او میگوید که «همیشه وقتهایی پیش میآمد که بی حوصله و غمگین شود، اما از یک سال و نیم پیش و با آغاز شیوع کرونا این روند بدتر شده و حالا روزهایی متوالی او را از پا میاندازد.»بسیاری از مشخصاتی که از روند بیماریش در روزهای اخیر تعریف میکند شباهت به افسردگی دارد و انگار سگ سیاه افسردگی مدام به او نزدیکتر میشود.
واضح است که نه من تخصصی در روانپزشکی دارم و نه خودش متخصص است. تنها میتواند درد دل کند و من میتوانم به او توصیه کنم به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کند.نام مشاور روانپزشکی را که میبرم انگار اندوه اش بیشتر میشود و با حالتی ناامیدتر از قبل میگوید «چطور بروم پیش روانشناس یا مشاور؟ از قیمتهای عجیبش خبر داری؟ برای ۳۰ دقیقه کلی پول میخواهند و یک یا دوبار هم نیست و هی مدام باید بروی و با این زندگی کارمندی که ما داریم آن پول را ترجیح میدهم، برای هانا (دخترش) هزینه کنم یا دوزاری گوشه کناری بگذارم برای روزمبادا.»
جوابش راه ادامه بحث برای رفتنش پیش مشاور را میبندد و آرام توصیه میکنم حداقل سعی کند ورزش کند و بیشتر مراقب خودش باشد و این را در حالی میگویم که میدانم وقتی سگ سیاه افسردگی برسد دیگر همه این توصیهها بی فایده است.مونا، مشت نمونه خروارها ایرانی است. هزاران شهروند ایرانی حالا در بحرانهای جدی روانی یا افسردگی و یا پرخاشگری روزافزون دست و پا میزنند، اما راهی به جایی ندارند و اتفاقا برخلاف گذشته بسیاری از این شهروندان خود به بحرانهای روانی و عاطفی که در آن گرفتار شده اند، آگاه هستند، اما هزینههای درمان امکان هر تلاشی برای بهبود را از آنان سلب کرده است.
وضعیت از هم گسیخته روان ایرانی حتی پیش از کرونا
مردم ایران در سالهای اخیر با بحرانهای جدی اقتصادی و به تبع آن با گسترش فقر، ورشکستگی مالی، فروپاشی خانواده، بیکاری و اعتیاد روبه رو بوده اند. این مشکلات پس از همهگیری کرونا رشد فزایندهای یافت و کار به افزایش درصد خشونت رسید. در این میان افزایش اختلالات روانی نیز به شدت پررنگ شده است.
از هر ۴ ایرانی، یکی در معرض اختلات روانی
در سال ۱۳۹۸ گفته شده بود از هر ۴ ایرانی یک نفر دچار اختلال روانی است و بر اساس این آمار حداقل ۲۵ درصد ایرانیها دچار اختلالات جدی روانی شده بودند.در دی ماه سال ۱۳۹۵ روزنامه ایران نوشته بودکه «بیماریهای روان در ایران و عرضه و تقاضا در این زمینه از آن چیزهای گیجکننده است؛ آمارها میگویند حداقل ۲۱ درصد مردم ایران از یک اختلال روانی رنج میبرند و لااقل ۶۰ درصد نیز به نوعی از افسردگی خفیف مبتلا هستند.»
توجه کنید که در سال ۱۳۹۵ که چنین آمار تکان دهندهای منتشر شده بود، هنوز بحرانهای اقتصادی به این حد نرسیده بود، جامعه ایران تجربههای دهشتناک آبان ۱۳۹۸ و شلیک به هواپیما را از سر نگذرانده بودو بدتر از همه مصیبت کرونا به سر جهان نیامده بود.
تعرفههایی که هست و نیست
این شرایط در حالی است که در سال ۱۴۰۰ نیز مبلغ ۳۰% به تعرفه مشاوره روانشناسی سال ۹۹ اضافه شده است و با در نظر گرفتن این ارقام، تعرفه روانشناسی سال ۱۴۰۰ برای ۴۵ دقیقه مشاوره توسط یک دکتر روانشناس ۲۰۰ هزار تومان و برای روانشناس با مدرک کارشناسی ارشد ۱۴۰ هزار تومان میشود.
