چالش ترجمه ادبیات زیر سایه حکومت واپس‌گرا؛ «لولیتا خوانی» در تهران؟

By | ۱۴۰۲-۰۵-۰۸

ترس و بازدارندگی در حوزه‌های فرهنگی در دو سال اخیر شدت گرفته و سنت ترجمه ادبیات به چالشی بزرگ برای دولت واپس‌گرایی تبدیل شده که آشکارا با آثار ماندگار دنیای مدرن مخالف است. فارین‌پالیسی در گزارشی به موضوع ترجمه آثار ادبی جهان و چاپ سالانه تعداد زیادی کتاب در ایران پرداخته است.

داده‌های سال ۱۳۹۷ در حوزه کتاب، تعداد عنوان‌های منتشر شده را ۱۰۲ هزار و ۶۹۱ عنوان اعلام و ایران را به‌عنوان یکی از ۱۰ کشور برتر جهان با بیشترین کتاب منتشر شده در سال معرفی کرد.

این ارقام از آن زمان تاکنون اندکی نوسان داشته‌اند اما ایران به «رونق انتشار» وفادار مانده است.

ترجمه ادبیات از انگلیسی و همچنین سایر زبان‌‌ها به فارسی مدت‌‌هاست که صحنه فرهنگی ایران را رنگارنگ کرده و سهم اصلی علاقه‌‌مندی‌‌های خواندنی ایرانیان را به خود اختصاص داده است.

برخی از مشهورترین روشنفکران کشور به واسطه کار ترجمه به شهرت رسیدند. گنجینه‌ای که به عنوان پلی ارتباطی، طبقه متوسط را با سایر نقاط جهان پیوند می‌دهد.

این ارتباط به وسیله نخبگانی تسهیل می‌شود که تفاوت‌های ظریف فرهنگ‌های عجیب و غریب را درک می‌کنند و آن‌ها را برای ساکنان یک سرزمین گوشه‌نشین تفسیر می‌کنند.

از آن‌جایی که عرصه‌‌های مختلف فعالیت هنری همچنان به وسیله دولت محافظه‌‌کار و تندروی ابراهیم رئیسی محدود شده باقی مانده است و هنرمندان مستقل به سختی می‌‌توانند زیر این سطح از اعمال ترس و بازدارندگی زندگی کنند، سنت پرجنب‌ و جوش ترجمه ادبیات به یک چالش فرهنگی برای دولت واپس‌گرایی که آشکارا با آثار ماندگار دنیای مدرن مخالف است، تبدیل شده است.

در چنین سیستمی جلوگیری از انتشار کتاب‌های ترجمه شده از بهترین ادبیات غرب، کاملا موجه به نظر می‌رسد.

معرفی برخی از بهترین آثار ادبیات کلاسیک ترجمه شده

با روی کار آمدن محمد خاتمی، رییس‌‌جمهوری اصلاح‌‌طلب در سال ۱۳۷۶ که توانست تا حدودی انزوای خود ساخته کشور را معکوس و درون‌‌نگری ملی تازه‌‌ای را آغاز کند، ترجمه رمان‌‌ها و ادبیات غیر‌داستانی معاصر آمریکا، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی‌ به فارسی ارزش بیشتری پیدا کرد.

در این دوره، همراه با آغاز به کار ده‌ها روزنامه مترقی و ناشرانی که در زمینه ترجمه ادبیات تخصص داشتند، مفاهیم نسبتا بیگانه آزادی مطبوعات و آزادی‌های مدنی تا حدودی قابل لمس شدند.

پس از سال‌‌ها اختناق فرهنگی که در آن روزنامه‌‌ها، کتاب‌‌ها، موسیقی و دیگر اشکال بیان هنر از بین رفتند، تولد یک جنبش نوپای اصلاحی به این معنا بود که ایرانیان فرصت‌ مناسبی برای کشف دنیای بیرون به‌دست آوردند. سفرهای بین‌المللی مرسوم شد و بسیاری از خانواده‌ها شروع به فرستادن فرزندان خود به موسسات آموزش زبان کردند تا آن‌ها را برای تحصیل در خارج از کشور آماده کنند.

در همان زمان، مترجمان ادبی با در دسترس قرار دادن شاهکارهای ادبیات آمریکا و اروپا برای خوانندگان ایرانی، بینش‌های مسحور کننده‌ای از زندگی غربی ارائه کردند.

با کم‌رنگ شدن قوانین مربوط به بررسی محصولات فرهنگی و تغییر شیوه سانسور، ایرانیان جوان و طبقه متوسط راحت‌تر به آثار نویسندگانی مانند مارگارت اتوود، ریموند کارور، دوریس لسینگ، تونی موریسون، هارولد پینتر، جی‌دی سلینجر و کورت وونگات دسترسی پیدا کردند.

زمانی که استفاده از اینترنت هنوز به یک شیوه ارتباطی غالب تبدیل نشده بود و مردم در گسترش تجربیات جهانی خود محدود بودند، کتاب‌‌های ترجمه ‌شده به آن‌ها نگاهی اجمالی به فرهنگ‌‌ها و سبک‌‌های زندگی متمایز، به ‌ویژه در مورد جزییات زندگی روزمره می‌‌داد.

سالی که خاتمی به‌عنوان ر‌ییس‌جمهوری انتخاب شد، از مجموع ۱۴ هزار و ۳۸۶ عنوان کتاب منتشر شده، تنها دو هزار و ۴۵۰ عنوان، اثر ترجمه بود. زمانی که دوره ریاست‌جمهوری او در سال ۱۳۸۴ به پایان رسید، نزدیک به ۳۹ هزار عنوان کتاب منتشر شد که ۹ هزار و ۱۴۶ عنوان، اثر ترجمه بود.

افزایش چشم‌گیر تعداد کتاب‌‌های ترجمه شده نشان می‌‌دهد دست‌اندرکاران ادبی، خوانندگان ایرانی را به سمت بهترین‌‌های ادبیات جهان سوق دادند و بازار هم از این خروجی استقبال کرد.

نه هر چه از غرب!

این شرایط اما بدان معنا نبود که هر اثری از ادبیات غرب را می‌‌شد آزادانه ترجمه و منتشر کرد یا آن‌هایی که از برزخ سانسور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جان سالم به در بردند، بازتولید‌های وفادار به اصل اثر بودند.

در درجه اول با توجه به اینکه ایران جزو معاهده ۱۸۸۶ برن در مورد کپی‌رایت نیست، اکثر کتاب‌‌ها در کشور بدون اجازه نویسندگان و ناشران اصلی ترجمه شدند که در برخی مواقع باعث ایجاد اختلافات بین‌المللی شده است.

آثار ترجمه شده نیز گرفتار تزکیه و تصفیه شدند. در طی مراحل مختلف ترجمه و آماده‌سازی، هر قسمتی که به‌عنوان پیامی سیاسی تعبیر می‌شد و می‌توانست برای دولت نامطلوب باشد، معمولا پیشگیرانه به وسیله مترجمان یا در نهایت به دست بازبین‌های سخت‌گیر مستقر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حذف شد.

مفاهیم شهوانی که در بسیاری از رمان‌ها وجود داشته و دارند به سختی تحمل شدند. بنابراین دیدن ترجمه‌‌های نابه‌سامان و اصلاح ‌شده کتاب‌‌های برنده جایزه نوبل و دیگر شاهکارهای ادبی برای فروش در کتاب‌فروشی‌‌ها و نمایشگاه‌‌های فصلی رایج بود.

با این حال، پنجره آشنایی فرهنگی در این مقطع بیشتر از آنچه در سال‌های پس از انقلاب امکان داشت، باز شد و تعدادی از مترجمان پر‌کار را به تحسین ملی وا داشت.

خواندن کتاب‌‌های ترجمه ‌شده به‌ عنوان نشانه‌ای از ظرافت فکری تلقی می‌‌شد.

در کافه‌های دنج تهران و دیگر شهرهای بزرگ که برخی از آن‌ها پاتوق‌های ادبی بودند، جوانان پرشور، از جمله دانشجویان دختر، درباره آخرین آثاری که از ادبیات آمریکا و اروپا خوانده‌ بودند، هم برای فرار از فراز و نشیب‌های زندگی و هم برای به رخ کشیدن دانش هنری خود، بحث می‌‌کردند.

حرفه ترجمه خیلی زود چنان مورد توجه قرار گرفت که ناشران ایرانی نام مترجمان را با همان اندازه قلم، کنار نام نویسندگان بر روی جلد کتاب قرار دادند و معمولا در پشت جلد یا قبل از مقدمه، شرح مختصری از زندگی‌نامه مترجم را درج کردند.

با این حال، کار ترجمه هرگز به یک شغل سودآور تبدیل نشد. تیراژ کتاب‌ها بسیار کم بود (هست) و از برخی عناوین، تنها هزار نسخه چاپ شده و می‌شوند.

