پس از گذشت نزدیک به نیم قرن، حکومت آخوئدی، اگرچه ادعا میکند “بقله” رسیده است، ولی مردم با عدم شرکت در مراسمی که تا کنون “انتخابات” نامیده شده است، نشان دادند که حکومت اسلامی در رسیدن باسلام “ناب” محمدی و یا بازگرداندن اسلام باصل خویش شکست خورده است. آنچه که روزانه در جامعه اتفاق میافتد، در واقع بقای نظام را سوال بر انگیز کرده است. بسیاری بحث بر سر جانشینی “رهبر معظم انقلاب” را آغاز کرده اند. حال انکه الله تا سالهای آینده از زبان او بسخن آید. آنهم زمانی که هر آنچه که مقدس بوده است به فساد آلوده گردیده است، آلوده به فسادی که بوی گند آن سراسر جامعه را فرا گرفته است. مثلا، خبر استعفای معاون اول قوه قضائیه، دکترآیت الله آخوند مصدق، چند روز گذشته بر سر بوق کرنا بود. بچه دلیل؟ چون آقای دکتر آیت الله آخوند مصدق، همچنانکه در مطبوعات نقل شده است: به منظور جلوگیری از ایجاد هرگونه شائبه اعمال نفوذ یا تاثیرگذاری در پرونده مطروحه(پروندههای قضایی که دو تن از فرزندان ذکور دکتر مصدق معاون اول قوه قضاییه نیز در زمره متهمان آن هستند) و همچنین جلوگیری از سوءاستفاده معاندان و بدخواهان، استعفای خود از سمت معاون اولی قوه قضاییه را تقدیم رئیس عدلیه کرد.
حکومت آخوندی گذشته از سادگی، بر آن تصوراست که همچون گذشته مردم بسخنان آنها باور میکنند. بجای اینکه، جناب معاون اول قوه قضائیه، دکتر آیت الله مصدق را با دستبند بزندان بفرستند، بگونه ای مدال افتخار هم بگردنش آویختند که او بخاطر اجرای عدالت، خود و حرفه خویش را فذا میکند. مبدا که ایجاد شائبه نموده و بیاندیشی که فساد است که بقله رسیده است. فراموش که در آن پائین ها و توی آن تاریکی ها چه اتفاق میافتد، گرسنگی و فقر و بد بختی و مصیبت و نکبت فراگیر بیداد میکند. افزوده بر این آستعقای آقای دکتر آیت الله پذیرفته میشود گویی فرزندان او بدون نفوذ و اعتبار پدر هرگز میتوانستند یک بنگاه کار چاق کنی راه اندازی کنند و هزاران هزار میلیارد تومن از غارتگران و چپاولگران اخاذی کنند.
حکومت آخوندی در این 45 سال گذشته چه خوب نشان داده است که حکومت دین چه سعادتها و خوشبختیها که با خود بارمغان نیاورده است. که اگر مشتاق مشاهده یک جامعه ای هستی که عدالت بر ان بر قرار باشد، در شرایط کنونی تنها بسوی یک جامعه است که باید بنگری، جامعه ایکه بنیانگزار و معماری آن آخوندی بود بر خاسته از قشری از جامعه که همیشه از حرمت و منزلتی استثنائی بر خوردار بودند، قشر آخوند، یا آنانکه روحانی هم خوانده میشوند، قشری که حمایت و تایید انها صدها سال است که امداد ارزشمندی بوده است برای بقای و تحکیم بنیان ساختار قدرت جامعه ایکه هر لحظه بدلیل تضادها و خصومتهای درونی آماده انفجار است.
آنچه بیش از هر چیز چهره زشت و فریبکار حکومت مقدس آخوندی را آشکار میسازد، آنست که نظام برای رفع هر گونه سوء تفاهمی در باره عدم عدالت در حکومت اسلامی، معاون اول قوه قضائیه، در انظار عموم از مقام خود استعفا میدهد تا همه مردم بدانند که معاون اول قوقضائیه از مقام خود کناره گیری میکند تنها باندلیل که مبادا، چون او پدر دو فرزند متهم است، شائبه نفوذ او در محاکمه فرزندانش را به پیش آورد.
حال باید از مردم ایران پرسید در کجای دنیا میتوانی یک قوه قضائیه بیابی که معاون آن از ترس سوء تفاهم در باره اجرای عدالت، استعفا بدهد؟ این طهارت و پاکی را فقط میتوان در دامن مقدس آخوندهایی یافت که در قتل عام دگرباوران کوچکترین تردیدی بخود راه نمیدهد. رهبر معظم انقلاب آخوند خامنه ای و آخوند رئیسی نمونه های کامل و خوبی از تقدس هستند.
این در حالی ست که حکومت آخوندی، تنها در سالی که گذشت، نزدیک به 900 نفر را بدار آویخته است. حتی رکورد کشور چین با یک میلیارد و هفت دهم میلیارد جمعیت را شکسته است. هنوز دوسال از کشتار نزدیک به 600 نفر، اگر بیشتر نه، در 401 بدست تیراندازان نظام بخاک خون خود غلتیدند. اگر علاقمند باشی که ناظر بر حضور عدالت در حکومت آخوندی باشی. چه خوب بود میتوانستی بزندانهای حکومت اسلامی هم نیم نگاهی بیاندازی، در رده مخالفان تنها نخبگان و کارشنان و تحلیلگران و فعالین سیاسی نیستند، در سلولهای انفرادی و زیرشکنجه، بسیاری از آدمهای عادی، باید سالها در زندان بسر ببرند بجرم شرکت در اعتراضات خیابانی. در آخرین تظاهرات بیش از 20000 دستگیری داشتند.
البته میتوان در ارتباط با بر قراری عدالت، جریمه 3 میلیون تومنی کشف حجاب را مورد بحث قرار داد. بدون هیچ بگیر وببندی بطور اتوماتیک 3 میلیون تومن ازحساب بانکی شخص متخلف کسر میگردد. لایحه ایکه بتصویب مجلس شورای ولایت رسیده است.
مهدی باقری، نماینده مجلس در خصوص لایحه حجاب میگوید: برآورد ما این است که این قانون به حدی خوب نوشته شده که آنهایی که با ایران دشمنی دارند و هر چیزی را بهانه میکنند تا علیه کشور شیطنت کنند، آنها هم فهمیدهاند که این قانون نتیجه بخش و مفید خواهد بود، لذا در مراحل پایانی قانونگذاری تمام تلاششان را میکنند که در رسانهها فضا را طوری جلوه دهند که این قانون میخواهد مردم را با هم درگیر کند.
مسلم است که پرداخت سه میلیون تومن تاوان تخلف از قواعد و مقررات شریعت اسلامی، در حکومت آخوندی بیانگر چه چیزی میتواند باشد جز عدالت؟ چون براحتی میتوانست سرش از تن جدا گردد. در اجرای عدالت در رابطه با زنان، حکومت آخوندی نه تنها در مورد کشف حجاب بلکه، بطور کلی، در تمامی امور اجتماعی بسی بسیار دقت و حساسیت بوضع زنان در جامعه نشان داده است. زنان را خانه نشین کرده، تولید و نگاهداری فرزندان و خدمت و ارضای شوهر مهربان را بآنان واگذار نموده است. آیا، برقراری چنین عدالتی جایی برای نارضایی و شکایت هم میگذارد؟
حادثه عکس برداری طلبه ای از مادری در حال شیر دادن به فرزندش در کنجی در بیمارستانی در شهر قم، نیز، در چند روز گذشته بر سر زبانها بود. نمونه ای دیگر از اجرای عدالت در حکومت اسلامی و حتی جالب و شنیدنی. همچنانکه مشاهده میشود آخوندی در پی عمل به قواعد و احکام شریعت اسلامی، بقصد اجرای امر به معروف و نهی از منکر مبادرت بعکس برداری از خانمی میکند که در حال شیر دادن به نوزادش حجاب به نیمه سرش میرسد. وقتی زن متوجه طلبه عکسبردا میشود، شدیدا معترض آخوند میگردد.
چند روزی هم هست که از این ماجرا میگذرد، هنوز بدرستی معلوم نیست که کدامیک، خانم شیرده و یا طلبه ای که حریم خصوصی یک زن را مورد تجاوز قرار میدهد، گناهکار شناخته شده اند؟ اما، بدرستی روشن نیست که چرا دادستانی قم 4 نفر از انتشار دهندگان فیلم ماجرای درمانگاه قم را باز داشت کرده است، بجای آنکه آخوند متجاوز را دستگیر نماید. از آن 4 نفرهم سه نفر آنان را روانه زندان میکند، بآن دلیل که فیلم را برای شبکه معاند ارسال کرده اند. البته که او نیازی ندار که شبکه معاند را شناسائی و رابطه اش با فیلمسازان را آشکار نماید.
در عین حال آخوند دیگری، مسیح مهاجری، زبان بانتقاد گشود، اما نه از طلبه عکسبردار، بلکه از “قصور حوزه علمیه در بر خورد با کجرویها.” آخوند مهاجری از این فرصت استفاده نمود که باطلاع عموم برساند که تعدادی از طلاب در حوزه ها هستند که هدفی ندارند مگر تخریب شهرت حوزه و روحانیت. او اظهار داشت که آن طلبه جوان اولاً از اولیات آداب و احکام امر به معروف بیاطلاع بود.وی در ادامه و با بسی احیتاط و محافظه کاری، بوجود “مجموعه هایی” در حوزه علمیه، اشاره میکند دارنده “پر سر وصدای زیاد” که هیچ هدفی ندارد بجز “لطمه وارد” کردن به اعتبار و ابروی روحانیت. چرا؟ وی در پاسخ میگوید: آنها نمیدانند یا نمیخواهند بدانند که احکام دین خدا را با تکیه بر زور نمیتوان به اجرا درآورد. آخوند مهاجری عمل آن طلبه در عکسبرداری از یک مادر را یکی از کژی های درون حوزه میداند که مبارزه با آنها را لازم و صروری ساخته است.
از اینکه آخوند مهاجری درست میگوید شکی نیست، اما، نمیگوید “آنها” کیستند. آنها که بر آنند دین را باید با ضرب و زور حقنه کنند. مگر این روحانی نگران حیثیت و ابروی همردیفان خود نیست، چرا افشا نمیکند که این بدخواهان دین و رو حانیت کیانند؟ این در حالی ست که ادعا میکند که هنوز بیش از 90 درصد روحانیت همچون سابق اهل ساده زیستی، قناعت، پایبند به اخلاق و خدمت بمردم هستند که برخی از آنها دچار مشکلات معیشتی هستند.
ملعوم است که آخوند مهاجری هم خدا را میخواهد و هم خرما را، هم بعضی از معممین را “دلقک” میخواند و هم 90 درصد آنها را متعهد بخدمت، نه به دین اسلام، که خدمت به مردم میخواند. 45 سال پسروی و غلتیدن در منجلاب فقر و فساد و انحطاط و تباهی، گویا هنوز آخوند مومن خدا شناس را قادر نساخته است و چمشمان خود را بروی حقیقت بگشاید و آنرا بهمردیفان خود بنمایند که دین تاجی ست بر برج اختصاصی نه شمشیر بر دست آخوند مقدس.
فیروز نجومی
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com