ساعت صفر /الاهه بقراط

By | ۱۳۹۸-۱۰-۱۴

قاسم سلیمانی جمعه ۱۳ دی۹۸ در اتومبیلی که می‌بایست وی را از فرودگاه بغداد به محل اقامت‌اش برساند با همراهان خود از جمله وابستگان حشدالشعبی توسط نیروهای آمریکایی کشته شد. برای دریافتن اینکه زمان و مکان «سردار عارف» لو داده شده، نیازی به هوش فوق‌العاده‌ نیست.

در حالی که رهبر جمهوری اسلامی و مقاماتش در بهت و ناباوری کامل به تکرار تهدیدات و گریه و زاری مشغول بودند و با اعلام عزای عمومی و تعطیل مملکت، فرصتی می‌خواهند تا خود را جمع و جور کنند، ایرانیان خسته از این رژیم و زخم‌دیده از سرکوب خونین آبان‌ماه، در چاردیواری‌ها و جمع‌های خصوصی خود شادی کرده و عراقی‌ها و سوری‌ها در خیابان‌ها شیرینی پخش می‌کردند.

وابستگان و دلبستگان جمهوری اسلامی اگر اندکی تعقل می‌داشتند، لحظاتی به تأمل در این دو رفتار کاملا متضاد از سوی نظام و مردم ایران و منطقه می‌پرداختند!

قاسم سلیمانی به خودی خود، یک پاسدار کم‌سواد و ناآشنا به دانش و پیشرفت‌های جهان مدرن بود که حتی در نظامیگیری نیز سررشته‌ای نداشت. او نه یک «ژنرال» و «نظامی» بلکه تروریست و جنایتکاری بود که در پیشبرد اهداف فرقه‌ای خود هیچ حد و مرزی نمی‌شناخت. رسالت او، آنگونه که برخی می‌خواهند وی را به مخاطبان ساده‌لوح حقنه کنند، قطعا «ملّی» نبود! چرا که اسلام سیاسی یا ارتجاع سیاه در این زمینه به ارتجاع سرخ نزدیک است و نه تنها جهان‌ بلکه کائنات را قلمرو خود می‌داند و تعلقات و احساسات و مرزهای ملّی برایش بسی تنگ است!

مبارزه وی با «داعش» نیز دروغی بیش نیست! بدون آمریکا و نیروهای محلی، «داعش سُنّی» که زاییده‌ی سیاست‌های جمهوری اسلامی است، همچنان دست در دست  «جاعش شیعه» به ترور مردم مشغول می‌بود!

تفاوت سلیمانی با دیگر هم‌قطارانش چیزی جز «دوز بالای ایدئولوژی» نبود! چنانکه در تاریخ سیاست و نظامیگری نخواهید دید که فردی را به دلیل جنایات‌ کور و کشتار و آواره کردن مردم چند کشور و همچنین سازماندهی مزدوران شبه‌نظامی برای قتل و غارت و بالا رفتن از دیوار سفارتخانه و حملات ایذایی، «متفکر» یا «استراتژیست نظامی» بنامند چه برسد به اینکه ستایش‌اش کنند!

اهمیت این عملیات نه در قاسم سلیمانی بلکه در در پیام‌ها و پیامدهای کشته شدن اوست. این عملیات در مقابله با جمهوری اسلامی و بر بستر نارضایتی‌ها و اعتراضات مردم منطقه از جمله در ایران و عراق و لبنان، اسلام سیاسی را که رژیم ایران سردمدار آن است، یک گام بزرگ به «ساعت صفر» نزدیک کرد!

آیا غرب، اروپا و آمریکا، سرانجام به این خردمندی رسیده‌اند که درک کنند حفظ امنیت و آزادی و رفاه آنها به امنیت و آزادی و رفاه دیگران از جمله در خاورمیانه بستگی دارد و این با «اسلام سیاسی» و حکومت‌های اسلامی از جمله انواع «جمهوری اسلامی» در ایران و عراق و پاکستان و افغانستان و… ممکن نیست؟!

کیهان لندن:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *