پریسا هاشمی، انصاف نیوز: رئیس انجمن مددکاری ایران با بیان اینکه «دیگر جرئت انتشار پژوهشهای اجتماعی را ندارند»، گفت: مردانی که خانواده خود را رها میکنند در حال افزایش هستند.
آسیبهای اجتماعی هر روز بیشتر دامن زخمی خود را در جامعه میگستراند، در تمام شهرها و روستاهای ایران جولان میدهد و چنگ میکشد بر صورت جامعه ایرانی. هیچ کس از این آسیبها در امان نیست. حتی پولداران و مسئولانی که از پشت شیشه ماشینهایشان به تماشای این آسیبها مینشینند و آسان از کنارشان میگذرند هم مصونیتی از زخم این معضلات ندارند. وقتی پیچ چراغهای خیابانها به سرقت میرود، چراغ بر سر هر ماشینی فرود میآید و نگاه نمیکند فرد معمولی در آن نشسته یا یک مسئول و پولدار. اگر این آتش در خانهای شعله بگیرد تر و خشک را با هم میسوزاند و به سرعت همه داشتهها را نابود میکند. این آتش نزدیک خانه ایران رسیده و به گفته کارشناسان تنها راه راندنش از خانه و کاشانه اتحاد و همدلی مردم و حفظ سرمایههای اجتماعی است.
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران در مصاحبهای زنده در اینستاگرام انصاف نیوز «آسیبهای اجتماعی دیروز و امروز» را مرور کرده و از آیندهی آسیبها سخن گفت. این گفتوگو از نظرتان میگذرد؛ فیلم این گفتوگو نیز در پایان این مطلب قابل مشاهده است.
روند آسیبهای اجتماعی از گذشته تاکنون چقدر تغییر کرده و چرا بعضی از این آسیبها مانند اعتیاد در گذشته جرم محسوب میشدند ولی امروز به عنوان یک معضل به آن نگاه میشود؟ حتی برخی از آسیبها از لیست معضلات بیرون آمده و بروزشان برای جامعه عادی است.
با مرور آسیبهای اجتماعی از گذشته تاکنون شاهد چند وضعیت در کشور هستیم. یکی از این شرایط تغییر در سیاستگذاریهاست. خاطرم هست پنج مرکز ترک اعتیاد در سال ۷۵ وجود داشت و من مسئول یکی از آنها بودم. بنا بر نتایجی که در این مراکز به دست آمد قانون تغییر کرد. اولین تغییر در سال ۷۶ رخ داد. طبق این تغییر اعتیاد جرم محسوب میشد اما برای کسانی که اقدام به درمان میکردند، جرم محسوب نمیشد.
سال ۸۵ سیاستهای کلی مبارزه با موادمخدر توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد و تغییرات جدی در سیاستگذاریها و برنامهها به وجود آمد. یکی از بندهای تغییر یافته این بود که «اگر کسی به سمت موادمخدر میرود و نمیتوانید او را درمان کنید، موادمخدر کم خطر جایگزین شود». این عین عبارتی است که در سیاستهای کلی مبارزه با موادمخدر سال ۸۵ ابلاغ شده است.
سال ۸۹ برای اولین بار در قانون معروف به اصلاح مبارزه با موادمخدر برنامههای کاهش آسیب به رسمیت شناخته شد. با تغییر قانون نوع نگاه هم متغیر شده، معتاد اعدام نمیشود و به ندرت به خاطر مصرف موادمخدر زندانی میشود. در ادامه این برنامه کاهش آسیب، به معتادان سرنگ، غذا و لباس داده میشود. این تغییر را در حوزه زنان هم شاهد بودیم.
این تغییر سیاست نتیجه چه اقدامی است؟
این تغییر سیاست نتیجه اقدامات، اطلاعات، مطالعات، تجربه زیستی، یافتههای علمی داخلی و بینالمللی است. من اهل نوشهر هستم، کنار دریا بزرگ شدهام و با چشمهای خودم میدیدم که آستین کوتاه را رنگ میکردند و موی بلند را با ماشین زده و روی سر فرد چهارراه درست میکردند. یا افراد شل حجاب (که معادلی در هیچ جا ندارد) را شلاق میزدند. آن زمان اگر در دوره دانشجویی میخواستیم با یکی از همکلاسیها صحبت کنیم او آن سمت زمین را نگاه میکرد ما این سوی زمین را. با وجود همه سختگیریهای آن زمان وضعیت حجاب امروز این است. بخشی از این تغییرات در نتیجه تحلیلی از اقدامات گذشته است. به عنوان مثال طلاق در گذشته قبح بیشتری داشت ولی امروزه جشن طلاق هم میگیرند. به مرور زمان نگاه مردم هم نسبت به بعضی از مسائل که در گذشته حساسیت خیلی بالایی داشتند، تغییر کرده است.
در مقابل بعضی از آسیبهای اجتماعی مثل خودکشی که در گذشته کمتر بود امروز روند رو به رشد پیدا کرده است. از سوی دیگر بعضی از موضوعات مثل طلاق فینفسه آسیب اجتماعی نیستند اما به واسطه پیامدهایی که دارد یا به واسطه وجود در حلقه معضلات اجتماعی، زیر مجموعه آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند. به عنوان مثال اعتیاد یا روابط فرازناشویی عواملی برای طلاق هستند در حوزه آسیبشناسی بررسی میشوند.
در سال ۷۸ بهزیستی، یونیسف، وزارت کشور و شهرداری در قالب خانه سبز به موضوع کودکان کار ورود پیدا کردند در حالی که آن زمان کودکان کار اصلا موضوع ما نبود. ۱۰ سال پیش هم فضای مجازی موضوع ما نبود. اما بنا به اقتضای توسعه و گسترش تکنولوژی و فناوریهای نوین نوع آسیبهای اجتماعی فرق کرد. از نظر من که ۲۶-۲۷ سال است که در این حوزه کار میکنم، مسئولیت داشتم و تدریس میکنم چند نشانه نسبت به گذشته وجود دارد که بسیار خطرناک است: ۱) تنوع آسیبهای اجتماعی ۲) کاهش سن افراد درگیر این آسیبها ۳) درگیر شدن خانواده در فضای اجتماعی و مجازی که نشان میدهد نوک پیکان آسیبهای اجتماعی را خانواده نشانه گرفته و افزایش خشونتهای خانگی، روابط فرازناشویی، رها کردنها، متارکه و حتی به سالمند آزاری و طلاق در سن سالمندی، قتلهای ناموسی رسیده است. ۴) خطرناک شدن نوع مواد مصرفی مردم در حوزه موادمخدر؛ روانگردانها و حوزه شیمیایی و جذابیت این مواد برای جوانان و نوجوانان بیشتر است و مانایی افراد در این حوزه را بیشتر میکند که پیامدهای منفی آن بیشتر است.
آسیبهای اجتماعی در ایران همچنان مردانه است؟
درست است که آسیبهای اجتماعی ایران هنوز مردانه است ولی به سمت آسیبها و جرائم زنانه تغییر مسیر داده است. طبق تحقیقات، حدود ۲ درصد بیماران مبتلا به ایدز زن بودند ولی به دلیل افزایش موادمخدر تزریقی و روابط جنسی محافظت نشده و ناایمن آمار این زنان نیز افزایش یافته است.
فضای مجازی چقدر در این تغییر آسیبها به سوی زنانه شدن تاثیر داشته است؟
متاسفانه یک تاخر فرهنگی در استفاده گسترده از فضای مجازی و ورود تکنولوژیها داریم. یعنی پس از ورود تکنولوژی به کشور و اثر گذاشتن آن، دنبال راه حل هستیم. مثلا برای جرائم رایانهای و حوزه فضای مجازی قانون نوشته و شعبات ویژهای به این موضوع اختصاص داده شد. فضای مجازی میتواند به اندازه دنیای حقیقی سلامت روانی اجتماعی را تهدید کند. اما با توجه به شیوع ویروس کرونا شرایط بدتر شد. کودکان، نوجوانان، دختران و زنان تاثیرپذیری بیشتری از فضای مجازی دارند. عوارض این تاثیرپذیری هم در درون خانواده بروز پیدا میکند.
به نظر میرسد جامعه با افزایش خشونت هم روبرو است. درست است؟
موضوع دیگر که در کشور باعث نگرانی شده «خشونت» است. پروندههای خشونت در دو دهه اخیر دارای فراونی بالایی بوده و افزایش داشته است. بخشهای دیگر خوب کار نمیکنند و خشونت افزایش مییابد و شاهد عقب ماندگی در حوزه سیاستگذاری و برنامهریزی در حوزه خشونت هستیم. مسئله دیگر که به گسترش آسیبهای اجتماعی دامن میزند، موضوع کاهش سرمایه اجتماعی است. تا زمان جنگ روند رشد آسیبهای اجتماعی تقریبا منفی بود و مسئله ما نبود. در دوره سازندگی تمرکز کامل روی ساخت و ساز و عمران بود و از تاثیرات منفی فرهنگی و اجتماعی نگاه تک بعدی به توسعه غفلت شد. به همین سبب معضلات اجتماعی تا شروع دولت اول اصلاحات روند رو به رشدی پیدا کرد اما در دو سال اول دولت اصلاحات روند پروندههای آسیبهای اجتماعی کاهش یافت.
علت کاهش آسیبهای اجتماعی و پروندههای خشونت در دو سال اول دوره اصلاحات چه بود؟
یکی از دلایل کاهش آسیبها باز شدن فضای سیاسی و تحرک و پویایی گروههای مختلف در آن زمان. البته این نظر من هم قابل نقد و هم قابل تامل است. اما بنا به دلایل مختلف بعد از مدتی کار در حوزه آسیبها سختتر شد.
انصاف نیوز: با وجود این تحرک و پویایی سیاسی چرا فعالیت در حوزه آسیبهای اجتماعی سخت شد؟
موسوی چلک: به دلیل غلبه نگاه سیاسی بود. در آن زمان جلساتی با موضوع آسیبهای اجتماعی با حضور نماینده فراکسیون زنان، وزارت کشور، قم و گروهی از نمایندگان مجلس برگزار میشد. اصلا موضوع «خانه عفاف» نبود، اما خانه عفاف را مطرح کردند تا دولت را تخریب کنند. در حقیقت فضاهای سیاسی باعث شد که به فعالان حوزه آسیبهای اجتماعی بگویند فیتیله را پایین بکشید و کار نکنید.
به خاطر دارم تاریخ ۷ و ۸ آذر ۷۸ همایشی با موضوع اقدامات انجام شده در آسیبهای اجتماعی برگزار کردیم و من مجری و دبیر جلسه بودم. مدیران اجتماعی و معاونان استانداریها، معاونان اجتماعی و مدیران کل بهزیستی، کارشناسان، مسئولان، سخنرانان مختلف و حتی ستاد امر به معروف و نهی از منکر در این همایش حضور داشتند. تریبون را در اختیار مردم قرار دادیم تا سوال بپرسند. خسرو منصوریان، یکی از مددکاران خوب کشورمان گفت: «این همایش اگر برای ما چیزی نداشت، برای مسئولان یک چیز داشت! هیچ کاری نکردند!» این همایش سرآغازی برای تغییر سیاستگذاری و استراتژی دولت در حوزه آسیبهای اجتماعی بود و امروز هم آثار اقدام سال ۷۸ در بهزیستی را میبینیم. اما این تغییرات در دولتهای مختلف فراز و فرود داشت.
این فراز و فرودها را تشریح میکنید؟
آغاز تغییرات حوزه آسیبهای اجتماعی در دولت اصلاحات بود. ولی آزادی عمل ما در دولت احمدی نژاد بیشتر بود و محدودیت نداشتیم. در دوره احمدینژاد سند آسیبهای اجتماعی را نوشتیم، بانک اطلاعاتی آسیبهای اجتماعی راهاندازی را کردیم، اورژانس و پایگاه خدمات اجتماعی توسعه یافت، خرید خودروهای اورژانس اجتماعی و توسعه خطوط تلفنی در بهزیستی انجام شد و در سفرهای استانی بودجههای خوبی حوزه به آسیبهای اجتماعی اختصاص یافت. در آن زمان دکتر فقیه، رئیس سازمان بهزیستی کشور بسیار جوان و حامی بود و درک درستی از کار در حوزه آسیبهای اجتماعی داشت و هر کسی که میخواست تنه به تنه من بزند از من حمایت کرد. آسیبهای اجتماعی مسئله دولت روحانی نبود و کمترین تحرک را در معضلات اجتماعی در دولت روحانی بود.
این کم تحرکی باعث افزایش آسیبهای اجتماعی شد؟
بله. وقتی تحرکی وجود ندارد آثار منفی میماند. آسیبهای اجتماعی صبر نمیکنند تا دولت به نقطه توجه برسد. به واسطه گسترش فقر، تغییر ساختار خانواده و روابط اجتماعی، افزایش دسترسی به تکنولوژی و فناوری نوین، توسعه شهرنشینی (جمعیت روستایی از ۷۰ درصد به ۳۰ درصد رسیده و معمولا آسیبهای اجتماعی در شهرها بیشتر است) آسیبهای اجتماعی نیز افزایش یافت و اختلالات روانی از ۱۲- ۱۵ درصد به ۲۸-۲۹ درصد رسیده است. در گذشته ۸-۹ میلیون ساکن سکونتگاههای غیررسمی بودند اما این تعداد به ۲۱ میلیون نفر رسیده و طبیعی است در این شرایط آسیبهای اجتماعی بیشتر رشد کنند. دولت روحانی در حوزه آسیبهای اجتماعی تقریبا خنثی بود. اصلا آسیبهای اجتماعی مسئله این دولت نبود و در هیات دولت کسی دغدغه آسیبهای اجتماعی را نداشت. قانون برنامه ششم توسعه محصول دولت روحانی بود. زمانی که لایحه را به مجلس دادند فقط یک ماده در آن به معتادان متجاهر اختصاص داشت و مجلس هم ماده ۸۰ را به این قانون اضافه کرد.
من فکر میکنم در دورهای که شهیندخت مولاوردی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری را به عهده داشت، تکاپویی در این حوزه وجود داشت.
همیشه گفتم معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در زمان خانم مولاوردی در عرصههای اجتماعی حضور بیشتری داشت. در حالی که این معاونت بیشتر سیاستگذار است و مجری نیست اما هر جای کشور که برنامه داشتیم خانم مولاوردی حضور داشت و از فعالیت در آسیبهای اجتماعی حمایت هم میکرد اما در دوره بعد دوباره این اقدامات فروکش کرد. با تغییر دولتها سیاست و استراتژیها هم تغییر میکند اما زمانی که موقعیتها در اختیار متخصصان قرار میگرفت پویایی و تحرک ایجاد میشد. زمانی دکتر طالبی معاون بهزیستی کشور و دکتر رزاقی معاون پیشگیری بهزیستی کشور بودند و هنوز نتیجه اقدامات آنها وجود دارد. اما به مرور زمان آدمهای متخصص کنار زده شدند.
آدمهایی که دغدغه آسیبهای اجتماعی داشتند، کنار گذاشته شدند؟
در حال حاضر اکثر مدیران اجتماعی، غیراجتماعی هستند. در راه رسیدن به انصاف نیوز جملهای از شهید چمران خواندم که نوشته بود: «اگر آدمها کاری که در آن تخصص ندارند را بپذیرند، بیتقوا هستند!»، شایستهگزینی تنها راه برونرفت از عدم تحرک این حوزه است. شایستگی فقط تعهد نیست بلکه باید تخصص، فهم و دانش سیاستگذاری داشته باشند اما بالای ۹۰ درصد مدیران اجتماعی این ویژگیها را ندارند. تا زمانی که کار دست کاردان نباشد، حوزه اجتماعی ره به سرمنزل مقصود نمیبرد. فرمان حوزه اجتماعی عمدتا دست کسانی است که دانش ندارند. بخشی از مشکل اصلی اینجاست که این افراد حتی اگر مومن باشند هم نمیتوانند کاری از پیش ببرند. به همین دلیل مسئولانی که فهم دقیقی از این موضوعات ندارد، حتی با وجود اینکه دلسوز، متعهد، مردم دوست، ایران دوست و حتی پاکدست باشند، کار پیش نمیبرند. حتی دین ما هم تاکید دارد: «اگر مسئولیتی را به فردی غیرمتخصص بسپارید خائن هستید. اگر او هم مسئولیت را بپذیرد خائن است»؛ عمدتا در حوزه اجتماعی شایستهگزینی وجود ندارد.
نبود شایستهگزینی به افزایش کدامیک از آسیبهای اجتماعی دامن زده است؟
وقتی افرادی که تخصص و سابقه کار در حوزه آسیبها اجتماعی ندارند را به کار میگیریم، میشود همین داستانی که بانکیپور [نمایندهی مجلس یازدهم] گفته: «زنان با شیعیان خارج ازدواج کنند»، یا میشود تفکر راهاندازی قرارگاههایی که الان وجود دارد. در حالی که جنس آسیبهای اجتماعی اصلا از جنس قرارگاه نیست. تصمیمگیران فهم موضوعات اجتماعی را ندارند و عوارض آن هم بروز میکند. به عنوان مثال هنوز ماهواره ممنوع است اما وقتی به پشتبام ها نگاه میکنید، چقدر دیش ماهواره میبینید؟ گاهی با تصمیماتمان افراد را تحریک میکنیم. با یک مثال این موضوع را بیشتر توضیح میدهم؛ من کارلوس کیروش را خیلی دوست داشتم. یک مربی کاربلد که باور کرده بود مربی تیم ملی ایران است. ممکن بود بداخلاق هم باشد. اما تیم ملی ما مقابل آرژانتین هم میایستاد دلهره نداشتیم چون او را درست انتخاب کرده بودیم و علاوه بر دانش مربیگری، میدانست در چه موقعیتی باید چه رفتاری داشته باشد.
آیا تصمیمگیری توسط آدمهایی که متخصص نیستند به مهاجرت نخبگان ایران دامن زده است؟
در ساختار اداری اکثر افراد متخصص کنار هستند و در پستو نشستهاند. هیچ کس مخالف ورود نیروهای جوان نیست، مدیریت به دوندگی و بلند کردن میز و صندلی نیست بلکه باید دارای دانش و تفکر باشد. آخرین آماری که از مهاجرت ایرانیان شنیدم ۷ میلیون نفر است. اکثر این افراد نخبه هستند و نمیروند جنازه بسوزانند. متخصصان یا دنبال مهاجرت هستند یا کنار کشیدند. روحانی زمان معرفی وزرا در مجلس به صراحت گفت: «چهکار کنم به هر کسی میگویم نمیآید!»
چه شده که کسی حاضر نیست مسئولیت بپذیرد و برای کشورش کار کند؟
چون فضا برای فعالیت او مساعد نیست. در حوزه اجتماعی آسیب دیده است. این پیام بانکیپور و تفکرات اینچنینی آسیبزاست و سرمایه اجتماعی را کاهش میدهد. آسیبهای اجتماعی جزیره نیست و تمام مبانی علمی نشان میدهد که با کاهش سرمایه اجتماعی، مسائل اجتماعی گسترش پیدا میکند.
آیا پژوهشی وجود دارد که جامعه چقدر از این اظهار نظرها آسیب دیده است؟
در کل پژوهشها حاکی از «هر سال دریغ از پارسال» است و دیگر جرئت انتشار آن را ندارند. این پژوهشها فقط در محافل خودشان منتشر میشود. تصمیم ناکارآمد عوارض دارد و نباید فکر کنیم آسیبها همینطوری رخ میدهد. معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مقطعی که وزیرشان گفت: «با یک میلیون تومان شغل ایجاد میشود و تا آخر سال فقر مطلق را ریشهکن میکنیم!» آماری منتشر کرد که ۳۸ درصد از ۲۴ میلیون خانواده (یعنی ۹ میلیون و ۴۰۰ هزار خانواده) فقیر هستند. ۵۵ درصد خانوادهها هم قشر متوسط و در شیب رو پایین و طبقات کمبرخوردار هستند.
به نظر شما در سال ۱۴۰۱ جمعیت فقیر کشور بیشتر شده یا خیر؟
از زمان آغاز شیوع کرونا، با توجه نبود هیچ چشماندازی و افزایش هر روز قیمتها، فقرای ما بیشتر شدهاند و به دلیل افزایش مشکلات اقتصادی فقر مشهودتر شده است. در محله ما وقتی وسیلهای را کنار سطل زباله میگذاشتیم افراد ساکن محله آن را شب برمیداشتند اما الان روز آن وسیله را برمیدارند.
یکی از عوارض فقر گسترش آسیبهای اجتماعی و تنش در درون خانوادهها و پیامد آن کاهش مسئولیت اجتماعی بنگاهها و مشارکت اجتماعی است. مردم کلاه خودشان را سفت نگه میدارند تا باد نبرد و به تدریج توجه به اطرافیان حتی نزدیکان کمتر میشود. در گذشته به صراحت اعلام کردم با افزایش فقر، آمار سرقت خرد هم بیشتر میشود و حالا آماری که رئیس پلیس آگاهی تهران میدهد دقیقا حاکی از این موضوع است. تن فروشی افزایش یافته و مشهود شده است. زورگیری هم بیشتر شده و در واقع خشونت به شکلهای مختلف خودش را نشان میدهد. در همین شرایط بیثباتی خانواده و خودکشی افزایش پیدا میکند و متاسفانه ما شاهد تمام این آسیبهای اجتماعی هستیم.
آمار خودکشی در ایران چقدر افزایش یافته است؟
در حال حاضر ۶.۲ به ازای هر ۱۰۰هزار نفر در ایران است. در دهه اخیر از ۵ یا ۵.۲ به ۶.۲ نفر به ازای ۱۰۰هزار نفر رسیدهایم. این آمار پزشکی قانونی است. البته این آمارها به واقعیت نزدیکتر است و جا دارد از پزشکی قانونی تشکر کنم چون انصافا تنها سازمانی است که به موقع عملکرد خود را تحلیل و منعکس میکند. همین آمار پزشکی قانونی حاکی از این است که کودکآزاری، همسر آزاری، نزاع، سرقت، روشهای خشن در خودکشی و… افزایش یافته.
منظور استفاده از روشهای خشن در خودکشیهای چیست؟
استفاده از سلاح گرم و سرد و سقوط از ارتفاع جزو این روشهاست. عوامل موثر در بروز خودکشی قوت بیشتری دارند و افراد برای خودکشی به سمت این روشها میروند.
انصاف نیوز: در یکی دو سال اخیر با گرانی مسکن روبرو بودیم اما در یکسال اخیر به صورت سرسامآوری شاهد افزایش قیمت و اجاره بها مسکن هستیم. آیا این موضوع به افزایش آسیبهایی همچون همخانه شدن، ازدواجهای سفید و زندگی چند خانواده در خانههای اشتراکی دامن نمیزند؟
موسوی چلک: یکی از نیازهای اساسی هر فرد داشتن یک سرپناه ایمن است. یعنی علاوه بر سرپناه بودن باید امنیت هم داشته باشد. اعلام کردند اجارهبهای مسکن افزایش پیدا نکند. مگر مالک منتظر دستور دولت است که اجاره را افزایش دهد یا خیر؟ حتی اگر افزایش اجارهبها در قولنامهها قید نشود اما مثل قرارداد فوتبالیستها در پشت پرده اجارهها افزایش مییابد. وقتی فردی توان تامین مسکن مناسب را ندارد، محیط زندگیاش تغییر میکند و از محیط مناسب به محیطی نامناسب میرود و شرایط بدتری پیدا میکند. در این محلات امکانات کمتر و تجمع و تراکم بیشتر است. هر جا که تراکم جمعیتی بیشتر است، احتمال بروز آسیبهای اجتماعی نیز افزایش مییابد. گاهی مواقع عدم امکان تامین نیازهای اساسی مانند مسکن به اختلافات، طلاق، خشونت و حتی رها شدگی خانواده توسط مردان دامن میزند. در ایران شواهدی داریم که مرد خانواده را رها میکند، چون شرمنده زن و بچهاش هستند.
رها شدگی در ایران افزایش یافته است؟
شواهد اینگونه نشان میدهد. آمار دقیقی در این حوزه وجود ندارد. یا مرد خانواده را رها میکند یا همراه خانواده در خانههای اشتراکی زندگی را ادامه میدهند.
حاشیهنشینی هم افزایش مییابد؟
علاوه بر محیطهای کمبرخوردار در داخل شهر به سوی حاشیهنشینی جغرافیایی در حال حرکت هستیم. معمولا احتمال بروز و گرایش رفتار در حوزه آسیبها و جرائم در مناطقی که حداقل امکانات خدمات عمومی را دارد، افزایش مییابد. نه این که الزاما مردم این مناطق با آسیبهای اجتماعی درگیر باشند، بلکه جرایم و آسیبهای اجتماعی در این مناطق فراوانی بیشتری پیدا میکند.
این آسیبهای اجتماعی و جرائم به محلهای دیگر حتی شمال شهر هم کشیده میشود؟
بله. این آسیبها میتواند امنیت اجتماعی را هم به خطر میاندازد. اعتراضات اجتماعی بعد از انقلاب از همین مناطق بوده است. در دنیا میگویند باید رویکرد تلفیق و انسانمدار وجود داشته باشد. یکی از این مولفههای انسانمداری، داشتن مسکن و سرپناه مناسب است. زندگی در مسکن اشتراکی یا زندگی خانوادههای پرجمعیت در مساحت کوچک بر کیفیت روابط افراد خانه تاثیر میگذارد و رابطه زن و شوهر در این شرایط دچار مشکل میشود آن هم این روزها که بچهها به اطلاعات بیشتری دسترسی دارند. چادر زدن برخی در خیابان هم مباحث دیگری است چون نگران افزایش این پدیده هستیم. افزایش اجارهبها و هزینهها از یک سو و کاهش درآمد، مصرف پساندازها و نداشتن چشماندازی برای آینده از سوی دیگر باعث میشود که بیخانمانها افزایش یابد. احتمال دارد بیخانمانی تنها یا با اعضای خانواده رخ دهد.
یعنی خانوادهها بیخانمان میشوند؟
به نظرم این اتفاق میافتد. ضمن آن که به سمت مسکنهای اشتراکی خواهیم رفت که خطرات اجتماعی بسیاری را در پی دارد. در خانههای اشتراکی یا کوچک هیچ موضوع محرمانه نمیماند و حریم خصوصی وجود ندارد.
با این توضیحات شاخص فلاکت تغییر میکند؟
بدتر میشود. تغییر شاخص فلاکت براساس گزارشهای جهانی است. البته هر موقع آمارهای جهانی به نفع ایران باشد به آن استناد میشود و وقتی به نفع ایران نباشد، میگویند این آمارها سوگیریهای سیاسی دارد. اما به نظر من نیاز به اعلام شاخص و پژوهش نیست. دور و بر خودمان را نگاه کنیم مشخص میشود در چه وضعیتی قرار داریم. وقتی شیر از ۹ هزار تومان ۲۲ هزار تومان میشود بیانکننده شرایط است. قیمت تخممرغ را یکشبه از ۳۰ هزار تومان به ۹۰ هزار تومان افزایش دادند و بعد ۷۵هزار تومان شد. آن وقت سرمان کلاه میگذارند که تخممرغ ارزان شده در حالی که قیمت آن ۳۰ هزار تومان بوده است. قرار است پرداختی خانوادههای نیازمند که بیشتر تحت تاثیر آسیبهای اجتماعی هستند، ۲۰ درصد افزایش یابد. یعنی ۴۲۰ هزار تومان دریافت کنند. کجای دنیا با این پول میتوانند یک زندگی امن و شرافتمندانه ایجاد کرد؟
۴۲۰ هزار تومان به خانواده پرداخت میشود یا یک نفر؟
۴۲۰ هزار تومان به هر نفر و به خانواده ۵ نفره یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان پرداخت میشود. با این توضیح که خط فقر تهران را برخی زیر ۱۰ میلیون و برخی دیگر زیر ۱۵ میلیون تومان اعلام میکنند. با این شرایط بسیاری از کارمندان و کارگران زیر خط فقر هستند چه برسد به خانواده نیازمند که توان تامین هزینههای خاص خود را ندارند. بیشتر خانوادههای نیازمند مشکل مسکن دارند، در محیطهای ناامن زندگی میکنند و فرصت عدالت دسترسی به خدمات را ندارند. متاسفانه نظام رفاه و تامین اجتماعی در ایران نظام موثری نیست و با گسترش فقر دغدغهها افزایش مییابد و آسیبهای اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. ما هنوز نمیدانیم چند فقیر داریم. حتی نظامی برای رصد آسیبهای اجتماعی نداریم.
حتی نمیدانیم چند درصد مردم ایران شناسنامه ندارند که یارانه بگیرند.
شناسنامه نداشتن افراد بخشی از موضوع است اما من اعتقاد دارم پرداخت یارانه نقدی به این شکل به ضرر فقراست. چون فرصت چانهزنی برای جبران عرصههای دیگر را ندارند. من کالایی را گرفتم که نزدیک به ۱۰۰درصد افزایش پیدا کرده بود.
با این شرایط آینده آسیبهای اجتماعی را چگونه پیشبینی میکنید؟
آسیبهای اجتماعی در آینده بدتر خواهد شد. ۱) سن آسیبهای اجتماعی کاهش پیدا میکند. ۲) تنوع آن افزایش مییابد. ۳) کودکان، نوجوانان، زنان، دختران و خانوادهها درگیر آسیبهای اجتماعی میشوند. ۴) شیوع آسیبهای اجتماعی بیشتر میشود در حالی که پاسخگویی ناکارآمدی در این حوزه وجود دارد.
انصاف نیوز: چرا پاسخگویی برای ناکارآمدی وجود ندارد؟
موسوی چلک: چون آسیبهای اجتماعی اولویت اول یا مهم سیاستگذاران ما نمیشود و میگویند: «یارانه بدهیم فعلا شکمشان سیر شود!» در حالی سلامت اجتماعی و روان در اولویت قرار ندارد که اختلالات روانی در جامعه و آمار ساکنین محلات ناکارآمد در حال افزایش است. این عوارض در امنیت جامعه هم تاثیرگذار است و روی جرائم، سرقت تاثیر میگذارد بنابراین مجبوریم کلانتری، زندان و دادگاهها را گسترش دهیم و سازمانهای اجتماعی بزرگتر شود. مدیریت اجتماعی جامعهای که سازمانهای اجتماعی مستمری بده افزایش پیدا میکنند، ناکارآمد است. جرج جرداق در کتاب «علی صدای عدالت انسانی» از امام علی (ع) این جمله را مینویسد: «اگر فقر به صورت مردی در میآمد من آن را میکشتم!» و عبارتی با این مضمون دارد که «آن که محتاج قرص نانی است، چگونه میتواند فاضل باشد؟»
آیا ورود مهاجران غیرقانونی به ایران باعث افزایش این آسیبها میشود؟
ایران کشور مهاجر پذیری است و همسایگی با افغانستان، پاکستان و عراق که درگیر جنگ بودند در افزایش این مهاجرت تاثیرگذار است. ایران جامعه مهاجرپذیری است. تفاوت ایران در ارسال مهاجر و پذیرش مهاجر این است که ما نخبه خود را به کشورهای دیگر میفرستیم اما جمعیت فاقد مهارت وارد کشور میشوند. مهاجران ایرانی از مراجع قانونی اقدام و فرآیند سختی را طی میکند و غربالگری میشوند تا اقامت و شهروندی بگیرند. اما طالبان یکشبه افغانستان را گرفت و نظام مدیریت مرزبانی ما تحت تاثیر این اتفاقات قرار گرفت.
به نظر میرسد مشاغلی که این مهاجران در ایران قبول میکنند، مقبول ایرانیها نیست.
بخش عمدهای از مشاغل سخت کشور را این مهاجران انجام میدهند. با آن که جمعیت بیکار ایران کم نیست اما جمعیت بیکار ایرانی حاضر به کار سخت نیست. اتباع خارجی این کارهای سخت را انجام میدهند، بیمه ندارند، حقوق کمتری میگیرند و بیشتر از او کار میکشند اما صدایشان در نمیآید. بخشی از مشکلاتی که در حوزه اشتغال و بیکاری داریم با این جمعیت پوشش داده میشود. چند سال پیش یکی از استانداران استانهای جنوبی در مصاحبهای گفت: «اگر این مهاجران بروند چه کسی در ایران کار سخت انجام میدهد؟» اما مشکل این است که هنوز نمیدانیم چند نفر وارد ایران شدهاند و در حال آمایش مهاجران هستیم. جای نگرانی در حوزه آسیبهای اجتماعی به دلیل آن است که هنوز اطلاعاتی از مهاجران وجود ندارد. بعضی از قتلها، سرقتها و جرائم خشن به همین مهاجران نسبت داده میشود. علیرغم اینکه کشور مهاجرپذیری هستیم اما ساز و کار مدیریتی برای شناسایی به موقع، حمایت و ارائه خدمات و کاهش پیامدهای منفی مهاجران وجود ندارد. البته بخشی از مهاجرتها دست ما نبوده چون طالبان قدم زد و افغانستان را گرفت و همه چیز تغییر کرد. بنابراین آمادگی برای ورود این تعداد از مهاجران را نداشتیم. به همین دلیل این هجوم میتواند تبعات آسیبهای اجتماعی را افزایش دهد.
تبعاتی هم دامنگیر این مهاجران هست و کلونیهای آنها دچار آسیب میشود؟
طبیعتا تبعاتی دارد. وقتی مهاجرت میکنند امنیت لازم، امکانات و خدمات اولیه را ندارند.
حرف آخر؟
اعتقاد ما این است که: ۱) در حوزه آسیبهای اجتماعی نیاز به گفتوگوهای اجتماعی داریم. ۲) نخبگان را فارغ از گرایشهای سیاسی در عرصه سیاستگذاریها و سطوح مدیران اجتماعی به کار بگیریم. ۳) آموزش و پرورش را برای ارتقا سلامت روانی- اجتماعی به کار گیریم. آموزش و پرورش نیاز به مددکاران اجتماعی دارد و هیچ بستری به اندازه آموزش و پرورش برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی مساعد نیست. بیشترین اعتماد هم به همین نظام اجتماعی وجود دارد. ۴) اجازه مطالبهگری در این حوزه را بدهیم، بپرسیم، سوال و استیضاح کنیم. ۵) مسئولیت اجتماعی بنگاهها را در حوزه آسیبهای اجتماعی افزایش دهیم. ۵) برای افزایش سرمایه اجتماعی تدابیر اثرگذار اتخاذ کنیم. گاهی با یک تصمیم نه تنها سرمایه اجتماعی را افزایش نمیدهیم، بلکه یکشبه سرمایههای اجتماعی را از دست میدهیم و سالها طول میکشد که آن را بازگردانیم. دیوار اعتماد اجتماعی یکشبه ترک برمیدارد اما ترمیم آن کار راحتی نیست. ۶) باید نگاه سیاسی و امنیتی را در این حوزه کمرنگ و کمرنگتر کنیم. وقتی نگاه امنیتی به آسیبهای اجتماعی وجود داشته باشد، این معضلات رشد زیرزمینی پیدا میکند و فراموش نکنیم هیچ کس مصون از آسیبهای اجتماعی نیست. ۷) نیاز به برنامهریزی در حوزه سواد فضای مجازی داریم. امروزه فضای مجازی همعرض فضای حقیقی است، با آن دشمنی نکنیم چون با رویکرد تخریب، تحریم و تهدید نمیتوانیم فضای اجتماعی را مدیریت کنیم و آسیبهای اجتماعی را کاهش دهیم.