این روزها تصویری از دو صفحه متفاوت از کتاب درسی فارسی پایه هفتم، دوره اول متوسطه در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که در متن اصلی داستانی از «نادر ابراهیمی»، نویسنده سرشناس معاصر ایرانی، دست برده شده است. این اقدام از نظر کاربران عجیب و با واکنش گسترده آنها همراه بود.
این اتفاق در حالی خبرساز شده است که حدود دو ماه پیش انتقاد و اعتراض به حذف تصویر دختران از جلد کتاب سوم ابتدایی و برخی تغییرات هدفمند دیگر از جمله «افزودن ریش به چهره مردان» و «حذف یک جلد قرآن از روی یک میز تلویزیون» در کتابهای درسی، آموزش و پرورش را به پاسخگویی واداشته بود.
همچنان که از سال تحصیلی میگذرد و دانشآموزان و در کنار آنها اولیای دانشآموزان در کتابهای درسی کندوکاو میکنند، موارد بیشتری از این حذفیات یا اضافه شدنها را مییابند.
در کتاب فارسی پایه هفتم داستانی با عنوان «قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟» از نادر ابراهیمی وجود دارد. این داستان در فصل سوم کتاب با عنوان «سبک زندگی» قرار دارد.
در این داستان که بخشی از آن به ماجرای «جنگ» اشاره دارد، نادر ابراهیمی از زبان کودک داستانش نوشته است که «…قلبم را میبخشم به همه آنهایی که جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما و از خانه ما بیرون انداختند…»
اما در کتاب فارسی سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ مولفان این کتاب عبارت «به خاطر اسلام» را به متن اصلی افزودهاند.
با نگاهی به سایت «کتابهای درسی» و جستجوی ساده در کتاب فارسی پایه هفتم میتوان دید که در جلد جدید از عبارت «…قلبم را میبخشم به همه آنهایی که به خاطر اسلام جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما و از خانه ما بیرون انداختند…» استفاده شده است.
این در حالی است که در جلدهای پیشین این کتاب درسی چنین عبارتی وجود ندارد.
این اولین بار نیست که در نظام آموزشی چنین اتفاقی رخ داده است و احتمالا آخرین بار هم نخواهد بود، اما باید پرسید این تغییرات که یک گام فراتر از مسائل «مذهبی» هستند و بیشتر نگاه ایدئولوژیک حکومت را نمایش میدهند، دقیقا چه هدف و مسیری را دنبال میکنند؟
رد پای پروپاگاندا در مدارس
اما آیا افزودن عبارت «به خاطر اسلام» یا حذف آثار و اسامی نویسندگان و شاعران و یا حذف صورت دختران از روی جلد کتابهای درسی تاثیری در یادگیری دارد؟
مادر یک دانشآموز در رشت به این سوال «خبرنگاری جرم نیست» اینطور پاسخ میدهد: «ما دو دسته خانواده داریم؛ اشخاصی که به مسائل مطرحشده از سوی نظام و به طور مشخص موارد مذهبی آن اهمیت میدهند و موارد اینچنینی مثل همین به خاطر اسلام، حذف دختران و…، نه لزوما از کتاب درسی بلکه از مسیرهای دیگر را به فرزند خود آموزش میدهند. از طرف دیگر خانوادههایی داریم که اصلا به چنین مقولههایی توجه نمیکنند؛ یعنی در خلاف جهت آموزشی که آموزش و پرورش به دنبال آن است، حرکت میکنند. برای چنین خانوادهای فقط اصطلاحا گذراندن دوره مدرسه اهمیت دارد و هر چهقدر هم کتاب بنویسد به خاطر اسلام، به خاطر خدا و مسائل دینی دیگر، چون اولیا از هدفمند بودن این اقدامات آگاه هستند، سعی میکنند سوای مطالب ارائهشده، حقیقت را به فرزند خود بگویند و رسما افزودن یا حذف برخی موارد کار بیهودهای است؛ البته برای چنین خانوادههایی.»
او ادامه میدهد: «زمانی که ما دانشآموز بودیم، “علی شریعتی” را در کتابهای درسی تحریف کردند. به عبارتی هر چیزی را که خودشان از شریعتی دوست داشتند، میآوردند و نگاه اصلی او به مذهب را حذف کردند، اما پدر و مادر من روی دیگر ماجرا را هم به ما نشان دادند. پس لزوما کتابهای درسی در بخشی از خانوادهها که مطالعات آزاد غیرحکومتی را دنبال میکنند، تاثیری ندارد. حالا هر چهقدر میخواهند “ابتهاج” و “دولتآبادی” و “شجریان” و… را حذف کنند، بالاخره آن دانشآموز چشمش به جمال واقعیت روشن میشود.»
اما نظر خود دانشآموزان نیز در این مورد حائز اهمیت است. «رضا» حدود ۱۵ سال دارد و در حال حاضر به صورت غیرحضوری در کلاسهای درس شرکت میکند: «این که من مجبورم آن چیزی را که در کتاب درسی نوشته شده است، حفظ کنم و زمان امتحان عینا بیاورم روی برگه امتحانی، ناخودآگاه در ذهنم قرار میگیرد، اما به نظر من بعد از مدتی فراموش میشود. میخواهم بگویم هر چهقدر این چیزها را تغییر دهند، چون به هر حال من گوشی دارم و اینترنت دارم، هر چیزی را بخواهم سریع جستجو میکنم و میفهمم داستانش چه چیزی بوده. من تقریبا چند ماه دیگر شانزده ساله میشوم و برای من که این تغییرات عجیب کتاب درسی را پشت سر گذاشتم، جز در همان سال تحصیلی هیچ کدامشان یادم نیست. مگر این که یک دانشآموز نادان باشد.»
احتمالا منظور رضا از «نادان» معنای منفی آن نیست، بلکه میتوان آن را به شخصی منتسب دانست که کنجکاو نیست و احتمالا مشکلات و دغدغههای دیگری دارد و همان خوراکی را که نظام آموزشی در اختیارش قرار میدهد، میبلعد.
پروپاگاندا و تغییر تدریجی همه چیز و جا دادن مسائلی که ایدئولوژی حکومت را میرساند، در چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی، این تغییرات عجیب کتابهای درسی را هم توجیه میکند.
نظام آموزشی ایران بر پایه نفی هر هویت دیگری غیر از شیعه است
«سعید پیوندی»، جامعهشناس حوزه آموزش، پیش از این در شهریور ۱۳۹۹، در خصوص تغییرات در کتابهای درسی با اشاره به این موضوع که نظام آموزشی ایران یک نظام آموزشی دینمحور و شیعهمحور است به خبرنگاری جرم نیست گفته بود: «در پروژه مهندسی عمومی فرهنگی که آقای خامنهای با سماجت آن را دنبال میکند، مدارس، دانشگاهها و رسانههایی مثل رادیو و تلویزیون جایگاه اصلی را دارند که اگر به مجموعه تغییرات پرشمار و دائمی کتابها در طول این ۴۰ سال برگردیم، خواهیم دید که این تغییرات و نظارت ایدئولوژیک از بالا به اشکال مختلفی وجود داشته و همیشه این دغدغه برایشان وجود داشته است که چهگونه گفتمان و برنامههای درسی را به سیاستهای دینی حکومت و نظام ارزشی آن نزدیک کنند. نباید این موضوع را نیز فراموش کنیم که نظام آموزشی اسلامیشده ایران در قیاس با سایر نظامهای آموزشی دنیا بیشترین زمان را در برنامههای درسی هفتگی به مباحث دینی-اسلامی اختصاص داده است و حتی محتوای کتابهایی مانند زبان فارسی، تعلیمات اجتماعی، تاریخ و زبان عربی نیز از مفاهیم دینی اشباع شده است.»
این جامعهشناس با تاکید بر این که وزارت آموزش و پرورش ایران هیچگاه یک نهاد مستقل نبوده است، گفته بود: «این که بگوییم چه کسی در این تغییرات دخالت داشته است، اصلا مشخص نیست، آیا از دولت بوده است یا سازمان تبلیغات یا شورای انقلاب فرهنگی یا شاید مستقیما از تشکیلات آقای خامنهای، اما آنچه مشخص است، آموزش و پرورش هیچگاه نهادی نبوده است که مستقل باشد و حتی اصلاحطلبان هم در دورههای مختلف نتوانستند در آن دست بالا را داشته باشند. همه به یاد داریم که چهگونه آقای خامنهای مخالفت خود را با سند ۲۰۳۰ یونسکو که افقهای آموزشهای آینده را ترسیم میکند و توسط بخش بسیار بزرگی از کشورهای دنیا پذیرفته شده است، آشکارا بیان میکند. در این سند از آموزش بدون تبعیض، برابری زنان و مردان، اهمیت آموزش فرهنگ صلح و دوستی، عدالت آموزشی، آموزش در خدمت توسعه پایدار و حقوق بشر سخن به میان میآید و ایشان با چنین سمتگیریهایی به شدت مخالف هستند، چون فلسفه نظام آموزشی ایران بر پایه هویت اسلامی شیعی و نفی دیگر هویتها شکل گرفته و تبعیض در ذات گفتمان آموزشی ایران است.»
حذف نام و آثار نویسندگان و شاعران از کتابهای درسی
از سال ۱۳۹۵ تغییرات کتابهای درسی با حذف اشعاری از «رهی معیری»، «هوشنگ ابتهاج»، «اخوان ثالث»، «نیما یوشیج»، «خیام»، «محمدرضا شفیعی کدکنی» و «ایرج میرزا» آغاز شد.
هر چند پیش از این نیز حذف و سانسور در کتابهای درسی وجود داشت اما این یکی از گستردهترین حذفیات دهه اخیر بود.
داستانهای «غلامحسین ساعدی»، «بزرگ علوی»، «سیاحتنامه» اثر «ابراهیم بیگ»، داستان «موسی و شبان» مولانا، بخشهایی از خاطرات «محمدعلی اسلامی ندوشن» و جملاتی از داستان «قاضی بست» اثر «ابوالفضل بیهقی» از جمله دیگر حذفیات سالهای اخیر بوده است.
همچنین نام برخی از نویسندگان مطرح ایرانی مانند «صادق هدایت»، «محمود دولتآبادی»، «ایرج میرزا»، «مرتضی مشفق کاظمی»، «احمد شاملو» و «فروغ فرخزاد» به طور کلی از کتابهای درسی حذف شدهاند. در حالی نام محمود دولتآبادی و آثار هوشنگ ابتهاج از کتابهای درسی حذف شدهاند که آنها از معدود داستاننویسان و شاعران مطرح ایرانی در قید حیات هستند.
همچنین مورد دیگر به بخشی از یکی از گزارشهای یک روزنامهنگار مربوط میشود که در «روزنامه شهروند» منتشر شده بود. این گزارش سه سال متوالی است که بدون ذکر منبع و یا نام خود نویسنده در کتاب «مدیریت خانواده و سبک زندگی» پایه دوازدهم منتشر میشود. با این حال آموزش و پرورش علیرغم شکایت نویسنده مطلب هیچگونه تغییری در کتاب مورد نظر لحاظ نکرده است.
آنها برای این اقدام به قانونی استناد میکنند که آذر ماه ۱۳۴۸در مجلس سنا شاهنشاهی به تصویب رسید. بر اساس این قانون استفاده از مطالب مختلف در کتب درسی با هدف آموزش همگانی آزاد است.
پاسخ آموزش و پرورش به تغییرات کتاب درسی چه بود؟
پس از اعتراض و انتقاد به ماجرای حذف دختران از جلد کتاب ریاضی سوم دبستان، «محسن حاجیمیرزایی»، وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، روز ۲۰شهریور۱۳۹۹، در صفحه توییتر خود نوشته بود: «تغییرات در کتابهای درسی همهساله بر اساس ارزیابی و از سوی مؤلفین انجام میشود. به رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ماموریت دادم تغییرات در شکل و محتوای کتابهای درسی را با حساسیت کامل رصد، اصلاح و گزارش نماید.»
این حذفیات که موضوعاتی چون «تفکیک جنسیتی» و «تبعیض علیه زنان و دختران» در جمهوری اسلامی را نیز پیش کشیده بود با پاسخ عجیبتری از سوی وزارت آموزش و پرورش همراه شد. در اطلاعیهای که روابط عمومی این وزارتخانه در آن تاریخ منتشر کرد، علت حذف دختران را «شلوغ بودن جلد کتاب» عنوان کرده بودند.
در بخشی از این اطلاعیه نوشته شده بود: «از آنجا که تصویر قبلی بسیار شلوغ بود و تعداد مفاهیم ریاضی مطرحشده در آن تصویر بسیار زیاد بود، پیشنهاد دوستانی که از منظرهای هنری، زیباشناسی و روانشناسی بخشهای مختلف کتاب را بررسی میکنند بر این بوده است که تصویر خلوتتر گردد.»
و حالا دو ماه گذشته از سال دانشآموزان با اضافه شدن عبارت «به خاطر اسلام» در داستان یک نویسنده در کتاب فارسی پایه هفتم مواجه شدهاند.
پویان خوشحال, ایران وایر