برخی قیمتهای مصوب، اما به شرح زیر هستند؛
– قیمت مشاوره روان درمانی (فردی) / روانشناس با مدرک کارشناسی ارشد: ۱۴۰.۰۰۰ تومان
– قیمت مشاوره روان درمانی (فردی) / روانشناس با مدرک دکتری: ۲۰۰.۰۰۰ تومان
– قیمت مشاوره ازدواج/ روانشناس با مدرک کارشناسی ارشد: ۱۴۰.۰۰۰ تومان
– قیمت مشاوره ازدواج/ روانشناس با دکتری: ۲۰۰.۰۰۰ تومان
– قیمت زوج درمانی/ روانشناس با مدرک کارشناسی ارشد: ۱۶۰.۰۰۰ تومان
– قیمت زوج درمانی/ روانشناس با مدرک دکتری: ۲۰۰.۰۰۰ تا ۲۵۰.۰۰۰ تومان
– قیمت هر جلسه روانکاوی: بین ۱۵۰ تا ۳۰۰.۰۰۰ تومان
هزینه مشاوره آنلاین و تلفنی با روانشناس نیز به صورت مشخص از سوی سازمان تعیین نشده است، اما میانگین قیمت مشاوره تلفنی بین ۷۰ هزارتومان تا ۱۵۰ هزار تومان است.
ویزیتهای خودخوانده و تعرفه بی اختیار
اگر تصور کرده اید که با این اعلام قیمتها کار تمام است که بدانید سخت در اشتباه هستید، این تعرفهها و اعلام ان تازه اول ماجرا است. نرخ درمان روانشناسی نیز مثل اکثر قیمت گذاریهای بازار آزاد، دلخواه است و هر مطبی نرخ خودش را دارد و منوط به اینکه مطب شمال شهر است یا جنوب شهر، بر خیابان است یا داخل کوچه و… رقم ویزیتها نیز گویا تغییر میکند.
مطب دکتر «ف» در بلوار کشاورز است و بر اساس جستجوی اینترنتی بیشتر مراجعینش از روی رضایت دارند (که البته نظرات اینترنتی نیز چندان قابل استناد نیست) با مطب وی تماس میگیرم و برای وقت فوری جویا میشوم، در مرحله اول میمنشی گوید که نزدیکترین نوبت که میتواند حداقل ۲۵ روز دیگر است و در مرحله بعد وقتی مبلغ ویزیت رو جویا میشوم میگوید که مبلغ هزیه برای ۲۰ دقیقه ۴۰۰ هزارتومان است.
حالا بار دیگر به جدول تعرفه مراجعه کنیم، نه تنها هیچ زمانی قید نشده که برای روانشناس با مدرک دکتری چیزی حدود ۲۵۰ هزارتومان قید شده است. حالا بازگردیم به دکتر «ف»، در حالی منشی از رقم ۴۰۰ هزارتومانی برای تنها ۲۰ دقیقه میگوید که باید توجه کرد در جلسه اول چطور امکان دارد مراجع در ۲۰ دقیقه هم بگوید و هم بشنود. میتوان این طور ارزیابی کرد که حداقل جلسه اول هزینه ویزیت در این مطب بین ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تومان است و احتمالا در جلسات بعد نیز باید برای ۲۰ دقیقه همان ۴۰۰ هزار تومان پرداخت شود.
کلینیک دکتر «ع» در ستارخان است. او که در رزومه اش متخصص رواندرمانی و استادیار دانشگاه معرفی شده است هم روانشناسی کودک میکند و هم بزرگسال. هزینه بزرگسال در کلینک برای ۴۵ دقیقه ۲۵۰ هزار تومان و برای کودکان هر ۱۵ دقیقه حدود ۹۰ هزارتومان است. نرخهای اعلام شده توسط این کلینیک حداقل به تعرفه مصوب شده نزدیکتر است.
مطب دکتر «ج» که در روزمه متخصص اعصاب و روان و روانپزشک معرفی شده است، در سعادت آباد است و منشی در همان ابتدا میگوید که تا مهرماه وقتها پر هستند و هزینه درمان نیز برای ۴۵ دقیقه، ۳۵۰ هزار تومان است. تمام این موارد را حتی پیش از آن که من سوال کنم بیان میکند.
«ف» کارشناس ارشد روانپزشکی است و در کلینیکی در نیاوران مشغول به کار است. زمانی که برای گرفتن نوبت و اطلاع از هزینه تماس میگیرم، میگویند که هزینه برای ۴۵ دقیقه «ف»، ۲۵۰ هزارتومان است.
مطب دکتر «ن» در شهرک غرب است و میگویند مطب دیگری نیز در حوالی تجریش دارد.رزومه پرباری دارد و به نظر میرسد دورههایی را در خارج از کشور نیز گذرانده است. منشی مطب پیش از این که هیچ سوالی بپرسم در همان ابتدا میگوید اگر روی نوبت دهی اینترنتی نیز نگاه میکردید، متوجه میشدید تا آخر مهرماه وقتها پر هستند و وقتی درباره هزینه میپرسم میگوید ویزیت دکتر بار اول ۴۰ دقیقه است که ۶۰۰ هزار تومان است و از دفعات بعد برای هر ۲۰ دقیقه، ۵۰۰ هزارتومان هزینه ویزیت است که ۲۰ دقیقه اول دریافت میشود و هر چقدر زمان طولانیتر شود در آخر جلسه محاسبه شده و دریافت میشود. به این ترتیب در همان ابتدای کار تکلیف را روشن میکند، هر چند دقیقه جدا محاسبه میشود.یکی از مراجعین سابق این روانپزشک به شوخی در شبکههای اجتماعی نوشته بود بعد سه جلسه دیدم دادن چنان ویزیتی افسردگی مضاعف میآورد.
دیگر ارقام ویزیتهای پزشکان و متخصصان و کارشناسان نیز بین ۲۵۰ هزارتومان تا ۸۰۰ هزارتومان برای ۲۰ تا ۴۵ دقیقه در نوسان است، اما در شبکههای اجتماعی گاه برخی حتی رقمهای بالاتری نیز ذکر میکنند. رقمهایی مثل هر نیم ساعت یک میلیون تومان!
باید توجه کرد که ارقام ذکر شده، جدا از مساله توانمندی یا عدم توانمندی مشاور و روانپزشک است و بررسی این که آیا این روانپزشکان توانسته یا میتوانند کمکهای درستی ارائه دهند خود بحثی جداست.نگاهی به ارقام ذکر شده نشان میدهد که در یکی از بدترین دوران اقتصادی ایران و در حالی که بحران تورم، گرانی، ناپایداری اشتغال تقریبا شهروندان را در گردابی دهشتناک فرو میبرد، خدمات روان درمانی نیز تبدیل به یکی از خدمات لوکس در کشور شده است. آن هم در شرایطی که وضعیت روانی شهروندان نه فقط در ایران که در همه جهان با اپیدمی شدن ویروس کرونا، بیش از همیشه در معرض آسیب جدی قرار گرفته است.
کرونا زخمی بر زخم قدیمی روانی کشور
با ظهور ویروس کرونا، زندگی و سلامت میلیونها انسان مورد تهدید قرار گرفته است. کرونا نه تنها میزان بالای مرگ و میر ناشی از عفونت ویروسی را به همراه دارد، بلکه باعث فاجعه روانی در کل نقاط جهان شده است.
افزایش افسردگیها در دوران قرنطینههای متوالی، افزایش مشکلات روانی تحت تاثیر اخبار ناگوار حاصل از شیوع ویروس در کنار افزایش خشونت خانگی در دوران شیوع ویروس و بیش از همه عدم اطمینان به هر نوع آیندهای باعث شد تا بسیاری از کارشناسان نسبت به شیوع روزافزون بحران هشدار بدهند.
اختلال روانی ۵۰ درصد از ایرانیها
در این میان برخی منابع از اختلال روانی ۵۰ درصدی جمعیت ایران سخن میگویند.معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، در همین رابطه به افزایش آسیبهای اجتماعی وافزایش ۸برابری تماس با اورژانس اجتماعی اشاره میکند. هم چنین به نظر میرسد که تا بیش از ۴۰ درصد از افراد بالای ۱۵ سال در کشور، به اختلال روانی مبتلا بود و نیاز به مداخله روانشناسی دارند. سالانه ۴۱ هزار نفر نیز به دلیل خودکشی جان خود را از دست میدهند؛ و اینها همه عواملی هستند که موجب شده، میزان مصرف داروهای روانپزشکی و آرامبخشها افزایش یابد.
شهروندان وانهاده و بی تفاوتی تامین اجتماعی و بیمه
در این شرایط و در حالی که بحرانهای مختلف روان بسیاری از شهروندان را به فروپاشی کشیده است، اما سوال این است که چطور شهروندانی با میانگین در آمد ۳ میلیون تومان در ماه از پس هزینههای سنگین خدمات روانپزشکی و مشاوره در کشور میتوانند برآیند؟ و یک سوال تکراری نیز هم چنان یک دهه گذشته باز تکرار میشود، چرا خدمات روان درمانی و پزشکان متخصص روانپزشک مشمول بیمه نیستند؟این سوال در حالی برای بار چندم مطرح میشود که حتی در برنامه ششم توسعه کشور که باید تا پایان سال ۱۴۰۰ اجرایی شود، دولت موظف به ایجاد مزایای بیمه برای خدمات مشاوره بوده، اما حتی به امکان عملی کردن آن نیز نزدیک نشده است.
علی رشیدی، رئیس اداره نظارت بیمههای درمان بیمهمرکزی کشور چندی پیش در همین رابطه گفته بود که: «چون برنامه توسعه این موضوع را اجبار کرده، بیمههای پایه از جمله تامین اجتماعی و بیمه سلامت موظف هستند که این خدمت را ارائه کنند، اما ظاهرا بیمههای پایه زیر بار بیمه کردن خدمات روانی نمیروند.»
بر اساس گفتههای علی رشیدی، اگر بیمهگذار درخواست کند و بابتش حق بیمه پرداخت کند، شرکت بیمه هزینههای روانپریشی را به عنوان خدمتی اضافه ارائه میکند، اما یک تبصره دارد و بر اساس آن، هزینه نگهداری بیماران روانپریش مشمول بیمه نمیشود. به جز این مورد تمام هزینههای بستری و درمان تا سقف ۵۰ درصد سقف بیمه پایه از سوی شرکتها ارائه میشود.
این سخنان در حالی بیان شده است که بنا به تصریح خود گوینده «بیشتری سازمانها و وزارتخانههای این نوع پوشش را نمیخرند علتش هم این است جامعه آماری استفادهکنندگان از خدمات روانی کم است.» در حقیقت ادعای مطرح شده این است که تامین اجتماعی خدمات میدهد، اما مشخصا کارفرمای اصلی، این خدمات را نمیخرد؛ در واقع خدمات هم چنان وجود ندارد.
در این میان بسیاری از شهروندان نه از مسیر این روند اطلاعی دارند و نه زمانی که دفترچه بیمه میگیرند، میدانند که دقیقا چه خدماتی را پوشش میدهد، آن هم در وضعیت تازه پیش آمده که بسیاری از پزشکان متخصص نیز دیگر هیچ اعتنایی به خدمات درمانی نمیکنند. برخی از پزشکان و کلینیکها که تعداد آنان مدام در حال افزایش است بنا به بدهیهای هنگفت دولت به تامین اجتماعی قبول نمیکنند که بیماران را با دفترچه معاینه کنند، و در بیشتر مواقع مدعی میشوند که به آنان فاکتور ارائه میدهند اگر توانستند بیمار بر اساس فاکتورش، خودش پول را از تامین اجتماعی دریافت کند. حال تصور کنید با این وضعیت آشفته حالا از شهروندان انتظار داریم، حریف اژدهای ۴ سر تامین اجتماعی در مورد خدمات روان درمانی نیز باشند.