ قرار میگیرد.»
یورونیوز: همواره این بحث مطرح بوده است که آیا روسیه و چین با ایران رابطه استراتژیک دارند یا خیر؟ آیا باید وتوی احتمالی این قطعنامه را آزمونی برای استراتژیک بودن یا نبودن رابطه این دو کشور با ایران قلمداد کرد؟
هوشنگ امیراحمدی: «فعلا که چین و روسیه گفتهاند ما مخالفیم ولی هیچ کدام نگفتهاند ما حتما این قطعنامه را وتو میکنیم. چین و روسیه نگاه میکنند به آرا. اگر از ۱۵رای، ۱۲ رای مثبت باشد، در این صورت چین و روسیه به راحتی نمیتوانند قطعنامه را وتو کنند؛ برای اینکه وتوی آنها در این شرایط فقط به معنای مخالفت با آمریکا نیست بلکه مخالفت با اکثر کشورهای عضو شورای امنیت خواهد بود. معمولا در این موارد چین رای ممتنع میدهد و رای روسیه قاطعیت بیشتری دارد. به نظرم احتمال وتوی روسیه خیلی زیاد است چونکه ایران و روسیه رابطه نزدیکی دارند و همسایه هم هستند. اما روسها در رابطهشان با ایران همیشه کجدار و مریز رفتار کردهاند. زمانی طرف ایران بودهاند، زمانی طرف دشمن ایران بودهاند و گاهی هم گفتهاند موضوع ایران به ما مربوط نیست. اخیرا هم سیاست “به ما مربوط نیست” را اتخاذ کردهاند. چین هم الان با آمریکا مساله دارد و قرار گرفتن چین در کنار ایران در این شرایط، دعوای آمریکا و چین را شدت میبخشد. چین به دنبال فرصتی برای سازگاری با آمریکا است. روسیه هم. برای اینکه این دو کشور میدانند آمریکا این روزها زخمی است و نمیخواهند این گرگ زخمی را زخمیتر و عصبانیتر بکنند. بنابراین با احتیاط پیش میروند. من اعتقاد ندارم ایران با چین و روسیه پیوند استراتژیک دارد و یا میتواند چنین پیوندی داشته باشد. اصلاً پیوند استراتژیک به معنای پیوند نظامی است و معنایش این است که اگر آمریکا به ایران حمله کند، روسیه هم به آمریکا حمله میکند و یا دست کم در محدوده ایران وارد جنگ با آمریکا میشود. به این معنا، چین هم پیوند استراتژیک ندارد. چون اگر چین و روسیه چنین اقدامی به نفع ایران انجام دهند، این یعنی جنگ جهانی سوم. در این شک نباید کرد. اما این دو کشور منافعی دارند و در چارچوب منافع ملی خودشان، گاهی طرف ایران و گاهی هم طرف دشمن ایران بودهاند. گاهی هم نقشی خنثی در دعوای ایران و آمریکا بازی کردهاند. به نظرم ایران نمیتواند روی چین و روسیه به عنوان دو متحد استراتژیک حساب کند. همکاری اقتصادی و سیاسی به معنای اتحاد استراتژیک نیست. اتحاد استراتژیک یعنی پیوند دفاعی و همکاری نظامی. بگذریم که اتحادهای استراتژیک، به این معنایی که گفتم، در جهان کنونی در حال منسوخ شدن است؛ چون الان همه کشورها میخواهند از جنگ فرار کنند.»
