مرگی که می‌تواند زندگی‌بخش باشد

By | ۱۴۰۰-۰۲-۱۸
سال‌ها پیش وقتی مخالفان فعال جمهوری اسلامی در طیفی از راست تا چپ با چشم‌اندازهای متفاوت نه تنها در اقلیت بودند بلکه تحت سرکوب شدید و خشن نیز قرار داشتند، هیچ خبری شیرین‌تر از خبر مرگ روح‌الله خمینی رهبر و بنیانگذار ۸۷ ساله‌ی انقلاب و جمهوری اسلامی در خرداد ۱۳۶۸ نبود. خمینی ۲۶ سال پس از غائله‌‌ی ارتجاعی‌اش در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ علیه حقوق زنان و اصلاحات ارضی و هر آنچه رنگ و بوی آزادی و پیشرفت داشت، به عنوان بنیانگذار بی‌سواد و جنایتکارِ تنها حکومت اسلامی در قرن بیستم مُرد.

در حالی که تازه ده سال از تأسیس جمهوری اسلامی گذشته و «جنگ جنگ تا پیروزی»  به شکست انجامیده و وارثان خمینی تازه بر سفره انقلاب نشسته بودند، خیلی سریع سر و ته رهبری رژیم اسلامی هم آمد و فردی به عنوان «رهبر» علم شد که به اعتراف خودش «واقعا باید خون گریست بر جامعه‌ی اسلامی که حتا احتمال کسی مثل بنده در او مطرح بشود.» علی خامنه‌ای همچنین در مجلس شورای اسلامی گفته‌ بود: «من قاطعا چنین چیزی را قبول نخواهم کرد. خود من حقیقتا لایق این مقام نیستم و این را بنده می‌دانم و آقایان هم می‌دانید.» البته او که با کارگزاری باند اکبر رفسنجانی به رهبری جمهوری اسلامی رسید ثابت کرد که واقعا «لایق این مقام» بوده و مانند سَلَف خود دست‌اش تا مِرفَق به خون مردم آلوده است.

خامنه‌ای: باید خون گریست بر جامعه‌ی اسلامی که احتمال رهبر شدن من در آن مطرح شود

به هر حال، مرگ خمینی نه مرگ جمهوری اسلامی بلکه تداوم سیاه‌ترین دوران تاریخ معاصر ایران را به دنبال داشت.

حالا نیز پس از آنکه چند سال پیش خبر ابتلای خامنه‌ای به سرطان پروستات منتشر شد، بارها شایعه وخامت حال و حتا مرگ وی پخش شد ولی او هر بار با حضور در یک سخنرانی آنها را تکذیب کرد!

اما شرایطی که مرگ خمینی پس از ده سال حکومت بلامنازع وی روی داد با شرایطی که مرگ خامنه‌ای پس از سی و اندی سال استبداد دینی به هر حال روی خواهد داد بسیار متفاوت است.

یک، خامنه‌ای از جمله به دلیل «اشکال فنی و اساسی» که خودش هنگام برکشیده شدنش به مقام رهبری حکومت اسلامی اشاره کرد، هرگز نتوانست بر منبر خمینی تکیه زند اگرچه خلاء او را در نظام با حذف و سرکوب از جمله در حلقه‌ی خودی‌ها پر کرد! خمینی نیز جز این نکرده بود.

دو،‌ ماهیت تروریستی و بدخیم جمهوری اسلامی در دوران خمینی از جمله به دلیل جنگ هشت ساله هنوز امکان بروز در منطقه و جهان نیافته بود. اکنون سرنوشت مذاکرات وین و پرونده‌ی خاورمیانه‌ای دولت بایدن به برنامه‌های اتمی و موشکی و شبه‌نظامیان منطقه‌ای جمهوری اسلامی وابسته است.

سه، و مهمتر از همه: از یکسو شکاف و اختلاف بر سر سفره انقلاب و منابع سیاسی و اقتصادی ایران که دیگر ویران شده هرگز تا این اندازه عمیق نبوده و از سوی دیگر آن اقلیت مخالف حکومت اسلامی که به اکثریت مردم تبدیل شده هرگز تا این حد گسترده و همگرا در «نه به جمهوری اسلامی‌» نبوده است. این عوامل سبب می‌شوند که نفس‌های آخر خامنه‌ای که چه بسا به دلیل همین شرایط سرش را زیر آب کنند، مانند مرگ همه‌ی خودکامگان ایدئولوژیک به مرگی زندگی‌بخش تبدیل شود. وابستگان نظام اما پیش از آن می‌بایست تصمیم نهایی خود را بگیرند: با مردم یا با نظام؟!
الاهه بقراط

کیهان لندن :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *