مقامهای رژیم و لابی آنها در خارج تبلیغ میکنند که این رژیم عادی است، مثل همه رژیمها، اما در داخل تبلیغ میکنند که حکومت آنها غیرعادی (الهی) است
در تاریخ معاصر جهان، مقامهای هیچ حکومتی به اندازه جمهوری اسلامی ایران هر روزه از خود ستایش نکردهاند و مخالفان خود را کوچک نشمردهاند. حتی حکومتهایی که با کیش شخصیت و خودحقپنداری شکل گرفتند (کمونیستی/فاشیستی) تا این حد از ابزارهای رسانهای انحصاری برخوردار نبودند که ۲۴ساعته در مقیاس چندصدهزار نفر و از هزاران تریبون مذهبی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی از خود و اتصال مستقیم به همه درستیها و خوبیها و زیباییها تمجید کنند. علم، فناوری، قانون، اخلاق، و هنر در انحصار آنهاست.
تمجید در این حد نمیتواند خودفریبانه نباشد، چون حاکمان، در کنار دهها شبکه سراسری رادیویی و تلویزیونی، صدها روزنامه، صدها موسسه انتشاراتی، و هزاران سایت اینترنتی که در اختیار دارند، به اطلاعات روز و سنجش افکار عمومی نیز دسترسی دارند و مشکلات و ناکارآمدی خود را بهتر از همه میدانند. وقتی قرار نباشد این بوقها به مردم اطلاعرسانی و آنها را سرگرم کنند و اشتهای مقامها برای خودفریبی سیریناپذیر باشد، طبعا به صدها تُن خودستایی روزانه میرسیم.
اقیانوسی از خودبزرگبینی
در ادامه، قطرهای از اقیانوس خودبزرگبینیهای مقامهای مذهبی و سیاسی و نظامی رژیم را در هفته دوم خرداد ۱۴۰۲ در پنج مقوله الوهیت حکومت، فرهمندی مقامها، برتری دستاوردهای آن، آیندهبینی، و نجاتبخشی توصیف میکنم. به کلیدواژههایی که پررنگتر شدهاند توجه کنید.
۱. ادعای الوهیت
محمدرضا نقدی، معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران، میگوید روحالله خمینی «معجزهایدارد که از همه معجزات او بزرگتر است و آن ظهور پدیده امام خامنهای عزیز است».
رضا فراهانی، یکی از محافظان روحالله خمینی، با تعریف خاطرهای درباره زمان پیش از دفن رهبر پیشین جمهوری اسلامی مدعی شد که هنگامی که خمینی در غسالخانه بوده، دوربینهای وی از بدن بدون لباس او تصویربرداری نمیکرده است.
محمدمهدی حسینی همدانی، نماینده خامنهای در البرز، با بیان اینکه آرزوی نبود نظام اسلامی و نظام ولایت فقیه «کفر نعمت» است، این مسئله را نشانه «پستی و پلیدی» شخص دانست.
محمد حسینی، معاون پارلمانی رئیسی، گفت: «اعتقاد راسخ داریم که امدادهای غیبی و الهی شامل مجاهدان راه خدا می شود.»
علیرضا پناهیان، سخنران دفتر خامنهای، با بیان اینکه «قدرتی که در سطح منطقه پیدا کردهایم، در آینده به سفره مردم هم میرسد» گفت: «ما در حال ساختن کشتی نوح هستیم، ممکن است اقداماتی که امروز انجام میشود تاثیر کوتاهمدت نداشته باشد، ولی در آینده مشخص خواهد شد.»
محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، جمهوری اسلامی را «لطف الهی» دانست و گفت: «در کشوری زندگی میکنیم که سایه نعمت و رحمت حکومت اسلامی بر سرمان است. […] خداوند بهوسیله امام این حکومت اسلامی را در ایران بنا نهاده و اکنون سکان هدایت آن در اختیار نایب برحق ولیعصر است.»
ویس کرمی، عضو مجلس: «خدا هم با بندگانش شفاف مطلق نیست.»
احمد خاتمی، امام جمعه تهران: «ولی فقیه اگر حکمی صادر کرد و فردی آن را نپذیرد، کوچکشمردن حکم خداوند است و در حقیقت به انبیا رد گفته است و ایستادن در برابر خداوند است.»
۲. ادعای مظلومیت و زهد و محبوبیت
سخنگوی قوه قضاییه: «انشاءالله بهزودی شاهد آزادی حمید نوری باشیم، او بشری مظلوم است.»
مجتبی ذوالنوری، نایب رییس مجلس، با بیان اینکه زندگی فرزندان خامنهای «زاهدانه» است، گفت: «همه آنها مستاجرند و حتی یک خودرو از خودشان ندارند.»
احمدحسین فلاحی، عضو فراکسیون روحانیت مجلس، گفت: «به کوری چشم دشمنان نظام، توده مردم ایران همراه و طرفدار با روحانیت بوده و هستند.»
احمد خاتمی، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان، در نماز جمعه گفت: «شما مردم همهکارهاید؛ بخواهید نظام میماند و تا الان خواستهاید و حامی بودید و به فضل خدا حامی خواهید بود.»
ابراهیم رئیسی: «با جوانان ونزوئلایی دیداری داشتم که بهشدت به انقلاب اسلامی علاقهمندبودند.»
علی حسینیپور، امام جمعه اراک: «ناسپاسی، ناشکری، و بیصبری غوغا میکند و متاسفانه مردم آنگونه که باید، شکرگزار نیستند.»
۳. ادعای برتری
ابراهیم رئیسی: «امروز صدها کالا مثل فرش بهعنوان محصول ایرانی در جهان شناخته میشود که در برخی موارد از استانداردهای جهانی هم بالاتر است.» (۲۳ خرداد ۱۴۰۲)
مصطفی محامی، نماینده خامنهای در سیستان و بلوچستان: «فرهنگ یکی از عرصههایی است که در سیستان و بلوچستان کمتر توسعه پیدا کرده.» او به نبود «روحیه کار جمعی»میان مردم آن استان اشاره کرد.
۴. ادعای آیندهبینی و پیشگویی
میر احمدرضا حاجتی، امام جمعه موقت اهواز: «طبق اظهارات نظریهپردازان دنیا، هیچ آیندهشناسی، رهبری و پادشاهی، همانند خمینی در هزاره اخیر ظهور نکرد که بتواند آینده را بهدرستی پیشبینی کند. […خمینی] به درجهای رسید و آثاری را ارائه داد که فهم آن بسیار مشکل است.»
علی سعیدی شاهرودی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی خامنهای: «در قرآن و روایات پیشگوییهایی درباره انقلاب ۵۷ بشارتهایی داده شده است.» او همچنین با اشاره به احادیثی از پیامبر اسلام و امام هفتم شیعیان گفت که آنها نیز وقوع انقلاب ۵۷ و رهبری روحالله خمینی را پیشبینی کرده بودند.
۵. ادعای نجاتبخشی و ارزشمداری
علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه کشور، گفت: «اگر قم در فصل جدید شکل نمیگرفت، سرنوشت ایران سرنوشت دیگری بود.»
فرمانده نیروی انتظامی مازندران: «هر کس در این استان […] خواست هنجار شکنی کنه […] گردنش رو بشکنید.»
چنانکه می بینید، بخش ادعای الوهیت آن بسیار پررنگتر است.
اگر این میزان از خودستایی و تحقیر مردم را با خودستاییها و تحقیرهای قبل از شهریور ۱۴۰۱- که از روز اول نهضت اسلامگرایی وجود داشته است- مقایسه کنید، خواهید دید که خودستایی مقامها و تحقیرهای آنها بعد از کشتار بیش از ۵۰۰ نفر، کور و زخمی و معلول کردن هزاران نفر، و بازداشت کردن بیش از ۸۰ هزار نفر در سال ۱۴۰۱ افزایش نمایانی داشته است. ظاهرا برای به خود باوراندن جایگاه الهی و مردمی و پوششدادن به نیستانگاری مادیگرا (که بدون آن نمیتوان هزاران نفر را کور کرد و در حکومت ماند) به چنین خودستاییها و تحقیرهای مشمئزکنندهای نیاز دارند. در بوقهای رسمی حتی کوچکترین انتقادی به این توهمها و خیالبافیها نمیشود.
جامعه بشری در ولایتمداری و نظامیگری شیعی خلاصه میشود
به گفته عباسعلی کدخدایی، مشاور وزیر امور خارجه و رئیس کمیته ویژه پیگیری حقوقی و بینالمللی، حذف قاسم سلیمانی و کشتن وی «جنایت علیه منافع بشریت» (تابناک، ۲۳ خرداد ۱۴۰۲) بوده است. سلیمانی چه جایگاهی داشته است که حذف وی چنین توصیف میشود؟ «جنایت علیه منافع بشریت» اتهام تازهای است که سران و مقامهای جمهوری اسلامی ایران بهتازگی ساخته و تراشیدهاند. آنچه به سود مردم بوده همانا رهایی منطقه از یک تروریست حرفهای بوده است. با این گونه مصداقیابی، کشته شدن همه نیروهای نظامی در جنگ مصداق «جنایت علیه منافع بشریت» است. تنها معنای این عبارت آن است که جامعه بشری مساوی با دوستداران قاسم سلیمانی است. قاسم سلیمانی نماد نظامیگرایی شیعی است.
چرا متوقف نمیشود؟
بعد از تصفیههای چهار دههای در جمهوری اسلامی، چرا مقامهای امروز آن، که بیشترشان از میان اراذل و اوباش خیابانی (اعضای سپاه پاسداران و کمیتهها و بسیج) برخاستهاند، بعد از ۴۴ سال جنایت و فساد، هنوز خود را در مقام خدایی میبینند؟ سه دلیل دارد:
۱. نمیگذارند کسی آنها را به چالش بکشد. هر که آنها را به چالش بکشد، مزدبگیر بیگانه است و باید سرکوب شود. آنها بهقدری در خودستایی و خودبزرگبینی غرقاند که تصور پذیرش مشکلی در خود را به ذهن راه نمیدهند و انتقادکننده حتما باید از جایی پول گرفته و فسادی در زندگیاش باشد. وقتی در «مقام خدایی»- فراتر از پاسخگویی و قادر مطلق جان و آبرو و مال مردم بودن- نشستی، کمکم امر بر تو مشتبه می شود که خود خدایی.
۲. صفت دیگر خدایان «مالک مطلق» است. وقتی همه کشور- ثروت و قدرت و منزلت- در اختیار گروهی باشد، طبیعی است که آن گروه خود را در مقام خدایی میبیند. آن بخشی از مردم نیز که اعتراض کنند باید به قهر الهی گرفتار و حذف شوند.
۳. صفت دیگر خداوند در ادیان ابراهیمی مجازاتکننده و قاهر است. همه ابزارهای مجازات و قهر مثل سلاح در انحصار گروه حاکم مافیایی است (و مخالفان اصلاحطلب و مارکسیست رژیم هم با این انحصار ابزارها موافقاند). طبیعی است که آنها خود را در مقام خدایی میبینند و مدام به خودستایی و آویزانکردن مدال بر گردن خود مشغولاند و به مخالفان در کوچه و خیابان بدون هیچ واهمهای شلیک میکنند.
ایندیپندنت فارسی