یورونیوز: با توجه به اینکه آقای روحانی گفته است ایران از چین و روسیه انتظار دارد جلوی تصویب قطعنامه پیشنهادی آمریکا را بگیرند، اگر این قطعنامه تصویب شود، آیا تاثیر منفی آشکاری بر رابطه ایران با چین و روسیه میگذارد؟
هوشنگ امیراحمدی: «آقای روحانی در خیالات خودش است! این دولت قرار بود دولت تدبیر و امید باشد ولی تبدیل شده است به دولت خیالات. این دولت همین خیالات را درباره اروپا هم داشت. این دولت ابتدا خیال میکرد برجام به سود ایران است. بعد خیال میکرد اروپا برجام را حفظ میکند. الان هم میگویند اگر ترامپ برگردد به برجام و خسارات ما را هم بدهد، ما با آمریکا مذاکره میکنیم. متاسفانه آقای روحانی فاقد ابتداییترین درک از آمریکا و از سیستم آمریکاست. اینکه ترامپ برگردد به برجام، یا خسارت خروجش از برجام را به ایران بپردازد، جزو محالات است. این حرفها نشان میدهد آقای روحانی آمریکا را نمیشناسد و روابط بینالملل را نمیفهمد. متاسفانه ظریف و روحانی یک تیم نادانند و واقعیتهای روابط بینالملل را نمیدانند. اینها فقط کتابی حرف میزنند و در شرایط فعلی سعی میکنند چیزهایی را بگویند که تندروهای ایران دوست دارند. واقعیت این است که ترامپ به برجام برنمیگردد و اگر قرار است مذاکرهای هم بین ایران و آمریکا صورت گیرد، باید در همین شرایط جدید صورت گیرد. ایران باید واقعبین باشد. بهویژه درباره احتمال جنگ. ایران نباید فکر کند خطر جنگ به کلی منتفی است. به نظرم آقای روحانی میخواهد به ترامپ بگوید اگر با شرایطی که من برایت تعیین میکنم با ما مذاکره کنی به نفعت است وگرنه به نفع دموکراتها میشود. در واقع به ترامپ پیام داده است که مراقب خودت باش! اما این پیام، پیامی خطرناک برای ایران است. چون روحانی با این پیام در واقع دارد به ترامپ میگوید ما با پرهیز از مذاکره، میکوشیم که رقیب تو در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود. ولی واقعیت این است که روابط ایران و آمریکا دوحزبی است نه تکحزبی. یعنی به اصطلاح پارتیزان نیست بلکه بایپارتیزان است. در تقابل با ایران، دموکرات و جمهوریخواه نهایتا هیچ فرقی با هم ندارند. آقای روحانی و تیمش از برجام به این درک غلط رسیدهاند که چون توانستند با یک دموکرات معامله کنند، بنابراین با هر دموکراتی میتوانند معامله کنند. این اشتباه بسیار بزرگ و خطرناک است. اوباما میخواست تاریخساز شود، به همین دلیل قراردادی با ایران بست و پولی به دولت روحانی داد و بعد هم در چارچوب آن قرارداد، صنعت هستهای ایران را نابود کرد. اوباما کار دیگری نکرد. بیشترین تحریمها علیه ایران را اوباما وضع کرد. قبل از او کلینتون و کارتر چنین کاری کرده بودند. یعنی دعوای دموکراتها با ایران، حتی بیشتر از دعوای جمهوریخواهان با ایران بوده است. نهایتا من فکر میکنم اگر ایران وارد بازی انتخابات آمریکا شود و سرانجام در انتخابات پیروز شود، این امر مشکلات زیادی برای ایران ایجاد خواهد کرد. اتفاقا حرف اخیر روحانی، در جریان انتخابات آمریکا میتواند مستمسکی باشد برای ترامپ علیه دموکراتها.»
