میگوید سرم را تزریقات چیهایی که در فضای مجازی کار میکنند و برای تزریقات به خانه میآیند با قیمت ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان همراه خودشان میآورند اما او قدرت مالی این میزان هزینه را ندارد
پیرمرد سه روز است بهدنبال داروهای ضد کرونا برای همسرش میگردد اما هیچ جا پیدا نمیکند.
روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: به قول خودش هرچه داروخانه در تهران بوده چرخیده و حالا به داروخانه ۱۳ آبان در خیابان کریمخان رسیده است. از شهر ری شروع کرده و محلهها را یکی یکی بالا آمده تا برسد به اینجا؛ با ماسکی که معلوم است چند روزی عوض نشده: «۵ روز پیش همسرم در بیمارستان فیروزگر بستری شد و کار من هم شده از این داروخانه به آن یکی رفتن و نه شنیدن. خسته شدهام، کاش پول داشتم ماشین دربستی میگرفتم اما واقعاً با این خرج و مخارج نمیشود.»
اطرافش پیر و جوان و زن و مرد با نسخههایی نیمهمچاله در صفی نامنظم یا نشسته و وا رفته روی صندلیهای گوشه خیابان منتظرند نوبتشان شود البته اگر دارویی در کار باشد.
با شروع پیک جدید و همهگیری ویروس دلتای کرونا، داروخانههای تهران با صفهای عریض و طویل همراهان بیماران روبهرو شده است. کمبود سرم و دارو در کنار نبود تخت بیمارستان برای همراهانی که قلبشان مملو از استرس و درد است مصیبتی جدید به همراه آورده است؛ مردم کلافه و خسته داروخانهها را یکی یکی پشت سر میگذارند یا در صفهای بلند از صبح تا ظهر منتظر میمانند تا داروی رمدسیویر یا فاویپیراویر و … پیدا کنند. بعضی هم خسته از این صفها تن به بازار آزاد میدهند و با چند برابر قیمت قرصها را پیدا میکنند؛ قرصهایی که معلوم نیست چطور به دست سودجویانی رسیده که از مرگ مردم پول درمیآورند.
روبهروی داروخانه سیزده آبان نه جای پارک ماشین پیدا میشود نه حتی یک موتور. مردم روی پلهها یا روی صندلی روبهروی در ورودی نشستهاند. بعضی سرگشته مسیر اطراف را قدم میزنند و تلفنی با دوست و آشنا تماس میگیرند تا شاید کسی جایی قرصی پیدا کند. یکی از آنها پسر جوانی است که معتقد است بدون پارتی به هیچوجه قرص و دارو پیدا نمیشود. لباس سفیدش از فرط دودی که رویش نشسته به خاکستری متمایل شده است. وقتی میپرسم دنبال داروی کرونا هستید؟ سریع میپرسد فروشندهای؟! بعد با لحن طنزی حرف میزند که نشان میدهد هنوز از پا نیفتاده است: «آنقدر ویدئوهای مزخرف دیدهام که دیگر میترسم حرف بزنم.»
از اسلامشهر آمده و چند روزی است به قول خودش داروخانههای شهریار و اسلامشهر و پرند را شخم زده است: «الان دارم زنگ میزنم تا رابطهای پیدا کنیم، برای سه ورق قرص گیر افتادهایم. بعد از چند روز فهمیدم اگر آشنا نداشته باشی دارو گیر نمیآید. از دیروز تا حالا دنبال آشنا هستم. الان دارم کل ایران را استعلام میگیرم ببینم پیدا میشود یا نه؟» خواهر و شوهرخواهرش به کرونا مبتلا شدهاند و او مأمور پیداکردن دارو شده است: «بالاخره فرجی میشود. فعلاً که هر دو دراز به دراز افتادهاند، توکل به خدا یا پیدا نمیکنیم و از دست میروند یا زنده میمانند؛ از این دو حالت خارج نیست.»