تغییر عرصه نبرد سپاه با امپریالیسم از دریاها و اقیانوس‌ها به مدارس

By | ۱۴۰۱-۰۷-۳۰

چه سهمی از «ایران یک ابر قدرت است» نصیب مردم این سرزمین شده است؟

حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران، می‌گوید: «امروز تلاش آمریکایی‌ها این است که صحنه نبرد به مدارس کشیده شود»، و لابد به همین دلیل است که ماشین سرکوب به مدارس کشور حمله می‌کند. این سخن فرمانده سپاه را باید کنار مواضع سپاه پاسداران در چهار دهه اخیر در برابر ایالات متحده گذاشت. روحانیون حکومتی شیعه و مقام‌های سپاه پاسداران، چندین دهه است که جملات زیر را تکرار می‌کنند:

– «ایران اسلامی یک ابرقدرت جهانی است» (معاون تبلیغ و آموزش‌های کاربردی حوزه‌های علمیه، خبرگزاری حوزه، ۲۲ دی ماه ۱۳۸۹)

– «امروز ایران به یکی از ابرقدرت‌های جهان تبدیل شده» (امام جمعه کرمانشاه، خبرگزاری مهر، ۲۲ بهمن ۱۴۰۰) امامان جمعه در سراسر کشور عین این سخن یا شبیه آن را تکرار کرده‌اند، چون نکاتی که آن‌ها باید در تریبون نماز جمعه بگویند، از ستاد این نهاد در تهران هر هفته برای آن‌ها ارسال می‌شود.

– «امروز جمهوری اسلامی ایران یک ابرقدرت است» (فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، خبرگزاری صداوسیما، ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹)

– «ایران امروز یک ابرقدرت بزرگ و حافظ امنیت خود و برخی دیگر از کشورها است» (خطیب جمعه موقت یزد، خبرگزاری صداوسیما، ۱۲ فروردین ۱۴۰۱)

این ادعا چه توجیهی دارد؟

هنگامی که مقام‌های این نظام، ابرقدرتی آن را ادعا می‌کنند، پنج ویژگی رژیم را مد نظر دارند:

۱. برنامه اتمی رژیم که از ابتدا به ساختن بمب اتمی معطوف بوده و همین امر، مهم‌ترین وجه ادعای فوق است. بدون وجه نظامی، نه این برنامه تحت نظر سپاه پاسداران قرار می‌گرفت، نه دو دهه در مورد آن به دنیا و مردم ایران دروغ تحویل داده می‌شد، نه نیازی به پنهان‌کردن سایت‌ها بود، و نه غنی‌سازی ۶۰درصدی.

۲. داشتن نایبان مسلح در چهار کشور منطقه و نفوذ بر دولت‌های آن‌ها

۳. در اختیار داشتن هسته‌های تروریستی در سراسر دنیا

۴. تربیت، اعزام، حمایت، و کسب اطلاعات از ده‌ها هزار طلبه‌ای که رژیم آموزش داده و به سراسر دنیا گسیل کرده است

۵. ایجاد مزاحمت دائمی برای کشتی‌های غربی تجاری و نظامی در آب‌های آزاد خلیج فارس و دریای عمان.

این‌ها از رژیم جمهوری اسلامی ایران نه یک ابرقدرت، بلکه رژیمی یاغی، تروریست، و تنش‌زا ساخته است. هیچ‌یک از این ابعاد، زندگی روزمره ایرانیان را ارتقا نمی‌بخشد، بلکه مخل امنیت و منافع ملی آن‌ها بوده است.

 چهره‌های ابرقدرتی برای مردم ایران

علی خامنه‌ای در اوج اعتراضات و سرکوب‌ها در مهر ۱۴۰۱، قدرت رژیم را به رخ مردم می‌کشد: «جمهوری اسلامی ایران اکنون به درختی تناور تبدیل شده است که غلط بکند کسی حتی فکر کندن آن را نیز بکند» (۲۲ مهر ۱۴۰۱)، اما آنچه مردم از قدرت رژیم مشاهده می‌‌کنند، نه قدرت دیپلماتیک و اقتصادی و رفاه عمومی و نه امنیت شهروندان در زندگی روزمره، بلکه هزینه‌شدن منابع آن‌ها در عراق (مراسم اربعین، ساخت بقعه و ارسال ارز و سلاح به حشد شعبی)، سوریه، یمن و لبنان، ضرب‌وجرح و شلیک تیر جنگی ازسوی قوای قهریه رژیم به معترضان، و یاغیگری و گردنکشی رژیم در برابر دولت‌های غربی (در کنار رام‌بودن برای پوتین و شی جین‌پینگ) بوده است. ابرقدرتی رژیم برای ایرانیان یعنی دریافت باتوم و تیر دوشکا، که دربرابر خون جوانان ۱۶ساله‌ای مثل مهسا و نیکا و سارینا رنگ باخته است. حتی زندانیان هم در زندان امنیت ندارند.

یک ابرقدرت چه ویژگی‌هایی دارد؟

 کشوری در دنیای امروز ابرقدرت نامیده می‌شود که:

۱. قدرت برتر نظامی است و دیگر کشورها با ملاحظه این قدرت، جرات نقض منافع و امنیت ملی آن را ندارند. قدرت نظامی آن نیز محصول تولید و در اختیار داشتن سلاح‌ها و امکاناتی است که دیگر کشورها فاقد آن‌ها باشند.

۲. ازجمله بزرگ‌ترین صادرکنندگان سلاح در دنیا است.

۳. در نهادهای بین‌المللی دارای نفوذ و حق وتو است و قدرت این را دارد که با دیپلماسی و همکاری با دیگر ابرقدرت‌ها، کشورهای دیگر را تحت تحریم و حتی جنگ مشروع قرار دهد.

۴. اغلب قطب جذب سرمایه و مغزهای دیگر کشورها و تولید فنی و صادرات است. همچنین، در بسیاری از کشورها سرمایه‌گذاری می‌کند.

۵. نه فقط حافظ امنیت خود، بلکه حافظ امنیت همپیمانان خود است.

۶. می‌تواند حتی بدون تمسک به زور، بر کشورهای دیگر اعمال قدرت کند.

خرید انواع سلاح از کره شمالی، چین و روسیه، مداخلات منطقه‌ای، عملیات تروریستی در اروپا و آمریکا، گروگانگیری و کشتی‌ربایی در خلیج فارس و اعزام چند ناو جنگی به آب‌های بین‌المللی، جمهوری اسلامی ایران را به ابرقدرت تبدیل نمی‌کند. دولت کمونیستی کوبا چندین دهه در آمریکای جنوبی و آفریقا همین کارها را می‌کرد و به ابرقدرت تبدیل نشد، بلکه ملت خود را فلک‌زده و فقیر کرد.

چندین کشور با اکثریت مسلمان در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، ازجمله عربستان سعودی، بحرین، مراکش و سودان، روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرده‌اند. اگر آن‌ها ایران را ابرقدرت تصور می‌کردند، روابط خود را با این رژیم قطع نمی‌کردند. جمهوری اسلامی ایران حتی در منطقه نیز قدرت فائق نیست. قدرت‌های منطقه‌ای عبارت‌اند از ترکیه (عضو ناتو و برترین اقتصاد منطقه)، اسرائیل و پاکستان (با بمب اتمی)، و عربستان سعودی (با تریلیون‌ها دلار سرمایه). نایبان رژیم تنها در کشورهایی با دولت‌های به‌هم‌ریخته و جنگ داخلی حضور دارند و منابع ایران را مصرف می‌کنند و هیچ بهره‌ای برای مردم ایران از حیث منافع و امنیت کشور ندارند.

 ابرقدرتی که جدی‌اش نمی‌گیرند

به نظر مقام‌های نظامی جمهوری اسلامی ایران، این رژیم یک ابرقدرت است، اما دولت طالبان حقابه رود هیرمند را به ایران نمی‌دهد، دولت کوچکی مثل آلبانی دیپلمات‌های ایران را اخراج می‌کند و سفارتش را می‌بندد، اقتصاد نفتی و معاملات بانکی آن تحریم است و در تاریکی شب نفت خود را می‌فروشد، مهاجران چند میلیونی آن هر روز در پایتخت‌های اروپایی و آمریکایی شعار نابودی آن را سر می‌دهند، و اکثریت شهروندانش کمر به سقوط آن بسته‌اند. در ادبیات مردم عادی اثری از این ادعا به چشم نمی‌خورد.

مردم ایران چنین تصوری ندارند

ایران تحت رژیم اسلامگرا ادعای ابرقدرتی دارد، اما ظرف یک ‌سال (نیمه دوم ۱۴۰۰ و نیمه اول ۱۴۰۱ خورشیدی) ۱۶۰ متخصص قلب از آن مهاجرت کرده‌اند. در همین مدت، ۳۰هزار نفر از کادر درمان از دانشکده‌های علوم پزشکی درخواست گواهی «حسن انجام کار» (good standing) داشته‌اند که مقصدشان عمان یا دیگر کشورهای منطقه بوده است. ظرف چهارسال، از ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰خورشیدی، ۱۶هزار پزشک عمومی از کشور مهاجرت کرده‌اند. فرار سرمایه در حد سالانه حدود ۱۰میلیارد دلار نیز جریان داشته است.

شکست «ابرقدرت» از جوانان در عرصه خیابان

رژیم «ابر قدرت» (و نه ملت ابرقدرت) مورد ادعا، حدود یک ماه است که در صحنه جنگ‌های خیابانی به‌شدت ازسوی جوانان با دست خالی، به چالش کشیده شده است. زنان و دختران ایرانی با جسم خود دربرابر نیروهای میدانی کاملا مسلح آن می‌ایستند و از آن‌ها هراسی ندارند. هراس از این «ابر قدرت» کاملا شکسته شده است. گلوله‌های ساچمه‌ای و جنگی و تهدیدهای هر روزه مقام‌های قوای قهریه این «ابر قدرت» نتوانسته است معترضان را به خانه‌ها بفرستد. رهبر این ابرقدرت که ادعای قدسی بودن دارد، با انواع ناسزاها در کوچه و خیابان مورد تمسخر قرار می‌گیرد. عکس‌های او و رهبر جلاد قبلی در خیابان‌ها و میدان‌ها آتش زده و مجسمه‌هاشان شکسته می‌شود. لشکرهای سپاه پاسدارن و بسیج و نیروی انتظامی آن در برابر جوانان ۱۶ تا ۲۳ ساله یا فرار می‌کنند، یا چند نفری کسی را می‌گیرند و کتک می‌زنند. قدرت آن‌ها در تعرض به زنان و کوبیدن سر آن‌ها به جدول سیمانی خیابان تجلی می‌یابد.

ایندیپندنت فارسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *