گفتمان آخوندی سراسر دروغ و فریب و وارونه سازی حقایق! فیروز نجومی

By | ۱۴۰۲-۱۰-۰۹

اینروزها، آخوند خامنه ای با دسته ها و گروهای بسیاری از مردم نقاط مختلف کشور دیدار میکند. در نگرشی سریع به گفتمان آخوند خامنه ای در دیدارش با خوزستانی ها و کرمانیها در هفته ای که گذشت، متوجه نکاتی میشویم بسی بسیار جالب و آموختنی، ازجمله شکاف عمیقی که وجود دارد بین آنچه آخوند خامنه ای بزبان میراند و انچه  واقعیت زندگی روز مره در این دو شهر بزرگ آشکار میسازد، مرگ تدریجی ، سرنوشتی که بنظر میرسد گریبان سراسر کشور را گرفته است: اری، کشور ما تحت حکومت آخوندی دچار مصیبت و نکبت شده است، دچار مرگ تدریجی. مگر مردم بمیلیونی برخیزند و حکومت تقدس را از بستر مرگ براندازی کنند.

داستان خوزستان، داستان تبدیل سر زمینی ثروتمند است بیک سر زمین فرو علتیده در قعر فقر مطلق. پدیده ای که هرگز نه مارکس و انگلس و نه هیچیک دیگر از متفکران آن دوران بدان اندیشیده اند: پسروی بجای پیشروی، مسئله ای نبود که آنها را بخود جلب کند.

 بهمین ترتیب، آخوند خامنه ای خطه کرمان را میستاید بخاطر فرهنگی که در آن حاج قاسم سلیمانی، شهید شهیدان، تولد یافته است. حال آنکه آخوند خامنه ای از فلاکت و تیره بختی ده ها هزار مردمی که در نتیجه زلزله هنوز بی خانمان و سرگردان بسر میبرند، سخنی بزبان نمیآورد، گویی آنها تحت حکومت اسلامی با درد و رنج با فقر و فلاکت کاملا بیگانه اند.

آخوند خامنه ای، سر انجام، به وجود “نقص” و “عقب ماندگی” جامعه اعتراف میکند، اما، بنقش بازدارنده حوزه های علمیه در زمینه عبور از جامعه سنتی بیک جامعه مدرن و خصومت آنها با زمان و هر تغییر و تحولی، از جمله خروج از تاریکی و حرکت بسوی روشنایی اشاره ای نمیکند. آخوند خامنه ای “ده ها” بلکه “صدها سال،” عقب نگاه داشته شدن جامعه را به نیروهای استعماری غرب و شرق  و به “حاکمیت جباران” نسبت میدهد، نه به بیش از سیصد سال نفوذ و اعتبار علما و فقهای نهادهای دینی در ساختار فرهنگ و قدرت. باین واقعیت تاریخی آخوند خامنه ای، اینگونه  زبان باعتراف میگشاید:

با توجّه به سابقه‌ی تاریخی، ما امروز باید در علم، پیشروِ قافله‌ی علمِ دنیا میبودیم ــ که نیستیم ــ ما امروز باید احکام اسلام و معارف اسلام را در جزء‌جزء زندگی کشور خودمان بالعیان نشان میدادیم؛ سازندگی اسلام را، توانایی اسلام را در اداره‌ی کشور باید نشان میدادیم؛ نتوانستیم بکنیم و عقبیم؛

حال فهمیدید که چرا عقبیم و پس رفته و چرا در این 44 سال گذشته، که چند سال طولانی تر از تمام دوران حکومت محمد رضا شاه پهلوی هم است، حکومت مقدس آخوندی نتوانسته است کشور را به پیش براند؟ حتما، به بیش از یک قرن حکومت اسلامی لازم است که آخوندها در تبعیت از آخوند خامنه ای، ولی فقیه، بتوانند “احکام و معارف اسلام” را در “جزء جزء زندگی” پیاده سازی نموده تا کشور ما بتواند چنان با سرعت به پیش براند که قدرتها بزرگ جهانی را پشت سر خود بجای بگذارد.

درادامه خطبه خوانی خود برای مردم خوزستان و کرمان، آخوند خامنه ای اعلام کرد که کلید حل تمامی مشکلات و گرفتاریهایی که کشور درگیر آن است، در براه اندازی یک “انتخابات” با شکوه نهفته است. چه، بنا بر اظهارات آخوند خامنه ای، در روند انتخابات است که بهترین ها برگزیده میشوند و مجلس خبرگان و مجلس شورا در تحت رهبری ولایت فقیه، “ریل گذاری” آینده کشور را بعهده میگیرند. گویا، رهبر معظم انقلاب فراموش کرده است که با صعود آخوند بر منبر قدرت در 57، پس از یک دوران بسیار کوتاهی همه نهادهای اسلامی از راس تا ذیل، از ولایت فقیه تا رئیس جمهور و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی با ابزار انتخابات تاسیس و سازمان یافتند.

گویا جناب ولایت فقیه فراموش کرده است که روسای منتخب ریاست جمهوری از ابولحسن بنی صدر گرفته تا آخوند محمد خاتمی و حسن روحانی و بعضا، نمایندگان مجلس بچه سرنوشتی مفتضحانه ای دچار شدند. اولین رئیس جمهور منتخب با رای بیش از 14 میلیون از 35 میلیون جمعیت کل کشور، از ترس بسته شدن به ستون تیرباران با چشمهای بسته، پای بگریز از کشور گزارد و آنانکه ترور نشدند بانواع و اقسام ناکارآمدیها و حیف و میل ثروت ملی، رشوه گیری و رانت خواری متهم گردیدند.

 عدم شایستگی روسای جمهوری منتخب پیشین، در منظر آخوند خامنه ای بود که سبب شد رئیس جمهور مورد علاقه خود، آخوند رئیسی را که اگرچه کم سواد و ناپخته بود، بدلیل مهارت در تف لیسی و تسلیم و اطاعت و فرمانبری برگزیده شد. با این وجود وی در ادامه سخنانش میافزاید:

. اگر کشور مشکلاتی دارد، برای رفع این مشکلات نیاز به قانونگذاری و حضور مدبّرانه‌ی مجلس شورای اسلامی است؛ اهمّیّت این انتخابات در این است. این دو انتخابات بایستی باشکوه برگزار بشود.

در حالیکه کشور در باطلاقی از بحران ها غوطه ور است. رهبر معظم انقلاب پس از 45 سال حکومت بر یک کشور بابیش از 85 میلیون شهروند، اظهار میدارد چنانچه مشکلی وجود دارد باید بانتخابت پناه برد. آخوند خامنه ای اگر ملت را ساده و نادان و نا بینا نمی پنداشت، پس از 45 سال حکومت، از گذراندن قانون برای حل مشکلات جامعه سخنی بزبان نمیآورد.

اکنون همگان آگاهند آنکسی انتخابات و قانونگذاری را بعنوان بهترین راه حل مشکلاتی که جامعه با آن رو بروست معرفی میکند، همان کسی است که مکانیزم انتخابات را بمکانیزم انتصابات تبدیل کرده است، و آن فرد دیگری نیست، مگر شخص حضرت ولایت فقیه، آخوند خامنه ای.

کیست که نداند که افراد قوای سه گانه بدون تایید آخوند خامنه ای، از رئیس جمهور گرفته تا خرده نمایندگان هیچیک به این نهاد ها راه نمی یافتند. و درست بدلیل وجود دیکتاتوربوده است که هیچیک از این نهادهای قانونگذاری نه تنها باری از روی دوش مردم بر نداشته اند بلکه پیوسته بدان افزوده اند.

افزوده براین، چه خوب خواهد بود که کسی از ظهور دیکتاتوری سخن میگوید که پس گذشت 34 بر راس ساختار قدرت، تا کنون نه مورد سوال قرار گرفته است و نه هرگز پاسخکوی مشکل یا سوالی بوده است. وای بآن روزی که مورد خطاب و نقد منتقدی جسور و شجاع قرار بگیرد، دیر یا زود بدست چند ناشناس در خون خود غوطه ور میشود.

تنها در عرصه داخلی نیست که ولی فقیه با ابزار روضه و خطبه خوانی هرگز بار هیچگونه مسئولیتی را بدوش نمیگیرد و چنان سخن گوید که از بیخ آسمانها بواقعیات کف زمین مینگرد. در صحنه بین المللی نیز، نظام تا کنونن نشان داده است که جز رجز خوانی و بکارگیری نیروهای نیابتی، تهی از هرگونه جرات و شهامت اند در درگیری با نیروهای غربی در دامنه خلیج فارس، بویژه با نیروهای اسرائیلی. حضرت ولایت فقیه برغم ویرانی و تخریت تمامی غزه و کشتار و دستگیری هزاران جنگنده حماسی، بر طبل پیروزی و شکست دشمن میکوبد، آنهم نه شکست اسرائیل به تنهایی. چرا که شکست اسرائیل یکی است با شکست امریکا، با شکست تمامی غرب.

آری، در حالیکه بیش از دو میلیون نفر آواره و بی خانمان در غزه، بدون هیچ سر پناهی با شکمی گرسنه و دهانی تشنه سرکردان اند، ولی فقیه به ستایش آنها بر میخیزد و آنها را بادامه دشمنی و مقاومت در برابر نیروی برتر اسرائیلیها تشویق و ترویج میکند.

ولی فقیه، آخوند خامنه ای بر آن تصور است که واکنش های مردمی در کشورهای غربی حاکی از پیروزی بزرگیست برای حماسی ها و باین دلیل، ادامه جنگ و تخریب و ویرانی برای تصاحب سراسر سرزمین فلسطین را از لویتی ها میخواند، جنگی که خود ولایت فقیه نیازی نیست که در ان شرکت نماید. اما، چه باک اگر در کوره آن بدمد و آتش آنرا همچنان بر افروخته و سوزان نگاه دارد. شاید چند صباحی طولانی تر بر منبر مقدس قدرت ماندگار بماند.

فیروز نجومی

firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *