جنون و تماشا؛ وزارت چپاولگرانِ کودن

By | ۱۴۰۰-۰۶-۰۴

– چند سالی است که با رونمایی از مدیران جوان و جهادی نظام، گروه سومی از ترکیب دو گروه (مکتبی‌های کودن، منفعت‌طلبان چپاولگر) به عرصه قدرت در جمهوری اسلامی وارد شده‌اند که فاجعه حکمرانی و مدیریت در این حکومت را کامل کرده‌‌اند. این دسته را می‌توان کودن‌های چپاولگر نظام نامید. این دسته که بیشتر عمرشان در دوران جمهوری اسلامی گذشته، جمیع پلشتی‌های انباشته در «نظام» را  بلعیده و جذب کرده‌اند. هیأت وزیرانی که سیدابراهیم رئیسی قاتل به مجلس شورای اسلامی معرفی کرده، از همین گروه تشکیل شده است.

یوسف مصدقی- ویروس کوشا و فعال کرونا سرگرم برآوردنِ سویه‌های نو و گیراتر از گذشته است و دور نمی‌نماید که بیست و چهار حرف الفبای یونانی دیگر گنجایش نامگذاری انواع جدید این ویروس را نداشته نباشند. البته نامگذاری سویه‌های جدید، بی‌اهمیت‌ترین بخش این معرکه است و این سویه‌ها، چه نامدار و چه بی‌نام، واقعیتِ بودنشان را بی‌رحمانه به هستی ما تحمیل خواهند کرد.

واقعیت این است که هرچند دانشمندان و پژوهشگران ویروس‌شناس و داروساز طی این قریب به دو سال، از جان و عمر خود مایه گذاشته‌اند تا بیماری همه‌گیر ناشی از این ویروس کشنده و موذی را چاره کنند اما مسیر تکامل این موجودات ذره‌بینی حکایت از آن دارد که تا هنوز، سرعت تحول آنها بیش از توان دانش بشر در مقابله با رشد و تکامل این ویروس کذایی بوده است. اکنون روشن شده که بحران جهانی حاصل از ظهور و تکامل این ویروس، فراگیرتر و طولانی‌تر از همه پیش‌بینی‌های قبلی خواهد بود و حالیه، باید به زیستن زیر سایه شوم کووید۱۹ عادت کنیم تا شاید وقتی دیگر، گشایشی حاصل شود. برخورد حکومت‌ها با بحران کووید۱۹ اما داستان دیگری دارد.

هر آدمیزادی با هوش و دانش متوسط، بدون ژرف‌اندیشی و باریک‌بینی ویژه‌ای، می‌فهمد که میزان موفقیت در مدیریت بحران‌های فراگیر و طولانی، قوی‌ترین معیار و محک برای ارزیابی سطح توانایی و لیاقت حکومتگران، تصمیم‌سازان و کارگزاران نهادهای اداره‌کننده یک جامعه است. هرگاه در بحرانی فراگیر و زمانبَر، مدیران ارشد و میانی هر کشوری، بتوانند با در پیش گرفتن یک راهبرد درست و روشن، در روندی مستمر، از تلفات و هزینه‌های بحران بکاهند و به مرور، وحشت افسارگسیخته روزهای نخست را به نگرانی قابل مدیریت تبدیل کنند، در انجام مسئولیت خود نمره قبولی می‌گیرند و اعتماد عمومی جامعه را کسب می‌کنند.

چنین مدیرانی- فارغ از اینکه در جوامع دموکراتیک بارأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم به کاری گماشته شوند یا در حکومت‌های استبدادی با تصمیم قدرت‌های بالادستی در مقامی نصب شوند- باید سطحی از توانایی و شعور را دارا باشند تا کارآمدی سیستمی را که در خدمت‌اش هستند نگهبانی کنند و از این رهگذر، کمیت و کیفیت حضورشان در مناصب بالا را حفظ نمایند.

آنچه فصل مشترک میان استبداد چینی و مردمسالاری آمریکایی است، تلاش مدیران و کارگزاران هر دو برای رسیدن به بیشترین بهره‌وری با کمترین هزینه است. به همین دلیل است که سامانه‌های اداره هر دو جامعه طوری طراحی شده که همواره نسبت مدیران نخاله و فاسد به کارگزاران لایق و سالم، بسیار کم و قابل چشم‌پوشی است. از این رو، این دو قدرت اصلی جهان امروز، با وجود برخی اشتباهات و ناراستی‌هایی که در مدیریت بحران کرونا داشته‌اند به مرور میزان تلفات و هزینه‌های همه‌گیری در کشورهاشان را کاهش داده و این بحران را تا حد قابل پذیرشی کنترل کرده‌اند.

در مقابل چنین نگرشی به مدیریت، حکومت دزدسالار جمهوری اسلامی سال‌هاست که راهی جنون‌آمیز در پیش گرفته و زیستن در بحران را اکسیر حیات و کلید استمرار حاکمیت خود یافته است. چنین انتخابی، نهادهای اداره‌کننده جامعه را دچار کمترین میزان بهره‌وری با بیشترین هزینه و تلفات می‌کند. اوج فاجعه در چنین شکلی از حکمرانی و مدیریت اما زمانی بروز می‌کند که بحرانی فراگیر و طولانی همه بخش‌ها و طبقات جامعه را گرفتار ‌کند.

رخدادی چون همه‌گیری ویروس کرونا با موج‌های پیاپی و آرام‌نشدنی‌اش، با نمایش روزمره اجساد انباشته در سردخانه‌ها و گورستان‌های سراسر کشور، با رونمایی از لشکر بیماران فرسوده و خانواده‌های مستأصل آنها، با غروب‌هایی که هربار حکایت از فردایی سیاه‌تر دارند، عیان‌ترین نشانه‌ها را از جنون حاکم بر دستگاه اداره کشور پیش چشم ما می‌آورند.

پیش از ظهور نسل جدید مدیران جمهوری اسلامی، عقیده بر این بود که به حکم عقل، کسانی که تن به همکاری با چنین سیستم معیوب و مجنونی می‌دهند، از دو حال خارج نیستند، یا از فرط باور به تبلیغات و شعارهای ایدئولوژیک فرقه تبهکار حاکم، چشم و گوش بسته و عقل باخته، با کمک به حاکمان، به ویرانی و نابودی جامعه خود می‌کوشند و یا آگاهانه، منفعتی کلان و چرب از شرایط ویرانگر و بحرانی حاکم می‌برند و از این رو به استمرار وضع موجود یاری می‌رسانند. گروه نخست را می‌شد مدیران کودن‌ نظام و گروه دوم را مدیران چپاولگر نظام نامید.

اما چند سالی است که با رونمایی از مدیران جوان و جهادی نظام، گروه سومی از ترکیب دو گروه پیشین به عرصه قدرت در جمهوری اسلامی وارد شده‌اند که فاجعه حکمرانی و مدیریت در این حکومت را کامل کرده‌‌اند. این دسته را می‌توان کودن‌های چپاولگر نظام نامید. این دسته که بیشتر عمرشان در دوران جمهوری اسلامی گذشته، جمیع پلشتی‌های انباشته در «نظام» را  بلعیده و جذب کرده‌اند. هیأت وزیرانی که سیدابراهیم رئیسی قاتل به مجلس شورای اسلامی معرفی کرده، از همین گروه تشکیل شده است.

توهم بی‌انتها وقتی با وقاحتی بی‌نهایت همراه شود، محصول نهایی‌اش جانورانی می‌شوند از قماش بازیگران نمایشی که این روزها در مجلس شورای اسلامی برای تشکیل کابینه «گام دوم انقلاب» برپاست. کودن‌هایی که قرار است همین روزها جامه وزارت بپوشند، در جهل، تملق، وقاحت، فساد و ناکارآمدی، عصاره فضایح چهل و چند ساله نظام هستند.

اگر قرار می‌شد که بجای روند مضحک جاری برای انتخاب هیأت وزیران، یک دستگاه نیسان آبی را به جنوب شهر تهران- یا هر جای دیگر ایران- برده و به تصادف تعدادی از رهگذران را بار آن کرده و برای اخذ رأی اعتماد به بهارستان اعزام کرد، نتیجه حتما کارآمدتر و آبرومندتر از کابینه پیشنهادی «قاضی مرگ» از آب در می‌آمد.

تماشای کودن‌های وقیحی که پشت تریبون مجلس اسلامی، فضل و دانش نداشته‌شان را به رخ می‌کشند و هر رطب و یابسی را به هم می‌بافند تا وزیر شوند و خدمت مردم برسند، هر آدم عاقل یا نیمه‌عاقلی را به این فکر می‌اندازد که با حضور این چپاولگران کودن، عروسی، تازه به کوچه ما رسیده و ماه عسل ویروس کرونا و سویه‌های جدیدش، تازه در پیش است. مردم ایران، چهار دهه است که میان عقرب جرّاره و مار غاشیه، آونگ‌وار در نوسانند.

یوسف مصدقی- کیهان لندن:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *