دوشنبه سیاه؛ این بهترین توصیف برای حال بورس تهران بعد از دو روز ریزش پیاپی شاخص کل بورس اوراق بهادار است. روز یکشنبه هفته جاری، شاخص کل ۹۵ هزار واحد، و روز دوشنبه بیش از ۱۲۵ هزار واحد ریخت. این عجیبترین و سنگینترین ریزش در تاریخ بورس بعد از حوادث ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ است.
اگر در ریزش تاریخی مرداد ۱۳۹۹، افراد حقوقی شرایط بازار را رهبری میکردند، حالا افراد حقیقی ترسیدهاند و بهسرعت در حال خروج پول از بازار هستند. یک روز قبل از شروع ریزش بورس تهران، محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، گفته بود مردم مراقب باشند که خاطرهٔ تلخ سال ۹۹ تکرار نشود.
تحلیلگران بنیادی بازار میگویند که اظهارات پورابراهیمی سیگنال منفی به بازار داده و باعث ترس معاملهگران شده است. در مقابل اما، تکنیکالیستهای بازار بر این باورند که بر مبنای یک اصل پایدار در تحلیل تکنیکال که تأکید میکند، «در بررسی روند حرکت یک سهم تاریخ همیشه تکرار میشود»، بازار انتظار این اصلاح بعد از صعودهای پیاپی را داشته است.
با این حال بررسی رفتار معاملهگران نشان میدهد که اگر بازار انتظار اصلاح هم داشته، دستکم این اصلاح به بزرگی بیش از ۲۲۰ هزار واحد در دو روز پیاپی نبوده است.
برخیها هم انگشت اتهام را به سوی بازارگردانهای برخی شرکتها نشانه گرفتهاند و بر این باورند که آنها در ریزش بازار سهیم بودهاند. هر کدام از این تحلیلها که به واقعیت نزدیک باشد، باز هم در یک نقطه اشتراک دارند؛ ترس.
سهامداران از چه ترسیدند؟
بعد از حوادث تابستان سال ۱۳۹۹ که سهامداران نقرهداغ شدند، بورس هم از رمق افتاد. این بیرمقی و کاهش ارزش معاملات تا جایی پیش رفت که به جز فعالان قدیمی بازار، دیگر کسی این بازار را جدی نمیگرفت.
اگرچه دولت ابراهیم رئیسی از همان ابتدای کار، بورس را در اولویت قرار نداد، با این حال دخالتهای دولتمردان او در این بازار کماکان ادامه داشت. تداوم این دخالتها و ناپایداری سیاستهای اقتصادی، شتاب خروج پول را افزایش داده بود.
مرداد سال گذشته ۱۴۰ فعال بورس با نامهای به مجید عشقی رئیس سازمان بورس، خواستار کاهش دخالت دولت و قیمتگذاریهای دستوری در کالاهای قابل معامله در بورس شدند. در نامه این فعالان بورس به خروج ۱۶۰ هزار میلیارد تومان پول اشاره شده بود که به گفته آنان عامل «خشک شدن بورس از نقدینگی» بود.
هرچند توصیهها و هشدارهای فعالان بازار چندان مورد توجه قرار نگرفت، با این حال از نیمه آبان سال گذشته همزمان با شتاب رشد نقدینگی در اقتصاد ایران و بزرگ شدن حجم پولهای سرگردان، به تدریج این پولها بار دیگر به بورس پناه آورد. با این تفاوت که این پولهای هوشمند با وعده تبلیغات دولتی نیامده بود.
در شرایط پرابهام اقتصاد ایران که از یک سو تحت فشار تحریمها، کاهش ارزش پول و سیاستهای مداخلهگرایانه دولت در بازار قرار داشت، این بار پول هوشمند آمده بود تا ریسک کند و از این بازار سود بگیرد.
با رونقگرفتن دوبارهٔ بورس، دولت ابراهیم رئیسی برای کنترل نرخ تورم، لایحهای محدودکننده تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه را به مجلس فرستاد. لایحهای که با هدف جلوگیری از فعالیتهای سوداگرایانه در بازارهایی مثل مسکن، بورس و بازار ارز تهیه شده است.
فعالان بازار میگویند یکی از عوامل ترس بازار و تشکیل صفهای فروش، تصویب دوفوریت لایحه در مجلس است؛ قانونی که از معاملات بورس هم قرار است مالیات دریافت کند.
گسترش بیاعتمادی
یکشنبه ۱۷ اردیبهشت، بیش از چهار هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان، و روز دوشنبه بیش از چهار هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان پول حقیقی از بازار خارج شد؛ یعنی نزدیک به ۹ هزار میلیارد تومان خروج پول فقط در دو روز.
هرچند گزارشها نشان میدهد که افراد حقوقی در همین مدت ۲۰ هزار میلیارد تومان پول به بازار وارد کردند، اما به نظر میرسد آنچه اتفاق افتاده، ناشی از ترس سهامداران خرد از دخالت ناگهانی دولت در بازار سهام است.
معاملهگران خرد بورس میگویند که دیگر دست دولت را خواندهاند و هر نوع رفتاری از جانب سیاستگذار را به معنای خالی کردن بازار و کلاه گشاد گذاشتن بر سر سهامداران خرد تلقی میکنند.
در عین حال که تحلیلگران بازار براین باورند که رفتار این دو روز معاملهگران خرد فقط میتواند نشانه ترس باشد؛ ترسی که ریشه در حوادث مرداد ۱۳۹۹ دارد و آنقدر قدرتمند است که در یک روز میتواند شاخص را بیش از پنج درصد منفی میکند، درحالیکه نه جنگی اتفاق افتاده و نه فروپاشی سیاسی اتفاق افتاده است.
رادیوفردا