یورونیوز: تحلیلگران سیاسی معتقدند مذاکره و درگیری نظامی، هر دو میتوانند شانس پیروزی ترامپ را در انتخابات افزایش دهند. به نظر شما در چنین شرایطی احتمال مذاکره بیشتر است یا درگیری نظامی؟ یا اینکه تا برگزاری انتخابات آمریکا، همچنان نه جنگ خواهد شد نه مذاکره؟
هوشنگ امیراحمدی: «مقامات ایران میگویند آمریکا جرات حمله به ما را ندارد چون اگر چنین کاری بکند، ما اسرائیل را نابود میکنیم و یا داراییهایی آمریکا در منطقه را از بین میبریم. همچنین میگویند اقتصاد آمریکا در اثر شیوع کرونا ضعیف شده و در خیابانهای آمریکا تظاهرات در جریان است و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم در پیش روی دولت این کشور است. همچنین میگویند آقای ترامپ انزواگرا است و مداخلهجو و جنگطلب نیست. همه این دلایل را اقامه میکنند تا بگویند جنگی صورت نخواهد گرفت. اما به نظر من همه این محاسبات میتوانند برعکس شوند. یعنی دقیقا به همین دلیل که اقتصاد آمریکا دارد ضعیف میشود و خیابانهای آمریکا شلوغ است، ممکن است آمریکا وارد جنگ شود. امپریالیستها معمولا وقتی در وضعیت بدی قرار میگیرند، جنگ راه میاندازند نه اینکه وقتی همه چیزشان درست است و هیچ مشکلی ندارند. این حرف هم که ترامپ انزواگرا است و تن به جنگ نمیدهد، حرف نادرستی است. انزواگرایی به معنای فرار همیشگی از جنگ نیست. چنین نگاهی به ترامپ خطرناک است. من معتقدم ایران باید بسیار محتاط جلو برود چونکه این دعوا سر درازی دارد و ما در سال انتخابات آمریکا هستیم. ترامپ میخواهد حتما دوباره رئیس جمهور شود و این میتواند برای ایران بسیار خطرناک باشد. ملاک نهایی آمریکا برای ورد به جنگ، منافع امپریالیستی این کشور است. ایران نباید فریب مرگ و میر صدهزار نفری کرونا در آمریکا را بخورد و فکر کند چون آنجا صدهزار نفر مردهاند، پس آمریکا تحت هیچ شرایطی وارد جنگ نخواهد شد. اتفاقا از نظر مقامات سیاسی آمریکا، مرگ این عده اتفاق چندان بدی هم نبود؛ چون اکثر این صدهزار نفر فقیر و بیخانمان بودند. امپریالیسم آمریکا هم مثل همه امپریالیستها، اگر خطر فروپاشی را احساس کند، جنگ راه میاندازد. آمریکا به این سادگی همه چیز را رها نمیکند و نمیرود پی کارش. به همین دلیل به نظر من وضع بسیار خطرناکتر از چیزی است که در ایران تصور میشود. در چهل سال گذشته، آمریکا به ایران حمله نکرده و همین باعث شده مقامات ایران تصور کنند آمریکا تحت هیچ شرایطی به ایران حمله نخواهد کرد. در چهل سال گذشته، آمریکا در حال رشد روزافزون بود و دنیا را زیر دست خودش داشت. درگیر کرونا و اعتراضاتی با وسعت اعتراضات اخیر نبود. درگیر انتخاباتی شبیه انتخابات آتی هم نبود. جمهوری اسلامی هم با نرمشهای مقطعی، موفق شد از جنگ با آمریکا اجتناب کند. این تصور که جنگ بین ایران و آمریکا منتفی است، بسیار خطرناک است. به نظرم ایران این بار هم نرمش به خرج میدهد تا درگیر جنگ نشود. و این کار منطقی و درستی است. همچنین نباید خطر جنگ را چنان بزرگ کرد که ایران یکسره تسلیم آمریکا شود. ایران هم منافع و عزت دارد. کشور بزرگی است و طبیعی است که در برابر محدودیتها و فشار حداکثری آمریکا مقاومت میکند. نکته این است که هر دو طرف باید مراقب تبعات فشار حداکثری و مقاومت حداکثری باشند. نهایتا به نظر من، آنچه پیش روی ایران است، از دو گزینه جنگ یا مذاکره خارج نیست. راه سومی وجود ندارد. دو طرف تا همین اواخر وضعیت “نه جنگ نه صلح” را ترجیح میدادند اما الان به نظرم شرایط نظامی و اقتصادی دو کشور به جایی رسیده است که وضعیت “نه جنگ نه صلح” بسیار ناپایدار شده است و در آینده نزدیک، این دو کشور بین جنگ و مذاکره یکی را باید انتخاب کنند. و من مطمئنم که ایران مذاکره را انتخاب خواهد کرد و خودش را از شر جنگ نجات خواهد داد. ایران در دقیقه نود نرمش قهرمانانه نشان خواهد داد. آخرین دستاورد این نرمش، برجام بود. برجامهای دیگری هم در راه است.