با وجود جمعیت باسواد کشور که به گفته دولت تقریبا ۹۷ درصد جمعیت بزرگسالان است و یونسکو آن را حدود ۸۵ درصد اعلام کرده، مطالعه در بین تمام نسل‌‌ها رایج نیست و این امر، چشم‌انداز مالی مترجمان را کم‌فروغ نشان می‌دهد.

با ظهور اینترنت و رسانه‌های اجتماعی، اتکا به کتاب‌های ترجمه شده به عنوان مجرای اصلی یادگیری در مورد آنچه فراتر از مرزهای ملی است، به چالش کشیده شده اما کتاب‌ها هنوز درخشش خود را از دست نداده‌اند.

در واقع، خواندن ادبیات ترجمه شده همچنان نماد روشنگری و نگرش جهان-وطنی و غرب‌گراست.

مقاومت در برابر ترجمه

عمدتا به همین دلیل است که مقاومت در برابر ترجمه آثار نشانه سیاست‌‌های فرهنگی دولت‌های محافظه‌کار و تندرو -از جمله دولت فعلی رئیسی- است که از سال ۱۳۵۸ در قدرت بوده‌‌اند.

سانسور موثرترین ابزار مورد استفاده دولت‌‌های تندرو برای به حاشیه بردن ترجمه و ممانعت از ارتباطات فرهنگی صمیمی است که ایرانیان می‌‌توانستند با فرهنگ‌‌های ناآشنای غربی ایجاد کنند؛ حتی زمانی که این پیوندها صرفا شناختی و ذهنی بود.

گاهی اوقات مترجمان شکایت می‌‌کردند که کل پاراگراف‌‌ها یا حتی فصل‌‌ها از پیش‌نویس‌‌هایشان حذف می‌‌شد و اغلب آن‌ها را متقاعد می‌‌کردند که دست‌نوشته‌‌ها را به نفع شهرت خود یا ناشرانشان پس بگیرند.

دولت‌‌های محافظه‌‌کار با ناشران همفکر خود همکاری کرده و می‌کنند و بودجه قابل توجهی را برای خرید کتاب‌هایشان که به وسیله نویسندگان ایرانی نوشته می‌شود، به‌‌عنوان یک محرک اقتصادی و تبلیغ دیدگاه فرهنگی و سیاسی خاص، اختصاص می‌‌دهند.

در نتیجه در بازار کتابی که رقابت بسیار اندک بوده و هست، ناشرانی که عمدتا آثار ترجمه شده را تولید می‌کنند، ناگزیر به حاشیه رانده شدند.

روی کار آمدن دولت رئیسی در مرداد سال ۱۴۰۰، با شرایط جورج اورولی در حیطه آزادی‌های مدنی، حقوق زنان و هنر تعریف شده. شرایطی که از ادبیات ترجمه نیز دریغ نشده است!

هر چند هیچ اعلام رسمی‌ای برای محدود کردن بخش ترجمه از سوی دولت نشده اما واضح است که دولت و متحدانش بی‌سر و صدا در تلاش بوده‌اند تا مانع تاثیرگذاری ادبیات غربی بر قلب و ذهن ایرانیان شوند.

بر اساس گزارش رسانه‌های داخلی، در دوره سه ماهه منتهی به ۳۱ شهریور سال ۱۴۰۱، در مجموع ۱۴۳۱ عنوان کتاب ترجمه شده در ایران منتشر شده است که در مقایسه با تابستان ۱۴۰۰ با ۲۲۵۸ عنوان اثر ترجمه چاپ شده، شاهد کاهش ۳۷ درصدی در این حوزه هستیم.

در دوره سه ماهه نخست سال جاری میلادی، ۵۷۱۳ عنوان کتاب ترجمه شده منتشر شده که این تعداد در مدت مشابه سال گذشته با ۷۹۳۶ عنوان، حاکی از کاهش شدید چاپ اثر ترجمه شده است.

دولت ابزاری قانونی ندارد که مستقیما ترجمه آثار ادبیات غربی را غیرقانونی کند؛ گرچه اگر دستور قانونی داشت احتمالا این کار را می‌کرد.

با این حال مقامات ارشد از ابراز تاسف علنی از مفهوم ترجمه به‌عنوان چیزی که از نظر اخلاقی مذموم است، ابایی ندارند.

رئیسی در نمایشگاه کتاب اخیر در تهران صراحتا به ناشران گفت که نباید اجازه داد آثار ترجمه شده از کتاب‌های داخلی «سبقت بگیرند» و محمد‌مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی او، سال گذشته گفت: «انبوهی از آثار ترجمه شده ذهن‌‌ها و روحیه فرزندانمان را تسخیر کرده‌ا‌ند. این وضعیت باید تغییر کند تا کتاب‌هایی در کانون توجه قرار گیرند که در مورد فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی نوشته شده‌اند.»

او یادآوری کرد که «آرمان‌‌ها و هنجارهای انقلاب اسلامی» باید به وسیله اعضای کمیته نظارت بر کتاب حفظ شوند که وظیفه غربالگری عقیدتی دست‌‌نوشته‌‌ها را قبل از انتشار به عهده دارند.

در سی‌و‌چهارمین نمایشگاه بین‌ المللی کتاب تهران که در اردیبهشت به کار خود پایان داد، کتاب‌‌های نویسندگان ایرانی با ۲۵ درصد تخفیف و کتاب‌‌های ترجمه شده تنها با ۱۵ درصد کاهش قیمت عرضه شدند.

یکی از اعضای کمیته سیاست‌گذاری نمایشگاه کتاب، بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور که با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می‌شود و معمولا شخص علی خامنه‌ای هم از آن بازدید می‌‌کند، گفت که رواج کتاب‌‌های ترجمه شده می‌‌تواند باعث «تهاجم فرهنگی» شود.

او همچنین استدلال کرد عضویت در کنوانسیون بین‌‌المللی کپی‌رایت و ترجمه رساله‌‌ها به فارسی پس از کسب مجوز از موسسات انتشارات غربی «بسیار خطرناک و غیرمنطقی» است.

این فرد در مورد اینکه چرا پیروی ایران از تعهدات کپی‌رایت خطرناک است توضیحی نداد اما احتمالا در تفکر مقامات جمهوری اسلامی، حفظ حق چاپ باعث اعمال تغییر خودسرانه یا امتناع از اعمال تغییر در محتوای کتاب‌ها می‌شود. موضوعی که آن‌ها با آن موافقت نمی‌کنند.

محمد حسینی، معاون کنونی رییس‌جمهوری در امور مجلس و وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره محمود احمدی‌نژاد، فرودین سال جاری گفت که ترجمه متون از زبان‌های دیگر در دوران قاجار و پهلوی باعث «شیفتگی، بیگانگی و غرب‌زدگی» در بین ایرانیان شد.

او در کنفرانسی که «جنبش ترجمه معکوس» نامیده می‌‌شود، از برنامه‌‌های دولت برای ترجمه کتاب‌‌های نویسندگان ایرانی به زبان‌‌های رایج‌ دنیا ابراز خرسندی کرد.

حسینی مدعی شد که «از چین تا آمریکا و از روسیه تا آفریقا» مردم سراسر جهان کنجکاو هستند آثار نویسندگان و روشنفکران ایرانی را بخوانند و به همین دلیل است که دولت به جای تامین مالی ترجمه ادبیات غربی به فارسی، برای تشویق «ترجمه معکوس» سرمایه‌گذاری می‌‌کند.

تبلیغ کتاب‌های نویسندگان ایرانی و در دسترس قرار دادن آن‌ها در سطح بین‌المللی برای حاکمیت ایده بدی نیست اما تا زمانی که این آثار صرفا آثاری با ماهیت مذهبی یا مطالبی با بار ایدئولوژیک باشند که دولت می‌‌خواهد آن‌‌ها را رواج دهد و نه آثار ادبیات مدرن ایران که کمپین ترجمه معکوس در جریان آن یک امر واهی خواهد بود.

بسیاری از جوانان ایرانی هنوز از طرفداران پر و پا قرص ادبیات غرب هستند و هر چقدر هم که جمهوری اسلامی مصمم باشد رسانه‌ها و علایق فرهنگی شهروندان را در انحصار خود درآورد، بسیاری دیگر نمی‌خواهند از نگاه اجباری دولت پیروی کنند.

سرکوب بی‌صدای ترجمه ممکن است برخی ایرانیان را محروم کند از دسترسی به مطالبی که مردم سایر نقاط جهان مطالعه می‌کنند اما محاصره کردن جمعیتی که هرگز اشتهای خود را برای ارتباط بین‌‌المللی از دست نداده‌، عملی نیست.

ایران اینترنشنال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *