ریس (Riss) مدیرمسئول شارلی ابدو (یا شارلی هبدو) در سرمقالۀ شمارۀ مخصوص ایران یادآوری میکند که این نشریه در ماه گذشته یک “مسابقۀ کاریکاتور رهبر جمهوری اسلامی” به راه انداخت. این ابتکار علاوه بر آن که حمایت نشریه از زنان و مردان معترض ایرانی را نشان میدهد، در عین حال یادآوری میکند که انگیزههای اصلی قتل هولناک طراحان و نویسندگان شارلی ابدو در هشت سال قبل همچنان مسئلۀ روز است: هرکس که از احکام دین سرپیچی کند، در خطر مرگ قرار میگیرد.
ریس به سالهای گذشته بر میگردد و به یاد میآورد که در سال ۱٩٩۳، بعد از جنجال بر سر کتاب آیات شیطانی، دولت جمهوری اسلامی یک مسابقۀ کاریکاتور به راه انداخت با این هدف که “توطئهای را که در ورای این کتاب کفرآمیز وجود دارد، افشا کند”. در واکنش به آن مسابقه که ۱۶٠ سکۀ طلا جایزه داشت، شارلی ابدو هم حدود بیست طرح طنزآمیز در بارۀ جمهوری اسلامی منتشر کرد. ریس نتیجه میگیرد که شاید اگر مقامات ایرانی آن مسابقه را برای مسخره کردن سلمان رشدی ترتیب نداده بودند، شارلی ابدو نیز سیزده سال بعد به فکر انتشار کاریکاتورهای محمد، و امروز به فکر کاریکاتورهای خامنهای نمیافتاد.
در پایان سرمقاله آمده است که مسابقۀ طراحی اخیر که با دریافت حدود ۳٠٠ طرح برگزار شده هیچ جایزهای ندارد: آخر کدام جایزه میتواند “شهامت نه گفتن به جباران مذهبی” را پاداش دهد؟
از میان ایرانیانی که در مسابقه شرکت کردهاند از جمله آثار آرش دهداری، قلمفرسا، ساناز باقری، رضا جوزانی، کیانوش، محسن ایزدی، توکا نیستانی و م.لبخند در صفحات دوم و سوم نشریه دیده میشود. شارلی ابدو به طنز مینویسد: “همۀ شرکتکنندگان در این مسابقه، برندۀ جایی در جهنم شدهاند”…
جنبش اعتراضی ایران در منطقه
علاوه بر طرحها، مطالب نشریه از زوایای گوناگون وضعیت ایران و به ویژه دین و مذهب و روحانیت را بررسی میکند.
نویسندۀ سوری عمر یوسف سلیمان با نگاهی به جهان عرب این پرسش را مطرح میکند که “انقلاب ایران” تا چه حد در خاورمیانه تأثیر خواهد داشت؟ او به عنوان مثال از یک استاد دانشگاه در لبنان نقل میکند: “آنچه که امروز ملت ایران در حال انجامش است، همان چیزی است که همیشه آرزو داشتهام در خیابانهای بیروت رخ دهد”. او مینویسد که رویدادهای ایران بسیار مورد توجه رسانههای عربزبان است. اگر واژۀ تظاهرات را به زبان عربی در گوگل جستجو کنیم، نخستین یافتهها مربوط به ایران خواهد بود و صدها مقاله و گزارش به دست خواهد آمد. اما اکثر این مقالات عربی چندان حرفی از حقوق زنان به میان نمیآورند و اهمیت اعتراضات در ایران را بیشتر از نظر سیاسی و اقتصادی بررسی میکنند.
در مطلبی دیگر، شارلی ابدو به روزهای آغاز انقلاب اسلامی بازمیگردد و تحلیلهای سادهنگرانۀ روشنفکرانی چون میشل فوکو، ژان پل سارتر و سیمون دو بووار را یادآوری میکند و مینویسد که میشل فوکو در انقلاب ایران “معنویت سیاسی” دیده بود!
دو صفحۀ میانی نشریه نیز به چند مقاله در بارۀ امکان تحول اسلام و جریانهای مختلف مذهبی چون شیعیان یا معتزله اختصاص یافته است.
ارتباط انقلاب و سکس
به عقیدۀ آنتونیو فیشتی، دیگر نویسندۀ شارلی ابدو، انقلابها معمولاً با مسائل جنسی بیارتباط نیستند. به نوشتۀ او بهترین شیوه برای کنترل جامعه، مهار زدن بر رفتار جنسی مردم است. وی مینویسد که در رویدادهای کنونی ایران، گذشته از مسئلۀ حجاب، خواست آزادی جنسی یکی از انگیزههای مهم معترضان است. او یادآوری میکند که جنبش بزرگ دانشجویی سال ۱٩۶٨ در فرانسه نه در اعتراض به جامعۀ مصرفی شروع شد و نه در دفاع از مائوئیسم، بلکه نخستین خواستۀ دانشجویان رفت و آمد آزاد بین خوابگاه دختران و پسران بود. به نوشتۀ فیشتی، به طور کلی مسیر تحولات اجتماعی از آزادی جنسی عبور میکند و این موضوع به ویژه در جهان اسلام معتبر است؛ “بیدلیل نیست که سکس نخستین دلمشغولی آیتاللههاست”…
سفر به تهران
آنتونیو فیشتی به خاطر میآورد که بیش از ده سال قبل همراه با شارب به ایران رفته بودند. شارب یکی از طراحانی بود که در حملۀ تروریستی سال ۲٠۱۵ به قتل رسید. فیشتی مینویسد که در آن سفر با شخصیتهایی که به “اصلاحطلب” مشهور بودند، دیدار داشته است. وی به یاد میآورد که “آنها واقعاً دلشان میخواست اندکی دموکراسی به شرع بیفزایند”، اما فیشتی و همکارش “جوشش واقعی، میل به زندگی و خشم انقلابی نهفته” را در کوچه و خیابان و در مقابل دبیرستانهای تهران دیده بودند: “جوانانی که دلشان میخواست تفریح کنند یا دنبال دوست دختر یا پسر بگردند”. فیشتی میافزاید: “امروز همان جوانها هستند که هدف گلوله قرار میگیرند”.
آنتونیو فیشتی در پایان مقالهاش مینویسد: “دیکتاتورهای اسلامی وسواس سکس دارند اما شاید از طریق همین سکس سرنگون شوند”.
در مقالاتی دیگر، شارلی ابدو از فشار بر نویسندگان ایرانی، سانسور اینترنت و یا ایجاد مزاحمت برای کسانی که حیوانات خانگی دارند مینویسد.
یادی از ۴۳ سال قبل
دو صفحۀ آخر شمارۀ مخصوص شارلی ابدو مطالبی در بردارد که از آرشیو نشریه، از سال ۱٩۷٩ برگزیده شده است. عنوان اصلی این دو صفحه چنین است: “شارلی از همان سال ۱٩۷٩ همه چیز را فهمیده بود”.
در آن سال، خانم سیلوی کاستر، فعال فمینیست و نویسنده، بعد از سفر به ایران گزارشی برای شارلی نوشته بود که در این شمارۀ اخیر عیناً بازنشر شده است. شارلی ابدو گوشزد میکند که تمام مسائلی که امروز در مورد حجاب یا جایگاه زن در جامعۀ ایرانی مطرح است، در همان سال ۱٩۷٩ به وضوح مشاهده میشده است.
سیلوی کاستر که در سفر خود از جمله با اعظم طالقانی گفتگو کرده بود، در گزارش قدیمی خود نوشته است: “برای خانم طالقانی نخستین حق زن داشتن شوهر و فرزند است؛ زنان مسلمان باید برای چیرگی بر تمایلات (جنسی) خود آموزش ببینند و از لذت به خاطر لذت رویگردان باشند؛ برای آنان عشق فقط به درد تولید مثل میخورد”.