حالا دیگر کمتر روزی است که فیلمی و عکسی از درگیری میان طرفداران پوشش و حجاب اختیاری با گشتهای ارشاد و یا نیروهای فشار حکومت و حتی شهروندان محجبه در شبکههای اجتماعی همرسان نشود و به رسانهها راه نیابد.
تازهترین فیلم، زن جوان محجبهای را نشان میدهد که در حال گفتگوی تلفنی با پلیس ۱۱۰ است و گزارش میدهد که «جلوی ما سه خانم ایستادهاند و روسری بر سرشان نیست، به آنها گفتیم که روسری بگذارند، گفتند که دلمان نمیخواهد، بدون اجازه هم در حال فیلم گرفتن از ما هستند.»
در ادامه صدای مشاجره و فریادهای دوطرف شنیده میشود و زن معترض به حجاب میگوید که «به تو ربطی ندارد که من روسری سر میکنم یا لخت میگردم… مملکت را به … کشیدهاید با این اعتقادات مزخرفتان»، زن محجبه در بخشی از ویدئو چندبار تکرار میکند که «اگر نمیترسی بایست(وایسا)» و پاسخ میشنود «از کی بترسم از تو؟ از گندهتر از تو هم نمیترسم …وقتی زندگی ما را به … کشیدهاند، دیگر میخواهند با ما چه کار کنند؟»
برخی از کاربران شبکههای اجتماعی با اشاره به اینکه زن معترض به حجاب با وجود اطلاع از اینکه پلیس ۱۱۰ به زودی میرسد محل را ترک نکرده و نمیرود، نوشتند که «مردم دیگر از برخورد های خشن حکومت نمیترسند.»
دو روز پیش، شنبه ۲۵ تیر، نیز انتشار فیلمی که در آن یک زن جوان چادری در اتوبوس شرکت واحد در حال مشاجره با زن دیگری است، خبرساز و به بازداشت زن شهروند معترض به حجاب منجر شد.
ویدیوی رسیده به ایران اینترنشنال نشان میدهد یک زن در ساری با تذکر حجاب به زنی دیگر با نیروی انتظامی تماس میگیرد و خواهان حضور آنها میشود. زن معترض به حجاب اجباری در پاسخ میگوید به تو ربطی دارد من روسری سر میکنم یا لخت میگردم pic.twitter.com/wCSCHqqSCE
— ایران اینترنشنال (@IranIntl) July 18, 2022
امروز برخی از رسانهها و منابع آگاه اعلام کردند که نام این زن «سپیده رَشنو» است و بازداشت او را تایید کردند.
آرش صادقی، زندانی سیاسی پیشین در توییتی نوشت که سپیده رشنو روز ۲۵ تیر بازداشت شده، او افزود که رشنو داستاننویس و ویراستار است.
سپیده رشنو در صفحه توییتر، خود را «کلمهگرا و قصهریس» خوانده است. با جستجوی نام سپیده رشنو در اینترنت میتوان داستانهای او را در وبسایت انجمنهای ادبی خواند.
هویت زن محجبه نیز از سوی کاربران شبکههای اجتماعی فاش و نام او ریحانه ربیعی گزارش شده است. او در اینستاگرام خود خبر داده است که فیلمی را که گرفته «به مراجع مربوطه» فرستاده.
براساس گزارشها این مشاجره پس از تذکر زن چادری به پوشش خانم رشنو آغاز شده است. در فیلمی که از این مشاجره منتشر شده زن محجبه، سپیده رشنو را تهدید میکند که فیلم او را گرفته و برای «سپاه» میفرستد.
در این ویدئو حجم بالایی از خشم و هیجان از سوی دوطرف نمایش داده شده است این فیلم به فریادهای خشمگین منتهی شده و در نهایت زن محجبه با فشار بقیه مسافران از اتوبوس پیاده میشود.
اما ویدئو دیگری نیز منتشر شده که کمی طولانیتر است، در این فیلم پس از پیاده شدن زن محجبه، تصویری از مچ دست سپیده رشنو نشان داده میشود که برروی آن جای دندان بوده و خونآلود است. به نظر میرسد که زن محجبه در زمانی که تصویری از آن ثبت نشده، دست خانم رشنو را گاز گرفته و علت فریادهای خانم رشنو و بیرون کردن زن چادری از اتوبوس نیز همین اقدام است.
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه، روز بعد مدعی شد که این اتفاق یک ماه پیش افتاده است و نوشت «خانم بدحجاب که عضو یک شبکه سازمانیافته کشف حجاب و مرتبط با مسیح علینژاد بوده، تا قبل از غروب همان روز دستگیر شد».
خبرگزاری وابسته به سپاه پس از مدتی خبر خود را اصلاح و تایید کرد که حادثه صبح روز شنبه، ۲۵ تیر، در اتوبوس بیآرتی رخ داده است اما ادعاهای خود را در خصوص «خانم بدحجاب» اصلاح نکرد.
چرا این خبر مهم است؟
برخی از تحلیلگران و فعالان شبکههای اجتماعی، با نگاهی بیطرفانه از حکومت جمهوری اسلامی انتقاد کردهاند که عامل «دوقطبی شدن فضای جامعه» است و از سوی دیگر به انتشار چنین ویدیوها و موضعگیری نسبت به آنها نیز انتقاد کردند.
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی، نیز روز شنبه ۱۸ تیر با طرح این ادعا که «همه بانوان ایرانی پاکدامن، عفیف و هنرمند و با علاقه به فرهنگ ایرانی اسلامی خود هستند» گفتهبود «اجازه دوقطبیسازی در این حوزه را به بدخواهان مردم ایران نمیدهیم.»
برخی نیز بر این باورند که این یک موضوع شخصی و یا برخورد میان شهروندان نیست بلکه افرادی مانند این زنان محجبه، بخشی از بازوی سرکوب جمهوری اسلامی هستند که با تحمیل عقاید خود حقوق بقیه زنان را پایمال کرده و از نهادهای قدرت در این راستا استفاده میکنند.
در هفتههای اخیر، سختگیریها در سازمانها و مراکز دولتی درباره نحوه پوشش کارکنان زن افزایش یافته و مقامات جمهوری اسلامی اخیرا قوانین سختگیرانهای در خصوص حجاب زنان وضع کردهاند. گزارشها، تصاویر و ویدئوهای متعددی از برخورد خشونتآمیز نیروی انتظامی و گشت ارشاد با زنان و دختران نیز منتشر شده است.
در مقابل فعالان و گروههای مخالف حجاب اجباری در فضای مجازی کارزار گستردهای با هشتگ «حجاب_بی _حجاب» به راه انداختند و از زنان دعوت کردند که روز ۲۱ تیر بدون پوشش مورد تایید حکومت به خیابانها بیایند. پس از آن ویدئوهای متعددی از زنانی که در خیابان بیحجاب هستند در شبکههای اجتماعی منتشر شد.
کمی عمیقتر؛ آیا مسئله حجاب خدای دههی شصت را بیدار خواهد کرد؟
برخوردهای سطحی و فردی و سوءاستفادههای سیاسی از پوشش زنان در ایران اجازه طرح جدی این مسئله را گرفته است و فقدان عقلانیت و بیکفایتی مسئولان جمهوری اسلامی میتواند از هر مسئلهای یک بحران بسازد.
حجاب و بیحجابی هرچند موضوعی فردی است و رعایتکردن و نکردنِ آن بخشی ازشبکه «باور» و حریمِ شخصی فرد بهحساب میآید، اما بهسبب ماهیتِ ایدئولوژیک و مذهبی جمهوری اسلامی، به بخشی از «هویت» این حکومت نیز تبدیل شده است. تا وقتی که این وضعیت هویتی و ناموسی پیرامون «مسئله» حجاب در حکومتوجود داشته باشد، تسلیم حاکمان با موجودیتِ آن چنان گره میخورد که معنایی جز«همه» یا«هیچ» نخواهد داشت.
کنشها و واکنشها و درگیرها و تجمعاتی که در هفتههای اخیر پیرامون موضوعحجاب شکل گرفته، اگرچه از سوی بخش معترض، کنشگر یا رادیکال جامعه شکلگرفته و غالبا از سوی طرفداران براندازی و رسانههای نزدیک به آنها تقویت و تبلیغشده، اما سبب شده است که نوشتهها وتحلیلها و واکنشهای جامعهی دیندار ومیانهرو نیز با صدای بلندتر و در حجم وسیعتری به گوش بخورد و بهچشم بیاید. اینصدا که میلِ بهاختیاری بودنِ حجاب دارد و بر این باور است که در اسلام حجاباجباری وجود ندارد، اگرچه تازگی ندارد اما تنها در این بستر میتوانستچنین رسابهگوش بیاید و احتمالا بر «باورها» تأثیرگذار باشد و به حل «مسئله» حجاب درجامعه ایران کمک کند.
این البته تنها یک روی ماجراست. اگرچه تا بهامروز «خبر» از برخوردها و بگیر وببندهای گشت ارشاد و حتی زندانیشدنِ تعدادی از فعالان آنکم نبود، امابیحجابها و بدحجابها و طرفداران حجاب اختیاری در همزیستی با حکومت وکسانی که به حجاب اجباری اعتقاد دارند، پیشروی آرام و محسوسی داشته و با تهی کردن عملی حجابِ از معنا و فرم مدنظر فقیهان اسلامی آیندهی روشنی را برای خودرقم میزدند.
اگر با اتفاقات چند هفتهی اخیر، غولِ ایدئولوژیک و مذهبی «حجاب» بیدار شود وحجاب از مسئلهای اجتماعی و سیاسی به موضوعی امنیتی تبدیل شود، حکومتموتور سرکوب را علیه بیحجابها و مخالفان حجاب اجباری روشن خواهد کرد و بههمان روشِ آشنای «پاککردنِ صورتمسئله» فضا برای کمحجابها نیز تنگ وامنیتی خواهد شد.
در این حالت، اینبار ماشین سرکوبِ حکومت در مقابل سبکِ زندگی جمعیتی عظیمو جنبشی بیسر قرار میگیرد که در سراسر کشور گسترده است و از هر لحاظ بسیارمتنوع است. ماهیتِ این مواجهه و گستردگی، احتمال موفقیت پروژهی سرکوب رابسیار پایین میآورد و در آنصورت پیروزی طرفداران حجاب اختیاری، اتفاقی صرفااجتماعی نخواهد بود و نه تنها مسئله حجاب را حل میکند بلکه بخشی از هویتِجمهوری اسلامی را از او میگیرد و افسانهی سرکوب را هم باطل میکند و مخالفانمیتوانند به تسخیر سنگرهای دیگر هم امیدوار شوند.
اما اگر حکومتی که در نمدمالیِ مخالفانش تجربهی چشمگیری دارد و در این ماجرا پشتش بیش از همیشه به مراجع سنتی گرم است؛ به هر طریقی، از جمله یکیبهدر و یکی بهتخته و با بهرهبرداری سوء از گفتمانهای میانهرو و اصلاحطلب وبرخورد سخت با فعالان و نسبت دادن چند نفر به خارج و اعدام کردن «چندجاسوس و رابط»، در این سرکوب موفق شود، در آنصورت محصولِ مخالفتِگلدرشت و جمعی و رسانهای با حجابِ اجباری، بیداریِ «خدای دههی شصت» خواهد بود و لابد باید منتظر بازگشت به سبک پوشش دههی شصت و هفتاد، بامانتوهای بلند و سیاه باشیم؛ بیدار شدن خدای دههی شصت همان و ظهور وبروز معجزاتِ او در همهی موضوعات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در همهجایایران، همان.
زیتون-داریوش محمدی: