آرش کسروی، موبد زرتشتیان، سوم مرداد به دست محافظش در ماهان به قتل رسید. جسد او همراه یک زن و مرد دیگر پیدا شد. گفته میشود انگیزه قتل اختلافات مالی بوده و دلیل آن یافتن ۱۰ هزار دلار در خودروی مقتول ذکر شد. سه روز بعد نیز قاتل، به خاطر عذاب وجدان خودکشی کرد و جسد وی در باغی در ماهان کشف شد. این خلاصهای است از شرح ماجرای قتل موبد آرش کسروی به روایت قوه قضاییه جمهوری اسلامی. کسروی سال گذشته بخاطر پیگیری اراضی مربوط به پدرش از آمریکا به ایران سفر کرده بود. تا لحظه تتظیم این گزارش هیچ اطلاع تازهای از روند پیگیری پرونده این قتل منتشر نشده است.
در گزارش بازپرسی آمده است :«محمدجواد گنجعلیخانی حاکمی (قاتل موبد آرش کسروی) به همراهی نامزد خود انگیزه لازم برای قتل آرش کسروی را داشته و در این رابطه فرضیههای متعددی را نیز پیشبینی و تجهیزاتی نظیر گازهای خفه کننده نیز تهیه کرده بود، پس از وقوع قتل، نسبت به امحای تجهیزات خریداری شده و تصاویر ضبط شده از دوربین منزل آرش کسروی اقدام و اجساد را به وسیله خودروی متعلق به آرش کسروی به منظور دفن در مکانی نامعلوم از منزل وی خارج کرده است.»
آرش کسروی کیست؟
موبد آرش کسروی، موبد زادهای اهل بم است. پدرش داریوش کسروی نیز از موبدان شناخت شده زرتشتی بود که سال گذشته درگذشت. آرش کسروی در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی که روزنامه « ا مرداد » اجازه نشر گرفت؛ دبیر اجتماعی بود و پس از آن تلاش کرد تا همچون پدرش آیین موبدی بیاموزد و موبد شود. وی از یکی از امدادرسانان به زادگاهش در زلزله شهر بم در سال ۸۲ بود. سپس ازدواج و نهایتا در سال ۸۵ به آمریکا مهاجرت کرد. در دوره حضورش در آمریکا از موبدان فعال در انجمن زرتشتیان کالیفرنیا بود.
بررسی نظرات دوستان کسروی نشان میدهد که او موبدی عادی نبود؛ بلکه در تبلیغ و ترویج دین زرتشت در آمریکا نیز فعال بود. امری که در جمهوری اسلامی میتواند مجازات مرگ داشته باشد.
بررسی نظرات دوستان و دیگر موبدانی که در مراسم «پرسه» ( یادبود) وی شرکت کردهاند نشان میدهد که آرش کسروی موبدی عادی نبود؛ بلکه در تبلیغ و ترویج دین زرتشت در آمریکا نیز فعال بود. امری که در جمهوری اسلامی میتواند مجازات مرگ داشته باشد. برخی سخنرانیهای وی در آمریکا نیز گویای آن است که آرش کسروی همچنین انتقاداتی به نقض حقوق شهروندی زرتشتیان در ایران داشته و دلیل حضور دوبارهاش در ایران نیز نه تنها پیگیری پرونده انحصار ورِثه پدرش، بلکه اموال و املاکی بوده که به دلیل زرتشتی بودن مالکانش مصادره یا غصب شده است.
موبد کوروش نیکنام، نماینده پیشین زرتشتیان در مجلس که اکنون ساکن پاریس است در مراسم یادبود آرش کسروی ضمن اشارهای به فعالیتهای او در این زمینه به خاطرهای اشاره کرده که در آن وی به همراه آرش از آتشکدهای قدیمی در ارگ بم بازدید کردهاند. وی در آن خاطره به شعری که خودش سروده اشاره میکند که به خواست آرش بر دیواره آتشکده حکاکی کرده. شعری با این مضمون « بیچاره از آن شدیم داد که داد؛ آتشکده جای خود به سقاخانه داد». به گفته وی آرش این تک بیتی را بسیار دوست داشت و بارها با خود تکرار می کرد.
اختلاف مالی یا زمین خواری، گزارش متناقض دادگستری کرمان؟
به گفته اعضای خانواده مقتول و همچنین موبدانی که با وی در تماس و ارتباط بودند؛ آرش کسروی برای پیگیری زمینهای پدری و همچنین پروندههای دیگری که به قول یک موبد ساکن کرمان شامل ۳۰ پرونده میشود به ایران بازگشت اما بارها تهدید شده بود تا جایی که ناچار شخصی را به عنوان محافظ استخدام کرد. همان شخصی که سرانجام قاتل وی اعلام شد.
در گزارش دادگستری علت اصلی قتل اختلاف مالی ناشی از برداشت مبالغی از حساب آرش کسروی و تبدیل آن به دلار عنوان شده. اما در آن قتل مشکوک پرسشهای بسیاری وجود دارد که در این گزارش هیچ پاسخی برای آن یافت نمیشود.
کسروی برای پیگیری زمینهای پدری و همچنین پروندههای دیگری که به قول یک موبد ساکن کرمان شامل ۳۰ پرونده میشود به ایران بازگشت اما بارها تهدید شده بود تا جایی که ناچار شخصی را به عنوان محافظ استخدام کرد.
نخست آنکه که آرش کسروی پس از پیگیری املاک پدری و دیگر زرتشتیان منطقه، بارها تهدید به قتل شده و بدین منظور محافظ شخصی استخدام میکند. اما چه کسانی وی را تهدید به قتل کردهاند و او با کدام زمینخواران درگیری قضایی داشته است. در این زمینه احتمالا شواهد بسیاری در دادگستری کرمان وجود دارد.
در گزارش دادگستری کرمان در زمینه قتل نیز تناقض و نواقصی زیادی وجود دارد. نخست آن که روشن نیست چرا قاتل که از قبل برای قتل مقدمه چینی کرده و گاز خفه کننده نیز تهیه کرده، مقتول را در پس از یک مشاجره لفظی با ضربات آلتی شبیه به پیچ گوشتی کشته است. دوم این که قاتل مباشر و محافظ مقتول بوده و به نظر میرسد ارزش املاکی که او مباشرت آن را داشته و در عوض حقالزحمه ای باید دریافت میکرده بیش از ۱۰ هزار دلار کشف شده در خودروی مقتول است. از این رو تا روشن نشود چه قراردادی میان آرش کسروی و مباشرش وجود داشته، نمیتوان نتیجه گرفت که انگیزه مالی مباشر دلیل قتل است.
نقض حقوق شهروندی اقلیتها، انگیزه دیگری برای قتل
آرش کسروی از جمله موبدانی بوده که نه تنها برای احقاق حقوق خانواده خویش تلاش میکرده، بلکه برای پیگیری حقوق هم کیشان خود نیز فعالیت داشته است. از گفته دیگر زرتشتیان و موبدانی که وی را از نزدیک میشناسند؛ چنین میتوان برداشت کرد که وی در پیگیری املاک زرتشتیان در منطقه کرمان به احیای حقوق برابر باور داشته و بر آن اصرار ورزیده است. اقلیتهای دینی از جمله زرتشتیان علیرغم آن که در قوانین مدنی ایران از حقوقی مشخص در احوال شخصیه برخوردارند اما هنوز برخی دادگاهها حاضر نیستند آن را به رسمیت بشناسند. از این رو پرونده به قتل رسیدن آرش کسروی را نمیتوان با طرح ادلهای چون اختلافی ۱۰ هزار دلاری ختم کرد.
همان طور که شاهدان این پرونده میگویند یک سوی پرونده این قتل زمین خواران مجهولالهویه ای هستند که بارها وی را به قتل تهدید کردهاند و از سوی دیگر انگشت اتهام را باید به سوی کسانی نشانه رفت که خواستار برچیده شدن حقوق سیاسی و اقتصادی اقلیت های دینی و مصادره آنان به نفع خویش هستند. هر چند که مقامات امنیتی در جمهوری اسلامی ارتباط این قتل با قتلهای زنجیرهای در کرمان را رد کرده اند اما با چنین فرضیه ای تحقیقات این پرونده نیز وارد مسیر تازه ای خواهد شد. پرونده ای که احتمالا جزییات و شاهدان زیادی دارد.
زیتون ـ محمدرضا سرداری: