گریۀ گُل, برای فرشته احمدی و دخترش ,رضا بی شتاب
این مادرِ من که خُفته اینجا نازک دل وُ نازنینِ من بود آغوشِ گشاده اش بهشتم باغِ من وُ عطرِ یاسمن بود… رگبارِ گلوله خوابم آشفت… دیدم که نسیمِ خسته آمد بغض اش به گلو وُ پُر سخن بود در گوشِ گُلم زمزمه ای کرد دیدم گُلِ دل شکسته افتاد رخسارۀ خاک رنگِ خون شد… ادامه مطلب »