مردماند که باید با صدا زدن رهبری با صدای بلند و در گوشه گوشه ایران، عرصه سواستفاده را از رهبران خودخوانده ایرانستیز و حامیان خارجیشان بگیرند و رهبری ملی را به همگان معرفی کنند
انقلاب ایران در آستانه سه ماهگی است. جمهوری جور و جهل در این سه ماه هر چه کوشید انقلاب را در هم شکند نتوانست. از آنسو انقلابیون هنوز نتوانستهاند جمهوری اسلامی را فروبپاشانند. دو سوی این نزاع اینک درگیر نبرد ارادههایند. خامنهای امید دارد که مردم پیش از آنکه دستگاه سرکوب فروبپاشد خسته و ناامید شوند و به خانهها بازگردند. مسیر پیروزی برای او مشخص است: سرکوب مداوم. مسیر پیروزی جنبش انقلابی اما از کدام نقاط میگذرد؟
لحظه پیروزی انقلاب ایران لحظهای است که مردم به صورت میلیونی در تهران و شهرهای دیگر در خیابانند، ادارات و کسب و کارها تعطیلند، بخشهایی از دستگاه سرکوب به مردم پیوستهاند و وفاداران به نظام در دستگاه سرکوب در اقلیت، خسته و ناتوانند. در چنین شرایطی مردم در خیابان مراکز قدرت همچنان پارلمان، بیت رهبری، کاخ ریاست جمهوری، وزارتخانهها، فرمانداریها، پایگاههای بسیج و .. را فتح کردهاند و حکومت عملا سقوط کرده است.
انقلاب ایران برای رسیدن به لحظه پیروزی نیازمند استفاده از اعتراضات سراسری، اعتصابات سراسری، خرابکاری شرافتمندانه و دوشقه کردن دستگاه سرکوب است.
اعتراضات کنونی در مرحله اعتراضات محله محور و پراکندهاند و همچنان با اعتراضات میلیونی متمرکز، میدان میلیونی، فاصله دارند. مردم هرگاه اراده میکنند خیابان را از آن خود میکنند. نگهداشتن خیابان و تشکیل میدان میلیونی اما نیازمند تضعیف بیشتر ماشین سرکوب جمهوری اسلامی است. این پرسش که آیا بدون رهبری میتوان به میدان میلیونی رسید یا نه پرسشی است که پاسخ آن در فضای کنونی قطعی نیست. اما آنچه مشخص است این است که پیدایش رهبری مورد قبول مردم میتواند به این فرایند کمک کند با این شرط که رهبری نه خودخوانده که مورد حمایت حداکثری مردم و برآمده از دل انقلاب باشد.
اعتصابات سراسری در کنار تحریمهای اقتصادی همهجانبه خارجی میتوانند کمر نظم حاکم را در هم بشکنند. پول نداشتن جمهوری اسلامی از سویی بخشهای مهمتری از جامعه را به مخالفت با نظام میکشاند و از سوی دیگر تعداد و انگیزه نیروهای فعال حامی جمهوری اسلامی را کاهش میدهد. مخالفان باید از سویی بر جامعه جهانی فشار آورند تا تحریمهای حداکثری اقتصادی بر جمهوری اسلامی را اعمال کند و از سوی دیگر با راهاندازی صندوقهای اعتصاب به فرایند اعتصاب کمک کنند.
خرابکاری شرافتمندانه فعالیتی است هر روزه برای از کار انداختن ماشین سرکوب و شل کردن و پیچ و مهره آن. گردآمدن در هستههای چندنفره هم کارآمدی انقلابیون را بالا میبرد و هم ضربهپذیری آنها را کاهش میدهد. باید محله به محله، روستا به روستا، شهر به شهر، و استان به استان غلبه اهریمن بر ایران را سست و تضعیف کرد.
آخرین گام کلیدی پیروزی که بدون وجود رهبری ملی امکانپذیر نیست کشاندن بخشی از بدنه و رهبری میانی دستگاه امنیتی و نظامی و بدنه دولت به سمت معترضان است. این گام نیازمند رهبری ملی است. آن بخش از بدنه نیروهای نظامی و امنیتی و اداری که ظرفیت پیوستن به انقلاب ملی را دارد به رهبر ملی اعتماد میکند، رهبری که دغدغه ایران و تمامیت ارضی آن را دارد. این بدنه به رهبرانی که به دنبال تجزیه ایران باشند یا نسبت به تمامیت ارضی کشور بیتوجه باشند اعتماد نخواهد کرد.
در این مسیر آنها که میتوانند راهگشا باشند باز خود مردماند. این مردماند که میتوانند و باید از طریق شعارها و دیوارنوشتههایشان مسیر را مشخص کنند و کردهاند. همین مردماند که با شعار جانم فدای ایران در چهار گوشه ایران ملی بودن این انقلاب را مشخص کردهاند و همین مردماند که باید با صدا زدن رهبری با صدای بلند و در گوشه گوشه ایران، عرصه سواستفاده را از رهبران خودخوانده ایرانستیز و حامیان خارجیشان بگیرند و رهبری ملی را به همگان معرفی کنند.
ایندیپندنت فارسی
سعید قاسمینژاد